گزارشهای بحران زیست محیطی در ایران" مرگ یک تولهیوز ماده در جاده مشهد و درخواست از پلیس راه برای نظارت بر سرعت اتومبیلهای زائران" شناسایی یک ماده یوز ایرانی با تولههایش در جاده تهران- مشهد
- توضیحات
- دسته: دانش و محیط زیست
- منتشر شده در 17 مرداد 1401
آرش
پناهگاه حیاتوحش نایبندان در خراسان جنوبی یکی از زیستگاههای اصلی یوز آسیایی در ایران است. در تابستان دمای هوا در این منطقه به ۵۰ درجهی سانتیگراد میرسد. این یوزپلنگ که آرش نامگذاری شده، یکی از یوزپلنگهای شناسایی شده پناهگاه حیاتوحش نایبندان است.
---
گزارشهای بحران زیست محیطی در ایران"
تصاویر نادری از حیات یوزپلنگ ایرانی و خطر انقراض آن
یوز آسیایی دارای قابلیت ویژهای برای وفق دادن خود با شدت دمای آب و هوا است. یوز آسیایی از ۲۰ درجه زیر صفر در زمستان تا ۵۰ درجه بالای صفر در کویر ایران را در تابستان تحمل میکند. شاید ایران تنها کشوری است که میتوان انتظار داشت در آن یوزپلنگ را در برف دید.
---
گزارشهای بحران زیست محیطی در ایران" مرگ یک تولهیوز ماده در جاده مشهد و درخواست از پلیس راه برای نظارت بر سرعت اتومبیلهای زائران" شناسایی یک ماده یوز ایرانی با تولههایش در جاده تهران- مشهد
شناسایی یک ماده یوز ایرانی با تولههایش در جاده تهران- مشهد
-در حالی که تصادف و مرگ یک توله یوز ماده با اتومبیلهای عبوری در جاده تهران- مشهد همزمان با مراسم مذهبی تاسوعا و عاشورا، حامیان محیط زیست و محیطبانان را در این منطقه مستقر کرده است، این فعالان حیات وحش از مشاهده یک ماده یوز و تولههایش در محدوده جاده عباسآباد سمنان- مشهد خبر دادهاند.
-بر اساس گزارشها و تصاویری که از یوزها به ثبت رسیده است، یک گلهی پنج قلادهای و جدید در منطقه حفاظت شده و زیستگاه یوزهای آسیایی توران وجود دارد. کارشناسان بر این اتفاق نظر دارند که یوز مادر با نام «هلیا» یکی از معدود یوزهای ماده باقیمانده در طبیعت بکر دشت ملی توران است که پس از بلوغ، گلهای جدید از یوزها به وجود آورده است.
-«هلیا» در سال ۱۳۹۸ از مادرش «هرب» به دنیا آمد و اکنون «مادر بزرگترین سرمایه ثبت شده جمعیت یوزهای آسیایی ایران است.» در حالی که هماکنون طبق تأیید کارشناسان پروژه لقاح مصنوعی یوزها در اسارت به دلیل فقدان آگاهی و دانش، تقریبا شکست خورده است ولی این یوز مادر به دور از اسارت و در دل طبیعت در زایمانی موفق صاحب ۴ توله شده است.
شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۱۳ اوت ۲۰۲۲
گروههای مراقبت محیطبانی و حامیان حیاتوحش از مشاهده یک ماده یوز ایرانی و ۴ تولهاش در جاده تهران- مشهد خبر دادهاند و تصاویری از آنان را نیز به ثبت رساندهاند.
تصویری از یک ماده یوز با دو توله یوزش
در حالی که تصادف و مرگ یک توله یوز ماده با اتومبیلهای عبوری در جاده تهران- مشهد همزمان با مراسم مذهبی تاسوعا و عاشورا، حامیان محیط زیست و محیطبانان را در این منطقه مستقر کرده است، این فعالان حیات وحش از مشاهده یک ماده یوز و تولههایش در محدوده جاده عباسآباد سمنان- مشهد خبر دادهاند.
بر اساس گزارشها و تصاویری که از یوزها به ثبت رسیده، یک گلهی پنج قلادهای و جدید در منطقه حفاظت شده و زیستگاه یوزهای آسیایی توران وجود دارد. کارشناسان بر این اتفاق نظر دارند که یوز مادر با نام «هلیا» یکی از معدود یوزهای ماده باقیمانده در طبیعت بکر دشت ملی توران است که پس از بلوغ، گلهای جدید از یوزها را به وجود آورده است.
«هلیا» در سال ۱۳۹۸ از مادرش «هرب» به دنیا آمد و اکنون «مادر بزرگترین سرمایه ثبت شده جمعیت یوزهای آسیایی ایران است.» در حالی که هماکنون طبق تأیید کارشناسان پروژه لقاح مصنوعی یوزها در اسارت به دلیل فقدان آگاهی و دانش، تقریبا شکست خورده است ولی این یوز مادر به دور از اسارت و در دل طبیعت در زایمانی موفق صاحب ۴ توله شده است. هنوز جنسیت توله یوزها اعلام نشده ولی بسیاری مانند ابتدای زایمان سهقلوهای «ایران» امیدوارند تا زنجیره حیات یوزپلنگ آسیایی در ایران دوباره تداوم پیدا کند.
بر اساس تخمینها، با توجه به اینکه گله فرزندان هلیا متفاوت از گلهای هستند که در روزهای گذشته محیطبانان در جستجو و تلاش برای نجاتشان بودند، پیشبینی شده در حال حاضر حداقل ۸ قلاده یوز جدید در منطقه ملی توران وجود داشته باشد.
در سالهای گذشته با توجه به تهدید انقراض نسل یوزپلنگ آسیایی در ایران، تلاشها معطوف به لقاح مصنوعی بود که از جمله جنجالبرانگیزترین آنها مربوط به دو یوزپلنگ «فیروز» و «ایران» در منطقه حفاظت شده توران بود.
سرانجام این پروژه ولی در نهایت به دلیل فقدان تجربه گروه دامپزشکی و انجام زایمان پیش از موعد به روش سزارین باعث تولد سه توله نارس و مرگ دو تا از دوقلوها شد و توله باقیمانده نیز اکنون تحت مراقبت شبانهروزی نگهداری میشود و به همین دلیل به نظر کارشناسان، مانند یک بچه گربه امکان زیست در طبیعت را نخواهد داشت.
علاوه بر این، دامپزشکان اعلام کردهاند که به دلیل هراسهای ناشی از سزارین «ایران» یوز مادر امکان بارداری ندارد و از طریق این یوز دیگر، امکان سرمایهگذاری برای حیاتوحش ایران وجود ندارد.
اگرچه مسئولان محیط زیست پس از معاینات انجام گرفته توسط دامپزشکی از آفریقای جنوبی ادعا کردهاند این یوز مشکلی برای بارداری ندارد ولی چندان امیدی به باردار شدن «ایران» نیست. حالا تصاویر و اخبار کشف گله جدید یوزها که در شمارشهای پیشین لحاظ نشده بودند، بار دیگر دوستداران حیات وحش را امیدوار کرده است.
یوز مادر و ۴ تولهاش در حالی در منطقه حفاظتشده توران بسر میبرند که فقدان ایمنی با نبود حصارکشی در محوطه اتوبان و جاده پُر رفت و آمد و ناامن تهران- مشهد، تهدید دیگری برای این سرمایههای حیات وحش ایران به شمار میرود.
در این بین، حامیان حیاتوحش خواستار ایمن ساختن جاده عباسآباد و دخالت و توجه وزارت راه و شهرسازی شدهاند تا در این جاده علاوه بر نصب چراغهای برق و حصارکشیها، با تابلوهایی به رانندگان اطلاعات لازم نسبت به وضعیت حیات وحش منطقه و هشدارهای لازم جهت کاهش سرعت داده شود.
مطالب مرتبط در این ضمیمه
'دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۰۸ اوت ۲۰۲۲
-در پی انتشار خبر تصادف و مرگ یک یوزپلنگ در جاده تهران- مشهد از سوی یک کارشناس حیات وحش، حسن اکبری معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست تأیید کرده که پس از سرکِشی به منطقه، با لاشه یک قلاده یوزپلنگ آسیایی ماده روبرو شدهاند!
-کامبیز برادرانی پژوهشگر حیات وحش و فعال محیط زیست با ابراز تأسف از تصادف منجر به مرگ تولهیوز آسیایی در محور میامی- عباس آباد، افزایش دوربینهای نظارتی کنترل سرعت در زیستگاه توران در این محور را خواستار شد.
-یوزپلنگ ماده نابالغ هشتمین یوزی است که در یک دهه اخیر در ایران بر اثر تصادف از بینرفته است.>br> -معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست با ابراز نگرانی از سلامت حیات وحش در پارک ملی توران گفت که «بیشترین نگرانی ما برای ترددهای امشب و فردا شب در جاده مشهد به تهران است زیرا حجم خودروهای عبوری از سمت مشهد به تهران برای بازگشت زوار بیشتر میشود.»
در جریان افزایش رفت و آمدهای جادهای به سمت شهر مشهد به مناسب روزهای ماه محرم، یک تولهیوز ماده از گونههای در حال انقراض در جاده تهران- مشهد بر اثر تصادف با یک اتومبیل جان خود را از دست داد. دستکم در یک دهه گذشته، ۸ یوز ایرانی از پارکهای ملی در تصادف جادهای کُشته شدهاند.
در پی انتشار خبر تصادف و مرگ یک یوزپلنگ در جاده تهران- مشهد از سوی یک کارشناس حیات وحش، حسن اکبری معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست تأیید کرده که پس از سرکِشی به منطقه، با لاشه یک قلاده یوزپلنگ آسیایی ماده روبرو شدهاند!
کامبیز برادرانی پژوهشگر حیات وحش از مرگ شدن یک تولهیوز نابالغ در جاده میامی- عباسآباد در مسیر جاده تهران- مشهد در فاصله ۱۵ کیلومتری به منطقه توران خبر داده بود که در تصادف اتومبیل کشته شده است. در این جاده دوربینهای نظارتی کنترل سرعت وجود ندارد.
طبق اطلاعات این پژوهشگر، تولهیوز نگونبخت در این تصادف له شده است.
یوزپلنگ ماده نابالغ هشتمین یوزی است که در یک دهه اخیر در ایران بر اثر تصادف جادهای از بین رفته است. برخی از گونههای حیات وحش نظیر یوزپلنگ آسیایی، بالابان، هوبره، کبک دری و کرکس مصری در طبقهبندی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت در ردههای بحرانی و در حال انقراض قرار دارند.
اکنون حسن اکبری معاون سازمان محیط زیست، در این زمینه میگوید «محل تصادف بیش از ۳۰ کیلومتر از نقطه داغ تصادفات قبلی فاصله دارد اگرچه یک مورد تصادف در این محدوده ثبت شده بود و به همین دلیل، موضوع ایمنسازی این بخش از جاده را پیگیری خواهیم کرد.»
بیشتر تلفات حیات وحش به ویژه یوز آسیایی در استان سمنان، در ۱۰ تا ۱۲ کیلومتر مسیر پُر خطر کریدور یوز آسیایی از خارتوران در جنوب جاده به منطقه میاندشت در شمال جاده رخ داده است.
معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان محیط زیست، نجات این گونه در معرض خطر و کاهش مخاطرات برای آنها را نیازمند همکاری همه دستگاههای مرتبط از جمله وزارت راه و شهرسازی و سازمان برنامه و بودجه دانست.
آنطور که در این گزارش آمده، یک ماده یوز و تولهاش دو شب پیش در زیستگاههای مجاوز جاده و در حوزه استان سمنان مشاهده شدهاند که برای حفاظت از جان آنها، یگان حفاظت محیط زیست سمنان و پارک ملی توران، در منطقه استقرار یافته است.
علاوه بر گروه پایش، از دیروز تا کنون تشکلهای مردمنهاد و حامیان حیات وحش و یوز ایرانی نیز در این منطقه حضور پیدا کردهاند. بر این اساس، گروههای محیطبانی شبانهروز در منطقه استقرار دارند و «با پروژکتورکشی و با روشنکردن آتش» در منطقه و هشدار، در صورت مشاهده یوز مادر و تولهها، آنها را از منطقه خطر دور میکنند.
معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست با ابراز نگرانی از سلامت حیات وحش در پارک ملی توران گفت که «بیشترین نگرانی ما برای ترددهای امشب و فردا شب در جاده مشهد به تهران است زیرا حجم خودروهای عبوری از سمت مشهد به تهران برای بازگشت زوار بیشتر میشود.»
اکبری «با توجه به حجم گسترده خودروهای زوار از مشهد به سمت تهران» و «لزوم کنترل و رعایت سرعت مطمئنه» از پلیس راهنمایی و رانندگی تقاضا کرد، «برای حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، تیمهای نظارتی خود را در این جاده به ویژه در حد فاصل میامی تا کاهک و عباسآباد مستقر دارد.»
کامبیز برادرانی پژوهشگر حیات وحش و فعال محیط زیست با ابراز تأسف از تصادف منجر به مرگ تولهیوز آسیایی در محور میامی- عباس آباد، افزایش دوربینهای نظارتی کنترل سرعت در زیستگاه توران در این محور را خواستار شد.
پس از دستگیری و بازداشت ۸ فعال محیط زیست در بهمن ۹۶، دوربینگذاریهای «تله» در استانهای یزد، سمنان و خراسان شمالی برداشته شده و از این رو امکان پایش جمعیت یوزآسیایی و نظارت و حفاظت از آنها وجود ندارد.
حامیان یوز ایرانی توسط اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و قوه قضاییه، از جمله به دلیل استفاده از همین دوربینها و تجهیزات پایش جمعیت حیوانات دستگیر و به «جاسوسی برای بیگانگان» و «فساد فیالارض» متهم و به زندان محکوم شدند.
تصادفات جادهای در حالی به دلیل بیتوجهی نهادهای مسئول، از جمعیت یوزهای در حال انقراض کم میکند که پروژههای گزاف و با صرف هزینههای چندین برابر حصارکشی و نصب تابلوهای آگاهیدهنده نسبت به یوزها در جادههای مشترک با پارکهای ملی، در محوطه تکثیر یوز ایرانی راهاندازی میشود. همچنین در نبود کارشناسان متخصص یوز که برخی از آنها در زندان بسر میبرند، تکثیر یوزها در مرکز پرورش یوز توران به این منجر شد که از سهقلوهای آسیایی، فقط یک یوز زنده مانده که شیوه نگهداری این یوز نیز که مانند حیوانات خانگی از آن مراقبت میشود، سبب میشود تا توانایی زندگی در طبیعت زیستگاه خود را نداشته باشد
---
مطالب مرتبط در این ضمیمه
گزارشهای بحران زیست محیطی در ایران" سه توله یوز ایرانی با سزارین صحرایی در سمنان به دنیا آمدند" دومین توله یوز آسیایی نیز تلف شد " اعلام اشتباه جنسیت؛ تولههای یوزپلنگهای "ایران" نر هستند" اختلال ژنتیکی تولههای زنده مانده "ایران" را تهدید میکند
دومین توله یوز آسیایی نیز تلف شد
یکی از معاونان سازمان حفاظت محیط زیست از تلف شدن دومین توله یوز آسیایی به دنیا آمده در مرکز تکثیر یوز آسیایی خبر داد. علت مرگ این توله در دست بررسی است. یکی دیگر از سه توله یوز آسیایی نیز چند روز بعد از تولد از بین رفت.
حسن اکبری، معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست روز سهشنبه ۲۷ اردیبهشت از مرگ یکی دیگر از توله یوزهای آسیایی خبر داد. به گزارش ایسنا دامپزشک تیمارگر توله یوزها زمانی که متوجه تغییر در عادت دفع آنها میشود به اداره کل حفاظت محیط استان سمنان و به دامپزشکان گروه بیماریهای دفتر حیات وحش خبر میدهد.
او گفته است که پس از بررسی و با نظر دامپزشک متخصص ٰ"تصمیم بر این شد که تولهها برای بررسی بیشتر و نظارت دامپزشکی به یک بیمارستان تخصصی دامپزشکی در تهران منتقل شوند که متاسفانه یکی از تولهها در مسیر انتقال به تهران تلف شد."
حسن اکبری گفته است که علت تلف شدن توله یوز در دست بررسی است و پس از کالبدگشایی اعلام خواهد شد. نیمه اردیبهشت نیز یکی دیگر از سه توله یوزپلنگ ایرانی به دلیل "ناهنجاری و چسبندگی ریه" تلف شد.
علی سلاجقه، رئیس اداره محیط زیست ایران زمای که خبر تولد سه توله یوزپلنگ را اعلام کرده بود، گفته بود اداره محیط زیست امیدوار است بتواند با حفظ این تولهها جمعیت یوزپلنگ را در شرایط اسارت و سپس در شرایط نیمه اسارت افزایش دهد. نسل یوزپلنگ آسیایی در حال انقراض است و این کار کمک بزرگی به حفظ ژن این گونه مهم است.
پس ازمرگ اولین توله بهرنگ اکرامی، دامپزشک متخصص مامایی و بیماریهای تولید مثل پیشتر در مصاحبه با ایسنا گفته بود که اختلال ژنتیکی است که باعث تلف شدن یکی از تولهها شده است. به گفته او احتمال همخونی و اختلال ژنتیکی به دلیل نرزایی یوزپلنگهای ایرانی و کمی جمعیت جنس ماده، بالا رفته است.
توصیه این پزشک برای تکثیر یوز آسیایی این بود که یوزپلنگهایی چون "فیروز (یوزپلنگ نر) باید از قلمرو این گونهها خارج شوند تا تنوع ژنتیکی در یوزپلنگها افزایش یابد.
----
اعلام اشتباه جنسیت؛ تولههای یوزپلنگهای "ایران" نر هستند
یک مقام اداره محیط زیست استان سمنان اعلام کرده در تعیین جنسیت یوزپلنگهای تازه متولد شده اشتباه رخ داده و این تولهها نر هستند. علت مرگ توله سوم نیز "ضعف و ناتوانی" عنوان شده است.
سرپرست اداره کل محیط زیست استان سمنان اعلام کرد در جلسهای با حضور "دامپزشکان مجرب" مشخص شده توله یوزپلنگهای تازه متولد شده نر بوده و جنسیت آنها در ابتدا به اشتباه ماده اعلام شده است.
سه توله یوزپلنگ روز یازده اردیبهشت (اول مه) از ماده یوزپلنگی به نام "ایران" به روش سزارین صحرایی زاده شدند. یکی از این توله یوزپلنگها سه روز پس از تولد تلف شد.
ابتدا گفته شده بود که دو یوزپلنگ نوزاد ماده هستند و جنسیت یکی معلوم نیست. اما سازمان محیط زیست ایران در گزارش تازه خود میگوید که آن تشخیص اشتباه بوده، چرا که "تشخیص جنسیت گربهسانان مخصوصاً یوزپلنگ در روزهای اول که تولهها متولد میشوند بسیار سخت و حساس بوده و اندامهای تناسلی آنها به راحتی قابل تشخیص نیست". با رشد حیوان، تعیین جنسیت مرحله به مرحله آسانتر میشود.
کارگروه حقیقتیاب سازمان محیط زیست که برای بررسی علت مرگ یکی از سه تولههای "ایران" تشکیل شده، علت مرگ این نوزاد را "ضعیف بودن" اعلام کرده است. توله تلفشده بنا بر گزارش سازمان یادشده در ابتدا با وزن ۳۰۰ گرم و ناهنجاری مادرزادی ریه سمت چپ و چسبندگی ریه زاده شده است.
علی سلاجقه، رئیس سازمان محیط زیست یران در این باره گفته بود معاینات حکایت از بارداری کامل داشتهاند و با توجه "به شرایط فیزیکی گونه و نداشتن توانایی زایمان طبیعی، با نظر دامپزشکان مشاور و دامپزشک معتمد سازمان، نسبت به انجام زایمان سزارین صحرایی اقدام شد."
این "نخستین زایمان یوز آسیایی در اسارت" عنوان شده است. به گفته مقام ارشد سازمان محیط زیست ایران "باید بتوان با حفظ این تولهها، افزایش جمعیت یوزپلنگ را در شرایط اسارت و سپس در شرایط نیمه اسارت" تضمین کرد تا کمک بزرگی به حفظ ژن این گونه شود که در خطر انقراض قرار دارد.
کمتر از ۲۰ قلاده یوز در هفت استان سمنان، کرمان، یزد خراسانهای رضوی، شمالی و جنوبی شناسایی شدهاند. این استانها زیستگاه اصلی یوز در ایران به شمار میروند.
یوزها در هر بارداری دو تا شش توله به دنیا میآوردند.
با توجه به تلفشدن یکی از یوزهای نوزاد، ادامه حیات دو توله دیگر حالا مسئلهای حساس و حیاتی شده که در شبکههای اجتماعی ایران هم با حساسیت دنبال میشود.
---
اختلال ژنتیکی تولههای زنده مانده "ایران" را تهدید میکند
از یوزپلنگهای سهقلو، دو توله باقی مانده و بحث بر سر حفظ جان، جنسیت و تغذیه انها ادامه دارد. یک دامپزشک متخصص با اشاره به رد پای اختلال ژنتیکی در مورد تلف شده، نسبت به بروز این اختلال در دو توله بازمانده هشدار داد.
بهرنگ اکرامی، دامپزشک متخصص مامایی و بیماریهای تولید مثل در مصاحبه با ایسنا عنوان کرده که موضوع مهم در مورد توله یوزپلنگهای ایرانی تازه به دنیا آمده ردپای اختلال ژنتیکی است که باعث تلف شدن یکی از تولهها شده است. او عنوان کرده که به دلیل نرزایی یوزپلنگهای ایرانی و کمی جمعیت جنس ماده، احتمال همخونی و اختلال ژنتیکی بالا رفته است.
این پزشک معتمد مرکز تکثیر یوز آسیایی ادامه داده که خویشاوندی "ایران"، یوزپلنگ ماده با "فیروز"، یوزپلنگ نر دلیل این اختلال ژنتیکی است و یوزپلنگهایی چون "فیروز" باید از قلمرو این گونهها خارج شوند تا تنوع ژنتیکی در یوزپلنگها افزایش یابد.
تنوع ژنتیکی در گربهسانان باعث کاهش احتمال اختلال ژنتیکی میشود.
بهرنگ اکرامی علت بروز نرزایی را "کاهش جمعیت پایه" عنوان کرده و در توضیح گفته است: «یک نر میتواند با دختر خود نیز جفتگیری کند چون جنس نر در منطقه غالب است. به این ترتیب احتمال خویشاوندی و در نتیجه ضریب همخونی بالا میرود.»
به تاکید این دامپزشک، این دومینو در نهایت به بروز ناهنجاری در اندامها، ناهنجاری ژنتیکی در اسپرمها، عدم تکامل ریوی دوره جنینی، کوری، ناهنجاری فک، دندان و حتی ناهنجاری اندامهای حرکتی در این گونه منجر میشود.
او علت اعلام اشتباه جنسیت توله یوزها را نیز "تعجیل" رسانهها دانسته است.
سه توله یوزپلنگ، یازدهم اردیبهشت از مادری به نام "ایران" به روش سزارین صحرایی زاده شدند. یکی از آنها سه روز پس از تولد تلف شد.
بنا بر گزارش سازمان حفاظت محیط زیست، توله تلف شده، با وزن ۳۰۰ گرم و ناهنجاری مادرزادی ریه سمت چپ و چسبندگی ریه زاده شد.
کمتر از ۲۰ قلاده یوز در هفت استان سمنان، کرمان، یزد خراسانهای رضوی، شمالی و جنوبی شناسایی شدهاند. این استانها زیستگاه اصلی یوزپلنگ در ایران به شمار میروند.
یوزها در هر بارداری دو تا شش توله به دنیا میآوردند. با توجه به تلفشدن یکی از یوزهای نوزاد، ادامه حیات دو توله دیگر حالا مسئلهای حساس و حیاتی شده که در شبکههای اجتماعی هم با حساسیت دنبال میشود.
---
رئیس اداره محیط زیست ایران از تولد سه توله یوزپلنگ آسیایی خبر داد که برای اولین بار در "اسارت" و با سزارین به دنیا آمدهاند. نسل این گونه مهم در حال انقراض است و امید است که بتوان با حفظ و تکثیر آن جلوی این روند را گرفت.
علی سلاجقه، رئیس اداره محیط زیست ایران از تولد سه توله ماده یوزپلنگ آسیایی خبر داد. او به خبرگزاری ایرنا گفت: «با توجه به حضور تیم دامپزشکی از یک هفته گذشته و بررسی شبانهروزی رفتارهای این حیوان، مشخص شد که بارداری کامل بوده و با توجه به شرایط فیزیکی گونه و عدم توانایی در زایمان طبیعی، با نظر دامپزشکان مشاور و دامپزشک معتمد سازمان، نسبت به انجام زایمان سزارین صحرایی اقدام شد».
به گفته او این نخستین زایمان یوزپلنگ آسیایی در اسارت است و اداره محیط زیست ایران امیدوار است بتواند با حفظ این تولهها جمعیت یوزپلنگ را در شرایط اسارت و سپس در شرایط نیمه اسارت افزایش دهد. نسل این گونه مهم در حال انقراض است و این کار کمک بزرگی به حفظ ژن آن است.
بر اساس این خبر کمتر از ۲۰ قلاده یوزپلنگ آسیایی در هفت استان سمنان، کرمان، یزد خراسان رضوی، خراسان شمالی و جنوبی تا به امروز مشاهده شده است. این مناطق زیستگاه اصلی یوز هستند.
علی سلاجقه گفته یوزها در هر بارداری دو تا ۶ توله به دنیا میآورند و در کنار تلاش برای حفظ این گونه مهم ضروری است که سازمان حفاظت محیط زیست برای پایش و حفاظت از زیستگاههای طبیعی یوزپلنگ در ایران نیز برنامهریزی جدی کند.
حال مادر و تولهها فعلا خوب است و آنها تحت مراقبتهای ویژه هستند.
---
سازمان محیط زیست: یکی از سه توله یوزپلنگ ایرانی تلف شد
پایگاه اطلاعرسانی سازمان حفاظت محیط زیست به نقل از دامپزشک مرکز تکثیر یوز آسیایی از تلف شدن یکی از سه تولهای که اخیرا بدنیا آمده بود خبر داد. علت مرگ توله یوزپلنگ "ضعف و ناهنجاری مادرزادی ریه" اعلام شده است.
دکتر بهرنگ اکرامی پزشک معتمد مرکز تکثیر یوز آسیایی روز چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت (۴ مه) در گفتگو با سایت رسمی سازمان حفاظت محیط زیست از تلف شدن یکی از سه توله یوزپلنگ ایرانی، به دلیل ضعف و ناهنجاری مادرزادی ریه خبر داد. این یوزپلنگ ایرانی به نام "ایران" بامداد یکشنبه (۱۱ اردیبهشت) سه قلو زاییده بود.
اکرامی گفت: «توله تلف شده از زمان تولد ضعیف بوده و در چهار روز گذشته افزایش وزنی نداشت.»
او عنوان کرد بعد از کالبدشکافی علت تلف شدن "ناهنجاری مادرزادی ریه سمت چپ و چسبندگی ریه" تعیین شده است.
کاوه مدنی، معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست ایران، پیشتر در توییتی خبر داده بود که یوزپلنگها که با عمل سزارین به دنیا آمدهاند، وضعیت خوبی دارند، اما هنوز با مادرشان معاشرت نکردهاند. او نوشته بود: «به نظر میرسد دو توله سالمتر هستند.»
بهرنگ اکرامی هم گفته است تولههای دوم و سوم از زمان تولد افزایش وزن خوبی داشتهاند و تیم اجرایی و علمی مرکز تکثیر یوز آسیایی بصورت شبانه روزی تمامی رفتارها و تغذیه توله یوزهای دوم و سوم و یوز ماده را بعد از جراحی رصد و پایش میکند.
به گفته مقامات مسئول کمتر از ۲۰ قلاده یوزپلنگ آسیایی در هفت استان سمنان، کرمان، یزد خراسان رضوی، خراسان شمالی و جنوبی تا به امروز مشاهده شده است. این مناطق زیستگاه اصلی یوز هستند.
علی سلاجقه، رئیس اداره محیط زیست ایران که قبلا خبر تولد سه توله یوزپلنگ را اعلام کرده بود، گفته است اداره محیط زیست امیدوار است بتواند با حفظ این تولهها جمعیت یوزپلنگ را در شرایط اسارت و سپس در شرایط نیمه اسارت افزایش دهد. نسل یوزپلنگ آسیایی در حال انقراض است و این کار کمک بزرگی به حفظ ژن این گونه مهم است.
MAR/DW/BILD/KEHAN/LNDN
این گزار شها در حال تکمیل شدن است
خبر گزاری مردانی نیوز
بیشتر بخوانید مطالب مرتبط در این ضمیمه از
نقص حقوق بشر در رژیم توتالیتر" جنایت باند تبهکار به سرکردگی علی خامنهای" در بیدادگاهای رژیم"خودداری از آزادی «موقت» نرگس منصوری کنشگر سیاسی و از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ زن با وجود تأمین وثیقه" «دادگاه همچنان از آزادی موقت او جلوگیری میکند».
- توضیحات
- دسته: حقوق بشر
- منتشر شده در 17 مرداد 1401
نقص حقوق بشر در رژیم توتالیتر" جنایت باند تبهکار به سرکردگی علی خامنهای" در بیدادگاهای رژیم"خودداری از آزادی «موقت» نرگس منصوری کنشگر سیاسی و از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ زن با وجود تأمین وثیقه" «دادگاه همچنان از آزادی موقت او جلوگیری میکند».
"خوشا به روز وروزگار بشریت که کورش دارد"
خرد چشم جان است، چون بنگری
تو بی چشم، شادان جهان نسپری
آری، ديو، چه بخواهد چه نخواهد به دست فرهنگ ما به شيشه ی استوره ای اش بازخواهد گشت
و ديدن آن لحظه برای هر کس که به فرهنگ خردمدار و زيبای ايرانی مان باور دارد
سخت ساده و شکوهمند است.
یاد و راه همه ی جانبخشانِ میهن، گرامی و جاودان باد
به ياد قيام
23 خرداد 1388،
آغاز جنبش سبز
جوانان ايران
عليه حکومت خون آشام اسلامی،
و به ياد
برجسته ترين
نماد سکولار آن:
ندا آقا سلطان
چراغ سیمین ایران هرگز خاموش نمی شود
***
آموزگاران ما را آزاد کنید! کارگران ما را آزاد کنید!
دانشجویان ما را آزاد کنید! فعالان جنبش زنان را آزاد کنید!
همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را آزاد کنید!
چگونه با دشمنت به دوستی تا کنم؟
تو رخت زندان تن ات وُ من تماشا کنم؟
تو رخت زندان تن ات، و من بمانم خموش؟
قسم به زن، نازنم اگر محابا کنم
اگرچه تلخ است حق، نمی توانم نهفت
زبان از آن بایدم که آشکارا کنم
شادروان " سیمین بهبهانی
***
قلم چرخید و فرمان را گرفتند
ورق برگشت و ایران را گرفتند
به تیتر “شاه رفتِ ” اطلاعات
توجه کرده کیهان را گرفتند
چپ و مذهب گره خوردند و شیخان
شبانه جای شاه هان را گرفتند
همه از حجرهها بیرون خزیدند
به سرعت سقف و ایوان را گرفتند
گرفتند و گرفتن کارشان شد
هر آنچه خواستند آن را گرفتند
به هر انگیزه و با هر بهانه
مسلمان، نا مسلمان را گرفتند
به جرم بد حجابی، بد لباسی
زنان را نیز مردان را گرفتند
سراغ سفره ها، نفتی نیامد
ولیکن در عوض نان را گرفتند
یکی نان خواست بردندش به زندان
از آن بیچاره دندان را گرفتند
یکی آفتابه دزدی گشت افشا
به دست آفتابه داشت آنرا گرفتند
یکی خان بود از حیث چپاول
دو تا مستخدم خان را گرفتند
فلان ملا مخالف داشت بسیار
مخالفهای ایشان را گرفتند
بده مژده به دزدن خزانه
که شاکیهای آنان را گرفتند
چو شد در آستان قدس دزدی
گداهای خراسان را گرفتند
به جرم اختلاس شرکت نفت
برادرهای دربان را گرفتند
نمیخواهند چون خر را بگیرند
محبّت کرده پالان را گرفتند
غذا را آشپز چون شور میکرد
سر سفره نمکدان را گرفتند
شادروان " سیمین بهبهانی می گويند، چه کسی اين کسره اضافه اختصاصی را به دنبال واژه "روز" نهاده است تا آن را برای هميشه از آن "زن" کند؟
می گويم، دست های ظريف و ساق و ساعد پيروزمندِ اوست که از هر درخت معرفت سيبی، و از هر کشتزار ارادت خوشه ای، توشه راه دراز سده ها کرده است تا او را بضاعت همسری و مادری و برابری بخشد.
"پس
مريزاد دستی که مرخستگان را
دوای دل و مرهم جان فرستد"
و خجسته باد روزی که ويژه اين دست است.
در خـراب آباد شهر بي تـپـش
دارها برچيده؛ خونـها تشنه اند
دردمندان بي خروش و بي فغان
خشمناكان بي فغان و بي خروش
جاي رنج و خشم و عصيان بوته ها
پــشـكـبـنـهـاي پـلـيـدي رسته اند
باز ما مانديم و شهر بي تپش
و آنچه كفتار است و گرگ و روبه ست
گاه مي گويم فغاني بر كشم
باز مي بـیـنـم صدايم كوته ست
(مهدی اخوان ثالث)
republic islamic of iran جغد شوم حکومت اسلامی : در ایران چه خبر است
هر شب قبل از خواب به یاد آوریم که امروز یک نفر از ما را اعدام کرده اند
در ایران چه خبر است : ! /1/خبر جدید: بنام آزادی
***
به ایران و سربلندی کشورمان بیندیشیم
همین دیروز بود
که خشم ِ جوان ِ دانشجو
در جان ِ حکومت اسلامی گُر گرفت
و نیرنگ او را آواز
آری
همین دیروز بود که اهریمن بر خود لرزید
این سراسیمگی از برای ِ چیست
که آرام و قرار را از شما ربوده؟
این تیغ و دشنه و درفش
برای کی تیز شده است؟
برای دانشجو؟
معلم؟
زنان؟
کارگران؟
اما
هیهات
هیهات
که دیر زمانی ست زمانه ی این سلاح ها زنگ زده است و بدانید!
که این تدابیر از رونق افتاده است
زیرا عزم ِ ملت جزم شده است
تا از پس ِ تمامیت ِ تان را تغییری شایسته دهند
"گلها در زندان "
هیستوری
"زندان طرح از توکا نیستانی"
ناقضان حقوق بشر در ايران بايد هدف تحريم های شديد بين المللی قرار گيرند
"عدالت طرح از توکا نیستانی"
زندان بازداشتگاه اوین
نظام امام زمانی"
republic islamic of iran جغد شوم حکومت اسلامی : در ایران چه خبر است
در خـراب آباد شهر بي تـپـش
دارها برچيده؛ خونـها تشنه اند
دردمندان بي خروش و بي فغان
خشمناكان بي فغان و بي خروش
جاي رنج و خشم و عصيان بوته ها
پــشـكـبـنـهـاي پـلـيـدي رسته اند
باز ما مانديم و شهر بي تپش
و آنچه كفتار است و گرگ و روبه ست
گاه مي گويم فغاني بر كشم
باز مي بـیـنـم صدايم كوته ست
(مهدی اخوان ثالث)
امپراطوری علی خامنهای"پفیوز ترین فرد ننگین تاریخ"
علی خامنهای این جنایت کارو دستیاران او باید در دادگاههای بین المللی محاکمه شوند
انقلاب نالازم
لویس کرینت (انگلیسی: Lovis Corinth؛ ۲۱ ژوئیهٔ ۱۸۵۸ – ۱۷ ژوئیه ۱۹۲۵) نقاش امرپسیونیسم است .
در سال ۱۹۱۲ ،در ابعاد ۱۳۰ در ۱۰۵ بعد از سکته مغزی اش ، سامسون رانقاشی می کند.نقاشی داستان سامسون را بعد از گرفته شدن تمامی قدرتش از طریق چیدن موهایش توسط دلیله و زندانی و کور کردنش نشان می دهد.
زمانی که در مقابل این تابلو ایستاده اید ، درد ورنج انسان دربند و اسیررا حس می کنید.
انسانی که در حال گذاشتن قدم به جلوست ولی کور و دربند است و مقابلش را نمی بیند.
چه شباهتی عجیب بین او و مردم ایران است؟
سر دبیر
گرگ ها خوب بدانند در این ایل غریب
گر پدر مرد تفنگ پدری هست
گر مردان قبیله همه کشته شدند
وی گهواره چوبی پسری هست هنوز
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
با ریشه چه می کنید؟
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده اید
پرواز را علامت ممنوع می زنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید؟
گیرم که می زنید
گیرم که می برید
گیرم که می کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟
سردبیر
**
نقض حقوق بشر”; در رژیم توتالیتر،”
"متن " اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۰ دسامبر- سازمان ملل متحد)
خبر گزاری مردانی نیوز" پیگیری مسائل حقوق بشر دلیل اصلی ایجاد سازمان ملل بود. جنگ جهانی دوم و مسایل مربوط به نسل کشی سبب شد تا بر سر ایجاد سازمان جدیدی که مانع وقوع تراژدیهای مشابه در آینده اجماع جهانی بوجود
آید. هدف اولیه نیز ایجاد یک چارچوب قانونی برای بررسی و عملکرد مناسب بر اساس شکایات در مورد تخطی از حقوق بشر بود. منشور ملل متحد تمام اعضای سازمان ملل را ملزم به احترام و رعایت حقوق بشر مینماید و همه را موظف
میداند تا برای رسیدن به این هدف تلاش کند. اعلامیه جهانی حقوق بشر فی نفسه الزام آور نیست و تنها یکی از مصوبات مجمع عمومی در سال 1948 بود که نقش یک استاندارد برای همگان را ایفا میکند. مجمع همواره مسایل حقوق بشر
را دنبال میکنند. در ۵۱ مارس 2006 مجمع به اتفاق آراء رای داد که شورای حقوق بشر سازمان را جایگزین کمیسیون حقوق بشر کند.
متن اعلاميه جهانی حقوق بشر
اعلامیه حقوق بشر شامل یك دیباچه و 30 ماده، در تاریخ 10 دسامبر 1948 مطابق با 19 قوس 1327 شمسی در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد و همه ساله جهانیان این روز را به نام " روز حقوق بشر" جشن می گیرند.با توجه به
اهمیت جهانی این اعلامیه واینکه امروزه میزان پایبندی کشورها نسبت به حقوق بشر با این سند سنجیده می شود متن کامل آن ارائه می گردد. مقدمه از آنجا كه شناسایی حیثیت ذاتی كلیه اعضای بشری و حقوق یكسان و انتقال ناپذیر
آنان اساس آزادی، عدالت و صلح را در جهان تشكیل می دهد. از آنجا كه عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشر منتهی به اعمال وحشیانه ای گردیده است بشریت را كه رو به عصیان واداشته و ظهور دنیایی كه درآن افراد بشر در بیان عقیده،
آزاد و از ترس و فقر، فارغ باشند به عنوان بالاترین آمال بشر اعلام شده است.
از آنجا كه اساسا" حقوق انسانی را باید با اجرای قانون حمایت كرد تا بشربه عنوان آخرین علاج، به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد. ازآنجا كه اساسا" لازم است توسعه روابط دوستانه بین ملل را مورد تشویق قرار داد. از آنجا كه مردم
ملل متحد، ایمان خود را به حقوق اساسی بشر و مقام و ارزش فرد انسانی حقوق مرد و زن و تساوی مجددا" در منشور، اعلام كرده اند و تصمیم راسخ گرفته اند كه به پیشرفت اجتمایی كمك كنند و در محیطی آزادتر وضع زندگی بهتری
بوجود آورند. از آنجا كه دول عضو متعهد شده اند كه احترام جهانی و رعایت واقعی حقوق بشر و آزادیهای اساسی را با همكاری سازمان ملل تامین كنند. از آنجا كه حسن تفاهم مشتركی نسبت به این حقوق و آزادیها برای اجرای كامل این
تعهد، كمال اهمیت را دارد، مجمع عمومی این اعلامیه جهانی حقوق بشر را آرمان مشتركی برای تمام مردم و كلیه ملل، اعلام میكند و افراد همه اركان اجتماع، این اعلامیه را دایما"، در مد نظر داشته باشند و مجاهدت كنند كه به وسیله
تعلیم و تربیت, احترام این حقوق و آزادیها توسعه یابد و با تدابیر تدریجی ملی و بین المللی، شناسایی و اجرای واقعی و حیاتی آنها چه در میان خود و چه در بین مردم كشورهایی كه در قلمرو آنها می باشد، تامین گردد.
ماده ی 1
تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حيثيت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يکديگر با روحيه ای برادرانه رفتار کنند.
ماده ی 2
هر کس می تواند بی هيچ گونه تمايزی ، به ويژه از حيث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، دين ، عقيده ی سياسی يا هر عقيده ی ديگر ، و همچنين منشاء ملی يا اجتماعی ، ثروت ، ولادت يا هر وضعيت ديگر ، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در اين اعلاميه بهره مند گردد.
به علاوه نبايد هيچ تبعيضی به عمل آيد که مبتنی بر وضع سياسی ، قضايی يا بين المللی کشور يا سرزمينی باشد که شخص به آن تعلق دارد ، خواه اين کشور يا سرزمين مستقل ، تحت قيموميت يا غير خودمختار باشد ، يا حاکميت آن به شکلی محدود شده باشد.
ماده ی 3
هر فردی حق زندگی ، آزادی و امنيت شخصی دارد.
ماده ی 4
هيچ کس را نبايد در بردگی يا بندگی نگاه داشت : بردگی و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ، ممنوع است.
ماده ی 5
هيچ کس نبايد شکنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاری ظالمانه ، ضد انسانی يا تحقير آميز قرار گيرد.
ماده ی 6
هر کس حق دارد که شخصيت حقوقی اش در همه جا به رسميت شناخته شود.
ماده ی 7
همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بی هيچ تبعيضی از حمايت يکسان قانون برخوردار شوند . همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی که ناقض اعلاميه ی حاضر باشد ، و بر ضد هر تحريکی که برای چنين تبعيضی به عمل آيد ، از حمايت يکسان قانون بهره مند گردند.
ماده ی 8
در برابر اعمالی که به حقوق اساسی فرد تجاوز کنند ـ حقوقی که قانون اساسی يا قوانين ديگر برای او به رسميت شناخته است ـ هر شخصی حق مراجعه ی مؤثر به دادگاه های ملی صالح را دارد.
ماده ی 9
هيچ کس را نبايد خودسرانه توقيف ، حبس يا تبعيد کرد.
ماده ی 10
هر شخص با مساوات کامل حق دارد که دعوايش در دادگاهی مستقل و بی طرف ، منصفانه و علنی رسيدگی شود و چنين دادگاهی درباره حقوق و الزامات وی ، يا هر اتهام جزايی که به او زده شده باشد ، تصميم بگيرد.
ماده ی 11
1 ) هر شخصی که به بزه کاری متهم شده باشد ، بی گناه محسوب می شود تا هنگامی که در جريان محاکمه ای علنی که در آن تمام تضمين های لازم برای دفاع او تأمين شده باشد ، مجرم بودن وی به طور قانونی محرز گردد.
2 ) هيچ کس نبايد برای انجام دادن يا انجام ندادن عملی که در موقع ارتکاب آن ، به موجب حقوق ملی يا بين المللی جرم شناخته نمی شده است ، محکوم نخواهد شد. همچنين هيچ مجازاتی شديدتر از مجازاتی که در موقع ارتکاب جرم به آن تعلق می گرفت ، درباره ی کسی اعمال نخواهد شد.
ماده ی 12
نبايد در زندگی خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامت گاه يا مکاتبات هيچ کس مداخله های خودسرانه صورت گيرد يا به شرافت و آبرو و شهرت کسی حمله شود. در برابر چنين مداخله ها و حمله هايی ، برخورداری از حمايت قانون حق هر شخصی است.
ماده ی 13
1 ) هر شخصی حق دارد در داخل هر کشور آزادانه رفت و آمد کند و اقامت گاه خود را برگزيند.
2 ) هر شخصی حق دارد هر کشوری ، از جمله کشور خود را ترک کند يا به کشور خويش بازگردد.
ماده ی 14
1 ) در برابر شکنجه ، تعقيب و آزار ، هر شخصی حق درخواست پناهندگی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای ديگر را دارد.
2 ) در موردی که تعقيب واقعاً در اثر جرم عمومی و غير سياسی يا در اثر اعمالی مخالف با هدف ها و اصول ملل متحد باشد ، نمی توان به اين حق استناد کرد.
ماده ی 15
1 ) هر فردی حق دارد که تابعيتی داشته باشد.
2 ) هيچ کس را نبايد خودسرانه از تابعيت خويش ، يا از حق تغيير تابعيت محروم کرد.
ماده ی 16
1 ) هر مرد و زن بالغی حق دارند بی هيچ محد و يتی از حيث نژاد ، مليت ، يا دين با همديگر زناشويی کنند و تشکيل خانواده بدهند. در تمام مدت زناشويی و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند.
2 ) ازدواج حتماً بايد با رضايت کامل و آزادانه ی زن و مرد صورت گيرد.
3 ) خانواده رکن طبيعی و اساسی جامعه است و بايد از حمايت جامعه و دولت بهره مند شود.
ماده ی 17
1 ) هر شخص به تنهايی يا به صورت جمعی حق مالکيت دارد.
2 ) هيچ کس را نبايد خودسرانه از حق مالکيت محروم کرد.
ماده ی 18
هر شخصی حق دارد از آزادی انديشه ، وجدان و دين بهره مند شود : اين حق مستلزم آزادی تغيير دين يا اعتقاد و همچنين آزادی اظهار دين يا اعتقاد ، در قالب آموزش دينی ، عبادت ها و اجرای آيين ها و مراسم دينی به تنهايی يا به صورت جمعی ، به طور خصوصی يا عمومی است .
ما ده ی 19
هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افکار ، به تمام وسايل ممکن بيان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.
ماده ی 20
1 ) هر شخصی حق دارد از آزادی تشکيل اجتماعات ، مجامع و انجمن های مسالمت آميز بهره مند گردد.
2 ) هيچ کس را نبايد به شرکت در هيچ اجتماعی مجبور کرد.
ماده ی 21
1 ) هر شخصی حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود ، مستقيماً يا به وساطت نمايندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند ، شرکت جويد.
2 ) هر شخصی حق دارد با شرايط برابر به مشاغل عمومی کشور خود دست يابد.
3 ) اراده ی مردم ، اساس قدرت حکومت است : اين اراده بايد در انتخاباتی سالم ابراز شود که به طور ادواری صورت می پذيرد. انتخابات بايد عمومی ، با رعايت مساوات و با رأی مخفی يا به طريقه ای مشابه برگزار شود که آزادی رأی را تأمين کند.
ماده ی 22
هر شخصی به عنوان عضو جامعه حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است به ياری مساعی ملی و همکاری بين المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ضروری برای حفظ حيثيت و کرامت و رشد آزادانه ی شخصيت خود را ، با توجه به تشکيلات و منابع هر کشور ، به دست آورد.
ماده ی 23
1 ) هر شخصی حق دارد کار کند ، کار خود را آزادانه برگزيند ، شرايط منصفانه و رضايت بخشی برای کار خواستار باشد و در برابر بی کاری حمايت شود.
2 ) همه حق دارند که بی هيچ تبعيضی ، در مقابل کار مساوی ، مزد مساوی بگيرند.
3 ) هر کسی که کار می کند حق دارد مزد منصفانه و رضايت بخشی دريافت دارد که زندگی او و خانواده اش را موافق حيثيت و کرامت انسانی تأمين کند و در صورت لزوم با ديگر وسايل حمايت اجتماعی کامل شود.
4 ) هر شخصی حق دارد که برای دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشکيل دهد و يا به اتحاديه های موجود بپيوندد.
ماده ی 24
هر شخصی حق استراحت ، فراغت و تفريح دارد و به ويژه بايد از محدوديت معقول ساعات کار و مرخصی ها و تعطيلات ادواری با دريافت حقوق بهره مند شود.
ماده ی 25
1 ) هر شخصی حق دارد که از سطح زندگی مناسب برای تأمين سلامتی و رفاه خود و خانواده اش ، به ويژه از حيث خوراک ، پوشاک ، مسکن ، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری برخوردار شود ؛ همچنين حق دارد که در مواقع بی کاری ، بيماری ، نقض عضو ، بيوگی ، پيری يا در تمام موارد ديگری که به عللی مستقل از اراده ی خويش وسايل امرار معاشش را از دست داده باشد ، از تأمين اجتماعی بهره مند گردد.
2 ) مادران و کودکان حق دارند که از کمک و مراقبت ويژه برخوردار شوند. همه ی کودکان ، اعم از آن که در پی ازدواج يا بی ازدواج زاده شده باشند ، حق دارند که از حمايت اجتماعی يکسان بهره مند گردند.
ماده ی 26
1 ) هر شخصی حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش ، و دست کم آموزش ابتدايی و پايه بايد رايگان باشد. آموزش ابتدايی اجباری است . آموزش فنی و حرفه ای بايد همگانی شود و دست يابی به آموزش عالی بايد با تساوی کامل برای همه امکان پذير باشد تا هر کس بتواند بنا به استعداد خود از آن بهره مند گردد.
2 ) هدف آموزش و پرورش بايد شکوفايی همه جانبه ی شخصيت انسان و تقويت رعايت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش بايد به گسترش حسن تفاهم ، دگرپذيری و دوستی ميان تمام ملت ها و تمام گروه های نژادی يا دينی و نيز به گسترش فعاليت های ملل متحد در راه حفظ صلح ياری رساند.
3 ) پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود ، بر ديگران حق تقدم دارند.
ماده ی 27
1 ) هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع سهيم و شريک گردد و از هنرها و به ويژه از پيشرفت علمی و فوايد آن بهره مند شود.
2 ) هر کس حق دارد از حمايت منافع معنوی و مادی آثار علمی ، ادبی يا هنری خود برخوردار گردد.
ماده ی 28
هر شخصی حق دارد خواستار برقراری نظمی در عرصه ی اجتماعی و بين المللی باشد که حقوق و آزادی های ذکر شده در اين اعلاميه را به تمامی تأمين و عملی سازد.
ماده ی 29
1 ) هر فردی فقط در برابر آن جامعه ای وظايفی بر عهده دارد که رشد آزادانه و همه جانبه ی او را ممکن می سازد.
2 ) هر کس در اعمال حقوق و بهره گيری از آزادی های خود فقط تابع محدوديت هايی قانونی است که صرفاً برای شناسايی و مراعات حقوق و آزادی های ديگران و برای رعايت مقتضيات عادلانه ی اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در جامعه ای دموکراتيک وضع شده اند.
3 ) اين حقوق و آزادی ها در هيچ موردی نبايد برخلاف هدف ها و اصول ملل متحد اعمال شوند.
ماده ی 30
هيچ يک از مقررات اعلاميه ی حاضر نبايد چنان تفسير شود که برای هيچ دولت ، جمعيت يا فردی متضمن حقی باشد که به موجب آن برای از بين بردن حقوق و آزادی های مندرج در اين اعلاميه فعاليتی انجام دهد يا به عملی دست بزند.
***
نقص حقوق بشر در رژیم توتالیتر" جنایت باند تبهکار به سرکردگی علی خامنهای" در بیدادگاهای رژیم"خودداری از آزادی «موقت» نرگس منصوری کنشگر سیاسی و از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ زن با وجود تأمین وثیقه" «دادگاه همچنان از آزادی موقت او جلوگیری میکند».
نقص حقوق بشر در رژیم توتالیتر" جنایت باند تبهکار به سرکردگی علی خامنهای" در بیدادگاهای رژیم
"خودداری از آزادی «موقت» نرگس منصوری کنشگر سیاسی با وجود تأمین وثیقه
-آنگونه که وبسایت «سازمان حقوق بشر ایران» به نقل از یک منبع نزدیک به نرگس منصوری کنشگر سیاسی و از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ فعال حقوق زنان که در مرداد ۱۳۹۸ خواستار برکناری علی خامنهای شدند، خبر داده، وی با وجود تأمین وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی، با کارشکنی مراجع قضایی همچنان در بازداشت بسر میبرد.br> -یک منبع آگاه گفته که یکماه و نیم پیش، دادگاه با صدور حکم آزادی «موقت» نرگس منصوری با قید وثیقه موافقت کرد ولی با وجود تأمین و مراحل ثبت وثیقه توسط خانوادهی این فعال سیاسی، «دادگاه همچنان از آزادی موقت او جلوگیری میکند».
-به گفتهی منبع نزدیک به منصوری، وی «فیبروم رحم» دارد و میبایست هرچه سریعتر تحت درمان تخصصی قرار گیرد.
دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۰۸ اوت ۲۰۲۲
نرگس منصوری کنشگر سیاسی و از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ زن خواستار برکناری علی خامنهای و از فعالان مرتبط با سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، با وجود تأمین وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی، با کارشکنی مراجع قضایی همچنان در بازداشت بسر میبرد. منصوری «فیبروم رحم» و نیاز به درمان فوری دارد.
نرگس منصوری از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ تن از زنان حامی بیانیه ۱۴ نفر
آنگونه که وبسایت «سازمان حقوق بشر ایران» به نقل از یک منبع نزدیک به نرگس منصوری کنشگر سیاسی و از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ فعال حقوق زنان که در مرداد ۱۳۹۸ خواستار برکناری علی خامنهای شدند، خبر داده، وی با وجود تأمین وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی، با کارشکنی مراجع قضایی همچنان در بازداشت بسر میبرد.
بر اساس روایت این منبع، یکماه و نیم پیش، دادگاه با صدور حکم آزادی «موقت» نرگس منصوری با قید وثیقه موافقت کرده بود ولی با وجود تأمین و مراحل ثبت وثیقه توسط خانوادهی این فعال سیاسی، «دادگاه همچنان از آزادی موقت او جلوگیری میکند».
به گفتهی منبع نزدیک به منصوری، وی «در حال حاضر به «فیبروم رحم» مبتلاست و اگر هر چه سریعتر تحت درمان تخصصی قرار نگیرد، وضعیت بیماریاش رو به وخامت خواهد گذاشت.»
علاوه بر این، با وجود نزدیک به ۸۰ روز از بازداشت این کنشگر سیاسی، او از حق برخورداری از وکیل انتخابی نیز محروم است.
خبرگزاری دولتی «ایرنا» ۲۹ اردیبهشتماه امسال خبر از دستگیری نرگس منصوری «هنگام خروج غیر قانونی از مرزهای زمینی کشور» داد و اتهامات «تحریک افکار عمومی از طریق تهیه بیانیه و انجام مصاحبههای متعدد با هدف ایجاد آشوب و ناامنی در کشور» را به وی وارد کرد.
ایرنا نوشت که منصوری با «سوء استفاده» از «رأفت اسلامی» در حدود ۲ سال و نیم، مرخصی از زندان «به اقدامات مجرمانه و ضد امنیتی» مبادرت نموده و «پس از اطلاع از اجرای حکم توسط ضابطان قضایی برای بازگشت به زندان، قصد فرار از کشور داشت که توسط ماموران بازداشت شد.»
منبع نزدیک به منصوری اما با اشاره به اتهامات مطرح شده علیه منصوری گفت: «او در دادگاه، به تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانههای معاند متهم شده است و به دلیل عدم دسترسی کافی به محتوای پرونده، از دیگر اتهامات احتمالیِ مطروحه علیه او خبری در دست نیست».
به گزارش «سازمان حقوق بشر ایران» روز یازده امرداد نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات منصوری برگزار شد ولی این کنشگر در اعتراض به «برخورد خشونتآمیز بازجویان» و «عدم برخورداری از حقوق قانونی خود» از حضور در این دادگاه خودداری کرده است.
بر این مبنا، نرگس منصوری در روزهای اخیر از بند ۲۰۹ اوین، به بند عمومی منتقل شده است.
این فعال حقوق زنان بیش از ۲۰ سال در بخش اداری شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه مشغول به کار بوده و در سالهای گذشته برای احقاق حقوق کارگران تلاش میکرده است.
بر پایه اعلام منابع نزدیک به خانواده او، منصوری در روزهای پس از بازداشت در امردادماه ۱۳۹۸ و انتقال به سلولهای انفرادیِ بازداشتگاه بند ۲ الف زندان اوین، در یک روند غیر قانونی، از کار خود اخراج شده و طی سه سال گذشته، هیچگونه حقوق و بیمه دریافت نکرده است.
---
مطالب مرتبط در این ضمیمه
ضرب و جرح نرگس منصوری توسط بازجویان در زندان اوین
- «بازجویان در طی این مدت، دستکم یکبار، به بهانه اینکه منصوری به رهبر جمهوری اسلامی توهین کرده، او را به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادهاند، به شکلی که خون بالا آورده است.»
- خبرگزاری ایرنا پیشتر نرگس منصوری را «یکی از عوامل متواری ضد انقلاب» خوانده و مدعی شده بود مأموریت او تحریک افکار عمومی از طریق تهیه بیانیههای جعلی و انجام مصاحبههای تحریف شده و تحریک آمیز با هدف ایجاد آشوب و ناامنی در کشور بود.
چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱ برابر با ۱۵ ژوئن ۲۰۲۲
نرگس منصوری فعال سیاسی پس از گذشت ۲۷ روز از زمان بازداشت همچنان در سلول انفرادی بسر میبرد و بازجویان او را به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادهاند بطوریکه خون بالا آورده است.
نرگس منصوری
نرگس منصوری عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ که در اردیبهشت بازداشت شده از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و زیر شدیدترین فشارهای روحی و جسمی از سوی بازجویان قرار دارد.
محمد مقیمی وکیل دادگستری روز گذشته به نقل از منابع نزدیک به نرگس منصوری به سازمان حقوق بشر ایران گفت: «منصوری پس از بازداشت در مناطق مرزی، به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده است. بازجویان در طی این مدت، دستکم یکبار، به بهانه اینکه منصوری به رهبر جمهوری اسلامی توهین کرده، او را به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادهاند، به شکلی که خون بالا آورده است.»
محمد مقیمی افزوده که نرگس منصوری در طی این مدت فقط یکبار به تلفن دسترسی داشته و به دلیل اینکه از دسترسی به وکیل انتخابی محروم مانده، هیچ جزییاتی از اتهامات جدید یا شکنجههای اعمال شده بر او در دست نیست.
بر اساس این گزارش، طی حدود یکماه که از بازداشت نرگس منصوری میگذرد، اجازه ملاقات حضوری به خانواده او داده نشده و این زندانی سیاسی، فقط یکبار توانسته با مادر و خواهر خود، به مدت چند دقیقه ملاقات کابینی داشته باشد.
نرگس منصوری ۲۹ اردیبهشتماه گذشته در حالی که قصد خروج غیرقانونی از ایران را داشت در مرزهای شمال غرب ایران بازداشت و به زندان منتقل شد. خروج این فعال سیاسی از ایران در حالی صورت میگرفت که او پس از دو و نیم سال مرخصی از زندان دوباره به زندان فراخوانده شده بود.
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در گزارشی که در وبسایتهای دیگر ایران نیز منتشر شد، نرگس منصوری را «یکی از عوامل متواری ضدانقلاب» خوانده و مدعی شده بود که او با رسانههای فارسیزبان همکاری داشت و هنگام خروج غیرقانونی از مرزهای زمینی کشور دستگیر شد.
در این گزارش ادعا شده بود که «مأموریت خانم منصوری تحریک افکار عمومی از طریق تهیه بیانیههای جعلی و انجام مصاحبههای تحریف شده و تحریکآمیز با هدف ایجاد آشوب و ناامنی در کشور بود.»
خبرگزاری ایرنا همچنین نوشته بود که این فعال سیاسی «با سوء استفاده از رأفت اسلامی در مدت حدود دو سال و نیم مرخصی از زندان به اقدامات مجرمانه و ضد امنیتی خود مبادرت نموده و پس از اطلاع از اجرای حکم توسط ضابطان قضائی برای بازگشت به زندان، قصد فرار از کشور داشت که توسط مأموران بازداشت شد.»
ادعاهای مطرح شده درباره نرگس منصوری نشان از تشکیل پرونده امنیتی سنگین علیه این فعال سیاسی دارد.
نرگس منصوری فروردین امسال در گفتگو با برنامه «شطرنج» صدای آمریکا گفته بود: «جای تأسف دارد کشورهای دموکراتیک که قانون اساسی خود را بر اساس حقوق بشر بنا کردهاند، چشمشان را بر مسئله حقوق بشر در ایران بستهاند و با حکومتی که نظامیان و چماقبهدستانش مردم کشورشان را سرکوب میکنند، پای میز مذاکره مینشینند.»
نرگس منصوری پیش از این در ۲۱ امردادماه ۹۸ هنگام بازگشت از محل کار خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از اینکه به مدت ۲۰ روز در یکی از سلولهای انفرادی بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند ۲ الف زندان اوین تحت بازجویی بوده به زندان قرچک ورامین و نهایتا زندان اوین منتقل شد. او در تاریخ ۲۲ آبان ماه ۹۸ با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
او در آبانماه ۹۸ توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی افشاری به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به ۵ سال حبس تعزیری و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم شد اما این حکم اجرایی نشده بود.
---
بیانیهی چهارده فعال حقوق زنان: گذار کامل از نظام جمهوری اسلامی و تدوین قانون اساسی جدید
سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۸ برابر با ۰۶ اوت ۲۰۱۹
۱۴ کنشگر حوزه زنان در بیانیه خود نوشته بودند، «علیه این نظام ضدزن که ارزشهای انسانی ما را محو نموده است، بپاخاسته و خواستار گذار کامل از نظام جمهوریاسلامی و تدوین قانون اساسی جدیدی هستیم».
هموطنان شریف،
چهار دهه حکومتِ ولایت مطلقه فقیه منجر به حذف ضدانسانی نیمی از جمعیت کشور، «با همه ظرفیتها و تواناییهایشان» از حیث حقوق شهروندی برابر و کرامت انسانی شده است.
هموطنان آزاده،
پس از انقلاب و برقراری رژیم جمهوریاسلامی، بسیاری از حقوق اولیه و انسانی ما زنان ایران سلب شد و جنسیت و هویت زنانه ما تحت قیمومیت ولایت مطلقه و جنسیت مردانه و فرهنگ مردسالارانه در آمد، و هرکس علیه این تبعیض جنسیتی لب به اعتراض گشود به توهین و تحقیر، ضرب و شتم و حبس و حتی در مواردی به شکنجه و اعدام گرفتار گردید!
در دنیایی که زنان بسیاری از کشورها در عرصههای سیاسی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، هنری و ورزشی پا به پای مردان به پیش میروند، در جمهوریاسلامی زنان همچنان برای حقوق اولیه انسانی تلاش میکنند!
هموطنان همدرد،
ما ۱۴ تن از زنان داخل کشور، از فعالان حوزه جنبش زنان ایران در اعتراض به این «آپارتاید جنسی» که حاصل نگاه مردسالارانه نظام فقاهتی است، علیه این نظام ضدزن که ارزشهای انسانی ما را محو نموده است، به پا خاسته و خواستار گذار کامل از نظام جمهوریاسلامی و تدوین قانون اساسی جدیدی هستیم؛ نظام و قانونی که در آن کرامت و هویت و حقوق برابر زنان در تمامی عرصهها به رسمیت شناخته شود. با احترام به میثاق ۱۴ تن از مبارزان این کشور که با شجاعت پرچم اتحاد و همبستگی ملی ایرانیان داخل و خارج از کشور را برافراشتهاند، ما فعالان جنبش زنان اعلام میداریم که طی ۴۰ سال حکومت جمهوریاسلامی، با زور و سرکوب و تصویب قوانین غیرانسانی و ضد زن از متن جامعه به حاشیه رانده شدهایم و ادامه این وضعیت برای ما قابل تحمل نیست.
لذا با اعتقاد به تساوی حقوق زن و مرد در تمامی عرصهها مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر، خواستار حکومتی سکولار دموکرات با حفظ تمامیت ارضی ایران عزیز هستیم که بتواند تضمین کننده حقوق زنان جامعه باشد..
ما ۱۴ تن از فعالان حوزه حقوق زنان مصمم هستیم با شیوهای مدنی و بدون خشونت، مبارزه خود را همچون پیشقراولان آزادی وطن با گفتن «نه به جمهوری اسلامی» تا رسیدن به خواستههای کامل خود ادامه دهیم.
خواستههای ما یک مطالبه ملی و حقوق بشریست که با پیوستن شما هموطنان به ما و حمایت از خواستههای ما میتواند به جنبشی فراگیر و سراسری تبدیل شود.
۱۴ امرداد ۱۳۸۹
۵ اوت ۲۰۱۹
۱- شهلا انتصاری (فعال سیاسی، کارگری و حقوق زنان)
۲- نصرت بهشتی (معلم بازنششته و فعال حقوق زنان)
۳- فرشته تصویبی (فعال حقوق زنان)
۴- پروا (سکینه) پاچیده (نویسنده و شاعر و فعال حقوق زنان)
۵- گیتی پورفاضل (وکیل دادگستری و عضو کانون نویسندگان و فعال حقوق زنان)
۶- عزت جوادیحصار (فعال حقوق زنان)
۷- زهرا جمالی (فعال حقوق زنان)
۸- شهلا جهانبین (حامی حقوق زندانیان بیگناه سیاسی و فعال حقوق زنان)
۹- فاطمه سپهری (همسر شهید و فعال مدنی و حقوق زنان)
۱۰- مریم سلیمانی (فعال مدنی و حقوق زنان)
۱۱- سوسن طاهرخانی (دبیر بازنشسته و فعال مدنی و حقوق زنان)
۱۲- فرنگیسِ مظلوم (فعال مدنی و حقوق زنان، زندانی سیاسی و مادر سهیل عربی)
۱۳- نرگس منصوری (فعال مدنی و کارگری [عضو سندیکای شرکت واحد] و مدافع حقوق زنان، فرزند جانباز شهید)
۱۴- کیمیا نوروزیصابر (فعال مدنی و حقوق زنان)
---
دیدگاه
ناشناس
– شکر خدای را درخت کهنه جهل و خرافات فقهی اسلامی اینبار برای همیشه در حال سوختن و نابود شدن است . پس از ۱۴۰۰ سال ، الیت جامعه و نسل جدید و جوانان این کشور باستانی و اصیل برای نخستین مرتبه با چشمانی باز به دنبال بازگشت به جامعه جهانی و حقوق و بشر و برپائی حکومت سکولار و دموکراسی شاهنشاهی مشروطه برای ایران است تا دوباره با حکومت شاهنشاهی پهلوی ایرانساز برای ادامه طرحهای آبادانی و عمران وتولید و اموزش و پرورش ایران و ایرانی را همانند رضا شاه و محمد رضا شاه شکوفا سازد . فرهنگ سازی مثل آبی که نیاز روزانه جسم ، بدان محتاج است ، احتیاج مدوام و ضروری برای رشد اهداف مشترک همه می باشد . رضا شاه روحت شاد .
ناشناس
۲- برقراری حکومت مشروطه شاهنشاهی تنها راه نجات از این چرخه باطل مبارزه حلقه های جدا ازهم صنفی و مدنی میباشد . این حلقه ها باید زنجیر بازگشت مشروطه را هر چه سریعتر بسازند و تا بتوانند دیو آخوندی را با آن ببندند . وگرنه ، نه ۴۰ سال ، حتی اگر ۴۰۰ سال دگر بر همین راه روش باشد نتیجه همین خواهد بود . سرنگون باد حکومت التقاطی جمهوری آخوندی توده ای بی بی سی نشان . رضا شاه روحت شاد .
ناشناس
۱- با احترام به همه آزادیخواهان ایرانی . عزیزان ، هموطنان . حلقه های جدا از هم هیچگاه زنجیر نمیشوند . این دیو تبهکار جنایتکار مارکسیست اسلامی را فقط با زنجیر اتحاد میتوان بست و جراحی کرد . تا غده سرطانی ضد بشر ، ضد زن ، ضد آزادی بیان ، ضد هویت ایرانی ، ضد کورش ، ضد فردوسی ، ضد مشروطیت ، و ضد پهلوی را از میان برداشت و به سلامت اخلاقی و اقتصادی و آموزش رایگان و آزادی و رفاه و استاندار د . زندگی و آبادی و باسازی و تولید و پیشرفت ایران و ایرانی رسید .
MAR/DW/BILD/KEHAN/LNDN
این گزار شها در حال تکمیل شدن است
خبر گزاری مردانی نیوز
بیشتر بخوانید مطالب مرتبط در این ضمیمه از
روشنک آسترکی" اقتصاد ایران ": کارنامه یکسال دولت «قاضی مرگ»"گرانی مواد خوراکی"کاهش خورد و خوراک مردم به دلیل فقر؛" تورم در برخی استانها به ۱۰۰ درصد رسید؛ ۱۰۰ هزار شغل در سال نخست از بین رفت رژیم انتظارات تورمی را تحریک میکند
- توضیحات
- دسته: اقتصاد
- منتشر شده در 17 مرداد 1401
در رژیم توتالیتر" اقتصاد " ایران
کاریکاتور هفته
Iran | Karikatur der Woche | Mehr Gelder für die staatliche Rundfunkanstalt (Radio und Fernsehen) im Iran
کاریکاتور / بیرق فاسد سپاه
کاری از مانا نیستانی
کاریکاتور
حال و روز مردم ايران روي بشكه هاي نفت به دنبال نان در سطل هاي زباله ميگردند!
از هر سه نفر یک نفر زیر فقر مطلق است!
کاری از مانا نیستانی
---
©کیهان لندن/ کارتونهای احمد بارکیزاده
---
روشنک آسترکی" اقتصاد ایران ": کارنامه یکسال دولت «قاضی مرگ»"گرانی مواد خوراکی"کاهش خورد و خوراک مردم به دلیل فقر؛" تورم در برخی استانها به ۱۰۰ درصد رسید؛ ۱۰۰ هزار شغل در سال نخست از بین رفت رژیم انتظارات تورمی را تحریک میکند
۱۰۰ هزار شغل در سال نخست دولت «قاضی مرگ» از بین رفت
کارنامه یکسال دولت «قاضی مرگ»
- یکی از پیامدهای هراس فروپاشی، تشدید و تعمیق شکافها نه تنها در درونیترین لایههای نظام بلکه در میان هواداران و دلبستگان و تبلیغاتچیهایش اعم از اصلاحطلب و اصولگرا و غیره است.
- حکومتی که چهار دهه پیش با به اصطلاح دفاع از «مستضعفان» خود را نخست با فریب و سپس با سرکوب بر کشور تحمیل کرد، سالهاست که جمعیت کشور را بطور میلیونی زیر خط فقر میراند.
- همآوایی عمومی مردم با شعارهایی چون «رضاشاه روحت شاد»، «چه اشتباهی کردیم که انقلاب کردیم» و «فتنه ۵۷ باعث فقر ملت» اقلیت طرفدار جمهوری اسلامی را عصبی و هراسان کرده است.
- افرادی از بدنه نظام که به راستی در پی «عدالت» و «زدودن فساد» از ساختار اجرایی کشور هستند و به «ایران» فکر میکنند نیز کمکم درمییابند در چارچوب این نظام امکان هیچ بهبود و اصلاحی نیست و باید برای ایران، در کنار مردم ایستاد و با هم جمهوری اسلامی را به تاریخ سپرد.
روشنک آسترکی": تحلیگر ونویسنده " دانشآموخته اقتصاد و مدیریت
دوشنبه هفدهم امرداد ۱۴۰۱ برابر با هشتم اوت ۲۰۲۲
کارنامه یکسال دولت «قاضی مرگ»
- ابراهیم رئیسی بارها از «اقدامات جهادی» و «قاطع» و «انقلابی» برای برطرف کردن مشکلات کشور خبر داد اما با گذشت یکسال همچنان دولت وی گیج و بیعمل است.
- ابلاغیههای یکشبه، سیاستهای دستوری، واکنشهای عوامفریبانه و عدم انسجام و هماهنگی در بخشهای مختلف تیم اقتصادی دولت، همان «مدیریت جهادی» در جمهوری اسلامی است.
- حضور سرداران سپاه انقلاب اسلامی در دولت نشان داد برخلاف تبلیغات یا تصورات، پاسدارها جز در سرکوب و خونریزی حتی در سادهترین امور اجرایی کشور عُرضه ندارند و مانند کلیت جمهوری اسلامی فقط «حرف» هستند و «ادعا»!
- در شرایطی که جمهوری اسلامی خود را برای سرکوب بیشتر و جلوگیری از بروز اعتراضاتی چون دی۹۶ و آبان۹۸ آماده کرده، فضای اجتماعی با روی کار آمدن دولت «قاضی مرگ» بیش از پیش بسته شد.
- تشدید مشکلات اقتصادی در ایران سبب «زنانه شدن فقر» شده و اشتغال زنان با مشکلاتی بیش از گذشته روبرو شده است.
- برای مردم نه دولت اصلاحطلب حسن روحانی و نه دولت اصولگرای ابراهیم رئیسی فرقی ندارد. آنها جمهوری اسلامی را نمیخواهند!
دوشنبه هفدهم امرداد ۱۴۰۱ برابر با هشتم اوت ۲۰۲۲
ابراهیم رئیسی با شعار «دولت مردمی؛ ایران قوی» دولت سیزدهم را تشکیل داد اما اکنون در یکسالگی دولتاش نه نشانی از «مردمی» بودن در آن دیده میشود و نه «قوی» بودن ایران! نگاهی به عملکرد دولت سیزدهم نشان میدهد این دولت نیز مانند دیگر دولتهای جمهوری اسلامی، تداوم ساختار معیوب و ناکارآمدی است که از چهار دهه پیش تا کنون مردم را از داشتن کشوری توسعهیافته محروم و زندگی آنها را با فلاکت پیوند زده است.
سیدابراهیم رئیسی معروف به «قاضی مرگ» رئیس پیشین قوه قضاییه جمهوری اسلامی و رئیس دولت سیزدهم / امرداد ۱۴۰۱
سیزدهمین دولت جمهوری اسلامی در حوزه اقتصادی که برای مردم دارای اهمیت ویژهای است، و در حوزه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، در همان مسیر پسرفتی قدم برداشت که از انقلاب۵۷ آغاز شده است.
در شرایطی که «وعدهفروشی» به ویژه در روزهای انتخابات همواره وجود داشته، در دولت «قاضی مرگ» نیز فاصله میان وعدهها و عملکرد به اندازه دولتهای گذشته عمیق است. ابراهیم رئیسی بارها از «اقدامات جهادی» و «قاطع» و «انقلابی» برای برطرف کردن مشکلات کشور خبر داد اما با گذشت یکسال همچنان دولتاش گیج و بیعمل است. آنجایی هم که مانند حذف «ارز ترجیحی» با عنوان «جراحی اقتصادی» به یک به اصطلاح اقدام «انقلابی» دست زد، وضعیت را به مراتب بدتر و فاجعهبارتر کرد.
دولت سیزدهم، اصلاحطلبان، سپاه؛ فقط «حرف» و «ادعا»!
خرداد ۱۴۰۰ با زوال محتوم اصلاحطلبان در سپهر سیاسی و مختصات جمهوری اسلامی سبب شد تا آنها با وجود در دست داشتن محرکهایی مانند «رئیسیهراسی» و رد صلاحیت چند گزینه تبلیغاتی، نتوانند مردم را برای مشروعیت بخشیدن به نظام به میدان بیاورند و در نهایت آرایی کمتر از آرای باطله کسب کردند.
اینهمه باعث نشد اصلاحطلبان عطای بهرهمندی از رانت و قدرت در چهار سال دولت سیزدهم را به لقای آن ببخشند بلکه بلافاصله روزنامه اصلاحطلب «آفتاب یزد» در صفحه نخست خود با چاپ تصویر بزرگی از وی با تیتر «سلام بر ابراهیم» به استقبال «قاضی مرگ» رفت.
تلاش اصلاحطلبان برای برخورداری از خوان نعمتی که برای چهار سال به دست «بال» دیگر نظام افتاده تا آنجا پیش رفت که جمع بزرگی از مطرحترین چهرههای اصلاحطلب اردیبهشت امسال به مهمانی رئیسی نیز رفتند.علی مطهری، مجید انصاری، محسن هاشمی رفسنجانی، محمدعلی ابطحی، حسین مرعشی، سعید لیلاز و شهابالدین طباطبایی از مهمانان ضیافت «قاضی مرگ» بودند.
هرچند طی این یکسال اصلاحطلبان بطور «رسمی» نتوانستند بخش قابل توجهی از کابینه و مدیریت ارشد قوه مجریه را در دست بگیرند اما همچنان شبکههای فاسد اقتصادی آنها به فعالیت مشغول است. آنها همچنین هر جا باید میان مردم و نظام انتخاب میکردند، مانند همیشه منافع نظام و سود اقتصادی خود را در نظر گرفته و سفت و سخت کنار اصولگرایان ایستادند. بیهوده نیست که شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» یک گام و آگاهی استراتژیک به شمار میرود.
با وجود اینکه ابراهیم رئیسی از سال ۱۳۹۶ هنگامی که با دعوت «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» (جمنا) و «جبهه پایداری انقلاب اسلامی» وارد رقابتهای دوازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری شد رویای این ریاست را در سر داشت اما سالها انتظار او و حمایت هر «دو بال نظام» از تشکیل دولت سیزدهم نیز وی را برای این مقام که درواقع فقط «مجری» است آماده نکرد. رئیسی همان «قاضی مرگ» در قوه قضاییه باقی مانده و میخواهد با «حکم» کارهای اجرایی کشور را پیش ببرد.
هیئت دولت و ساختار مدیریتی که به دست ابراهیم رئیسی چیده شد نیز از دارای خلاءهای بزرگی است که حتی آبروی خودش و نظام را نیز حفظ نکرده. چند قطبی شدن اصولگرایانی که در سهمخواهی از دولت سیزدهم با وی و به ویژه با محمد مخبر دزفولی معاون اول او زاویه پیدا کردهاند کافیست تا شرح ناکارآمدی دولت از تریبونهای مختلف اصلاحطلب و اصولگرا تکرار شود.
رئیسی بارها پیش از انتخابات نمایشی و پس از تشکیل دولتاش مدعی شد که برای رفع مشکلات و موانع موجود در کشور «آبرویش را پیش گذاشته است» اما از معرفی اعضای کابینه مشخص بود که او با آبروی خودش فقط بازی کرده است!
ناکارآمدی و نبود درک درست از مشکلات و راهکارها در میان وزرا و هیئت دولت رئیسی نیز مانند دیگر دولتهای رژیم در همین یکسال گذشته بارها نشان داده شده است. ناکارآمدی ساختاری که با جاسازی سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دولت نیز نه تنها تخفیف نیافت بلکه تشدید شد. موضوعی که برای بسیاری به معنی «کودتای خاموش سپاه» بوده است. حضور سرداران سپاه انقلاب اسلامی در دولت نشان داد برخلاف تبلیغات یا تصورات، پاسدارها جز در سرکوب و خونریزی حتی در سادهترین امور اجرایی کشور عُرضه ندارند و مانند کلیت جمهوری اسلامی فقط «حرف» هستند و «ادعا»!
برخی تحلیلگران معتقدند با ابراهیم رئیسی نظام جمهوری اسلامی «یکدست» و مسیر برای پیشبرد اهداف علی خامنهای فراهم شده است. اما در تمام حوزهها رئیسی ادامه دولت اصلاحطلب حسن روحانی و دولتهای پیشین است! برای نمونه اگرچه نزدیک شدن جمهوری اسلامی به روسیه در دولت رئیسی، از سوی اصلاحطلبان بزرگ میشود اما «نگاه به شرق» سیاست استراتژیک علی خامنهای بوده و دولت حسن روحانی نیز عین دولت کنونی مجری آن بوده است. قراردادهای ایرانفروشی با روسیه و چین همگی در دولت روحانی و با وزارت خارجه محمدجواد ظریف و «مشارکت فعال» اصلاحطلبان بسته شده است!
اقتصاد پویا در انزوای بینالمللی و تحریم؟!
عملکرد مردود هشت سال دولت حسن روحانی از جمله در حوزه اقتصاد سبب شد وعدههای اقتصادی، ابزار اصلی ابراهیم رئیسی در انتخابات نمایشی ۱۴۰۰ باشد. دولت سیزدهم هرچند با شعار مضحک پیوند نزدن زندگی مردم به برجام آغاز به کار کرد اما روشن است که نتوانست تخیل اقتصاد پویا در انزوای بینالمللی و تحریم را به واقعیت تبدیل کند.
ثبات ارزش ریال در برابر دلار از وعدههای ابراهیم رئیسی بود اما طی یکسال گذشته بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی مراکز حکومتی متوسط رشد نقدینگی ۴۰ درصد بوده است. رشد نقدینگی در حالی مهمترین عامل افزایش تورم است که حالا از اصطلاح «انفجاری» برای آن استفاده میشود.
آخرین نرخ تورم اعلام شده از سوی مرکز آمار ایران مربوط به تیرماه است که ۵۰ درصد و تورم نقطهای مواد غذای ۸۶ درصد اعلام شده است. به این معنا که میانگین قیمت مواد غذایی در تیرماه امسال نسبت به تیرماه گذشته ۸۶ درصد افزایش داشته. جزییات آمار تورمی نشان میدهد مواد غذایی ضروری و پرمصرف در صدر گرانیها بوده و برای نمونه افزایش قیمت روغن طی سال منتهی به تیر امسال ۳۰۰ درصد بوده است.
اینهمه در حالیست که ابلاغیههای یکشبه، سیاستهای دستوری، واکنشهای عوامفریبانه و عدم انسجام و هماهنگی در بخشهای مختلف تیم اقتصادی دولت، همان «مدیریت جهادی» در جمهوری اسلامی است.
ابراهیم رئیسی شعار مبارزه با فساد نیز میداد و مدعی بود آمده با «رانت» مبارزه کند؛ تنها چند هفته کافی بود که رانتخواری و فساد این دولت هم رسوایی به بار بیاورد. تقسیم مناصب کلان بین فک و فامیل و خانوادههای مافیایی با «قاضی مرگ» نیز ادامه یافت آنهم در حالی که پیشتر گزارشهایی درباره فساد و رانتخواری امثال محمد مخبر دزفولی معاون اول رئیسی و حمید سجادی وزیر ورزش و جوانان منتشر شده بود.
زنان نخستین هدف بستهتر شدن فضای سیاسی و فرهنگی
در شرایطی که جمهوری اسلامی خود را برای سرکوب بیشتر و جلوگیری از بروز اعتراضاتی چون دی۹۶ و آبان۹۸ آماده کرده، فضای اجتماعی با روی کار آمدن دولت «قاضی مرگ» بیش از پیش بسته شد.
پس از گسترش اعتراضات صنفی و سپس اعتراضات سراسری اردیبهشت ۱۴۰۱ و اعتراضات مردم آبادان و چند شهر دیگر پس از فروریختن ساختمان متروپل در خردادماه، دولت رئیسی و نهادهای امنیتی و نظامی همان کردند که در دولتهای پیشین! در کنار قطع اینترنت، سرکوب مسلحانه معترضان در دستور کار قرار گرفت و در نهایت شمار زیادی از فعالان صنفی و سیاسی و مردم عادی بازداشت و محکوم شدهاند.
در این میان مثل همیشه زنان نخستین هدف سرکوب ایدئولوژیک نظام هستند. اجرای قانون «عفاف و حجاب» که طرح آن در دولت محمد خاتمی تدوین و تصویب شد، از سوی ابراهیم رئیسی مورد تأکید قرار گرفته است. به بهانه رعایت حجاب اجباری، فضای شهرهای بزرگ بیش از پیش نظامی شده و نیروهای نظامی و سرکوبگر در قالب گشت ارشاد اسلامی در نقاط مختلف مستقر شدهاند. نمایش مبارزه مسلحانه برای تحمیل حجاب اجباری برای جمهوری اسلامی از یکسو بیانگر ناتوانی نظام در برابر زنان و جامعه است ولی از سوی دیگر تشکیل حلقههای اعتراضی در مناطق استراتژیک شهری را با محدودیت روبرو کرده است.
همزمان تشدید مشکلات اقتصادی در ایران سبب «زنانه شدن فقر» شده و اشتغال زنان با مشکلاتی بیش از گذشته روبرو شده است. زنان در صدر فهرست اخراج، اشتغال بدون بیمه و دستمزد ناچیز قرار دارند. تبعیض در محیط کار در حالی مشارکت اقتصادی زنان را طی یک سال گذشته کاهش داده که در آنسو، اصرار به فرزندآوری و افزایش جمعیت، سبب شده کافرمایان زیادی از استخدام زنان جوان به دلیل احتمال بارداری و حق استفاده از «۹ ماه مرخصی زایمان» خودداری کنند. در آنسو اما دیگر دستورات و قوانین مرتبط با فرزندآوری، زنان را بیش از مردان از حقوق خود محروم کرده است. عدم دسترسی به دارو و وسایل پیشگیری از بارداری، محدودیت بیشتر برای سقط جنین، ممنوعیت آزمایش غربالگری جنین و در مجموع، نگاه ابزاری به زنان برای «تولید مثل» بیحقوقی نیمی از جامعه را به شدت تشدید کرده است.
حجاب اجباری و تحمیل تولید مثل به زنان در حالی دغدغه جمهوری اسلامی است که مشکلات اقتصادی و معیشتی، بیکاری، گرانی و فقر گسترده، فساد فراگیر، ناکارآمدی مدیریتی، بحران سیاست خارجی و زیست محیطی و آسیبهای گوناگون اجتماعی همگی به قوت خود باقیست. در یکسال روی کار آمدن دولت «قاضی مرگ»، همه این «چالش»ها به «ابَرچالش» تبدیل شده است.
مردم اما راه خود را میروند و زمامداران نظام بهتر از هر کسی میدانند که برای مردم نه دولت اصلاحطلب حسن روحانی و نه دولت اصولگرای ابراهیم رئیسی فرقی ندارد. آنها جمهوری اسلامی را نمیخواهند!
----
کاهش خورد و خوراک مردم به دلیل فقر؛ خانوادههای کارگری رنگ گوشت را نمیبینند!
دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۰۸ اوت ۲۰۲۲
- محاسبات نشان میدهد که یک خانوادهی سه نفرهی کارگری اگر یک روز بخواهند غذای گوشتی بخورند، باید کل دستمزد آن روزِ نانآور خانواده را برای خرید فقط یک کیلوگرم گوشت قرمز هزینه کنند!
- فرامرز توفیقی: «وقتی بیش از نیمی از جمعیت، پولی برای خرید ندارند، تورم بطور طبیعی تا حدودی کاهش مییابد چون تقاضایی دیگر در کار نیست اما این مسئله به معنای گشایش معیشتی یا خروج از بحران گرانی نیست.»
گرانی و تورم همچنان بیش از پیش سبب کوچک شدن سبد خرید خانوارها در ایران میشود. فعالان کارگری میگویند حتی با صفر شدن تورم اقتصاد ایران هم توان خرید بسیاری از مواد غذایی را ندارند و در حال حاضر گوشت از سبد خوراک خانوارهای کارگری تقریبا حذف شده است.
تورم نقطه به نقطه خوراکیها در تیرماه به ۸۶ درصد رسید. این عدد به معنای فاجعهای هولناک در سبد خرید و تغذیه اقشار کارگری، بازنشسته و کارمندانی است که دریافتی آنها زیر رقم خط فقر است. این خانوارها که فاصله درآمد آنها با تورم هر هفته و هر روز در حال افزایش است، در تیرماه امسال ناچار بودند برای خرید سبد مشخصی از کالا ۸۶ درصد بیشتر از تیرماه سال گذشته هزینه کنند.
نخستین اثر تورم ۸۶ درصدی مواد خوراکی، حذف بخش قابل توجهی از کالاهای خوراکی از سبد مصرفی خانوارهای کمدرآمد و تنگدست است. تعداد این خانوارها اصلا کم نیست و بنا بر آمارها و برآوردهای خود حکومت ۶۰ میلیون نفر یعنی حدود ۷۵ درصد از جمعیت کشور را شامل میشود.
فرامرز توفیقی رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شورای کار درباره تورم هفتههای گذشته گفته که «امروز چرخ دندههای تورم تمام مردم و نه فقط کارگران را در منگنه قرار داده است و تأمین نیازهای اولیهی خوراکی برای لایههای مختلف طبقه متوسط نیز به یک «امر دشوار» بدل شده است.»
به گفته فرامرز توفیقی «لاکچریسازیِ کالاهای خوراکی» «یکی از تبعات اصلی تورم سنگین حداقل در بخش سبد تغذیهای مردم بوده است. نه فقط گوشت قرمز و سفید، بلکه برنج، تخم مرغ، میوهها و صیفیجات، به تدریج جزو اقلام لاکچری سبد خرید خانوادهها شدهاند؛ وقتی قیمت برنج ایرانی هر کیلو بیش از ۱۰۰ هزار تومان است، آیا یک خانوادهی مزدبگیر میتواند ماهی چند کیلو برنج در برنامه خرید منظم خود داشته باشد؟»
فرامرز توفیقی معتقد است که «اگر در ماه آینده یا ماههای بعدتر، تورم نقطه به نقطه خوراکیها، از ۸۶ درصد به ۵۰ درصد برسد و روی کاغذ نزولی شود، بازهم تاثیری در بهبود معیشت کارگران نخواهد داشت چراکه همین امروز کارگران با دستمزدی که ماهانه میگیرند نمیتوانند کالاهای خوراکی کافی و باکیفیت بخرند و ۵۰ درصد تورم خوراکیها بازهم به معنای گرانی بیشتر است در حالیکه این دستمزد است که ثابت میماند؛ پس رکود تورم یا نزول چند درصدی آن نیز نمیتواند راهکاری برای «بهبود معاش فرودستان» باشد.»
آنچه مورد اشاره فرامرز توفیقی است، عمیق شدن فاصله دستمزد و هزینه زندگی است. هرچند در عدد، رقمی بر دستمزدهای سال ۱۴۰۱ افزوده شده اما در عمل ارزش واقعی این دستمزدها به دلیل کاهش ارزش پول ملی کمتر شده است. به این معنا که مقدار کالای خریداری شده با حقوق یک کارگر در سال گذشته بیش از کالاهایی بوده که این کارگر با دستمزدی که به صورت عددی حدود ۳۰ درصد افزایش یافته، اکنون خریداری میکند.
محاسبات نشان میدهد که یک خانوادهی سه نفرهی کارگری اگر یک روز بخواهند غذای گوشتی بخورند، باید کل دستمزد آن روزِ نانآور خانواده را برای خرید فقط یک کیلوگرم گوشت قرمز هزینه کنند!
خبرگزاری ایلنا در گزارشی محاسبه کرده که «بر اساس مصوبات مزدی شورای عالی کار، حداقل دستمزد روزانهی کارگران در سال جاری، ۱۳۹ هزار و ۳۲۵ تومان است؛ اگر مزایای مزدی مانند حق مسکن و سنوات را به این رقم بیفزاییم، به سختی به روزی حدود ۲۰۰ هزار تومان میرسیم؛ بنابراین قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی امروز از دستمزد روزانهی یک کارگر به مراتب بیشتر است؛ یعنی یک خانوادهی سه نفرهی کارگری اگر یک روز بخواهند غذای گوشتی بخورند، باید کل دستمزد آن روزِ نانآور خانواده را برای خرید فقط یک کیلوگرم گوشت قرمز هزینه کنند؛ تنزل سطح کیفی تغذیه، عواقب میانمدت و بلندمدت بسیار دارد؛ عواقبی که چشم پوشیدن بر آنها جامعه را به سمت بحران سوق خواهد داد.»
یک کارگر پیمانکاری شهرداری درباره مصرف گوشت به خبرگزاری ایلنا گفته که «ما چندین ماه است که اصلاً گوشت قرمز نخریدهایم، یعنی از ابتدای سال خرید گوشت قرمز نداشتهایم؛ اگر اوضاع به همین شکل باشد تا پایان سال هم خرید نمیکنیم؛ پولی باشد یکی دو کیلو مرغ یا ماهی میخریم؛ واقعاً سرانه مصرف گوشت خانوادهی ما به صفر رسیده است!»
«من غذای کمپ را میخورم اما همسر و دو فرزندم اصفهان زندگی میکنند؛ فکر کنم هر دو یا سه ماه، یکی دو کیلو گوشت خورشتی میخرند تا بتوانیم هر پانزده روز یکبار، غذا با گوشت قرمز داشته باشیم؛ سرانه مصرف هر عضو خانواده ما در بهترین حالت، سالی ۳ یا همان ۴ کیلوگرم است.» این جملات را یک کارگر شاغل در پروژههای نفتی عسلویه گفته که از جمله کارگرانی هستند که درآمد بیشتری از کارگران شاغل در دیگر سازمانها و بخشهای اقتصادی دارند.
وضعیت بازنشستگان نیز بهتر از کارگران نیست. برای نمونه یک بازنشسته ساکن ایلام گفته که «ماههاست سفرهی ما رنگ گوشت قرمز را ندیده است؛ پول ما به خرید چند کیلو مرغ و تخم مرغ به زور میرسد؛ گوشت را دیگر فاکتور گرفتهایم!»
کاظم فرجاللهی فعال کارگری نیز کاهش مصرف مواد خوراکی و تغذیه نامناسب را مختص بخش زیادی از مردم از جمله بازنشستگان و طبقه متوسط ارزیابی کرده و گفته که «ناتوانی در خرید اقلام غذایی باکیفیت، فقط مختص به حداقلبگیران یا کارگران ساده نیست، طبقهی متوسط هم به این حال و روز دچارند؛ سفرهها ناچاراً از اقلام ارزان ولی بیکیفیت پر شده و سرانه مصرف گوشت احتمالاً به پایینترین رقم در دهههای اخیر سقوط کرده است؛ وقتی فرزند یک خانوادهی کارگری یا حتی خانوادهی متوسط، با سیبزمینی و سویا و نهایتاً تخم مرغ تغذیه میکند، چطور میتواند رشد مطلوب داشته باشد و فردای این کشور را بسازد؟!»
مسعود رسولی دبیر انجمن صنعت بستهبندی گوشت و مواد پروتئینی کشور نیمه اردیبهشت که هنوز قیمت کالاهای خوراکی با تورم انفجاری دو ماه گذشته روبور نشده بود، از کاهش مصرف سرانه گوشت ایرانیان نسبت به سال گذشته خبر داده و گفته بود که «مرکز آمار ایران سرانه مصرف گوشت قرمز در سال را ۴ کیلوگرم در سال به ازای هر نفر اعلام کرده است. اما آنچه واقعیت دارد چیزی حدود ۳ کیلوگرم است که باید گفت این آمار برای هر جامعهای نگرانکننده است.»
در این میان مقامات دولتی مدام اصرار دارند که شیب افزایش تورم کمتر شده است. حتی هادی سبحانیان معاون وزیر اقتصاد دولت سیزدهم نیز در سخنانی عجیب مدعی شده که «بر اساس مبانی اقتصادی نمیتوان به افزایش قیمتها در خردادماه، تورم بگوییم. آنچه که تحت عنوان افزایش در شاخص قیمتها رخ داد، یک جهش قیمتی بوده، در تورم شاهد افزایش مستمری در شاخصهای عمومی قیمتها هستیم. اما آنچه که در خردادماه رخ داد، یک جهش و شوک قیمتی و مورد انتظار بود.»
معاون وزیر اقتصاد افزوده که «استدلال بسیاری از کارشناسان اقتصادی این بود از آنجایی که پیش از این شیوه تامین مالی ارز ۴۲۰۰ تومانی یک شیوه تورمی بوده، حذف آن به کنترل تورم کمک میکند.» او گفته است با حذف ارز دولتی، یکی از ریشهها و مسببین اصلی تورم از میان برداشته شده و در ماههای آینده روند نرخ تورم نزولی خواهد شد.
فرامرز توفیقی در اینباره معقتد است «وقتی بیش از نیمی از جمعیت، پولی برای خرید ندارند، تورم بطور طبیعی تا حدودی کاهش مییابد چون تقاضایی دیگر در کار نیست اما این مسئله به معنای گشایش معیشتی یا خروج از بحران گرانی نیست. امروز بحران معیشتی به یک بحران همه جانبه اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است؛ کارشناسان اقتصادی که به ادعای خودشان مدام به دنبال مدلهای اقتصادی برای افزایش رشد و بهره وری هستند، نمیدانند سوءتغذیه چه تاثیر مخربی بر بهره وری نیروی انسانی در اقتصاد دارد؟ الفبای بهرهوری این است که نیروی انسانی، غذای مناسب خورده باشد و در وضعیت متعادل باشد.»
----
از وعده ساختن سالانه یک میلیون مسکن تا هشدار شهرداری تهران به افزایش «بیخانمانی» و «ناآرامیهای موریانهای»!
-چند روز پیش، مدیر سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران از تبدیل شدن «زبالهگردی» به یک شغل برای زنان تهران خبر داده و گفته بود، «برخی از زنان زبالهگرد، خانه و خانواده دارند. کارتنخواب یا آواره نیستند و به زبالهگردی به عنوان یک شغل نگاه میکنند.» جالب اینجاست که وی راه حل این معضل را نه در رفع فقر و تأمین معیشت و کمکهزینه به زنان بلکه در «حذف منشاء» آن، یعنی «سطلزبالهها» دانسته است! وی گفته «برنامه برای حذف سطلهای زباله از شهر در دستور کار شهرداری است!» به این ترتیب باید منتظر ماند تا گند و تعفن بیش از پیش پایتخت جمهوری اسلامی را فرا بگیرد!
-در پی انتشار این خبر، معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران نیز با اشاره به گسترش «بدخانمانی» یا «بدمسکنی» در تهران «مژدهن داد: اکنون پدیده «بیخانمانی» نیز در حال شکلگیری است. وی نسبت به آنچه «ناآرامیهای موریانهای» خوانده نیز هشدار داد!
-سیاست دولت سیزدهم نیز مانند همه دولتهای پیشین مبتنی بر دانش و تخصص مربوطه و برنامه کارشناسی شده نبوده و مقامات مسئول دیگر پروایی ندارند که شعارهای دروغ بدهند و به کسی هم پاسخگو نباشند.
یکشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۰۷ اوت ۲۰۲۲
پایتخت کشور به جلوگاه تمامعیاری از بحران مدیریت و ناکارآمدی مزمن همه جانبه از جمله شهری و اجتماعی تبدیل شده، چنانکه اندکی پس از اعلام افزایش زنان زبالهگرد در تهران که به عنوان «یک شغل» به آن روی میآورند، باتوجه به قیمت سرسامآور خانه در تهران، حالا در مورد افزایش «بیخانمانها» نیز هشدار داده میشود.
هشدارهای شهرداری تهران اوج گرفتن بحران اجتماعی و شهری را در پایتخت گوشزد میکنند، آنهم سالها پس از اینکه کارشناسان ظهور پدیدههای مخرب و ناهنجاریهای عدیده را یادآوری کرده و خواستار راهکارهای پیشگیرانه شده بودند.
چند روز پیش، احمد احمدی صدر مدیر سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران از تبدیل شدن «زبالهگردی» به یک شغل برای زنان تهران خبر داده و گفته بود، «برخی از زنان زبالهگرد، خانه و خانواده دارند. کارتنخواب یا آواره نیستند و به زبالهگردی به عنوان یک شغل نگاه میکنند.»
جالب اینجاست که صدر راه حل این معضل را نه در رفع فقر و تأمین معیشت و کمکهزینه به زنان بلکه در «حذف منشاء» آن، یعنی «سطلزبالهها» دانسته است! وی گفته «برنامه برای حذف سطلهای زباله از شهر در دستور کار شهرداری است!» به این ترتیب باید منتظر ماند تا گند و تعفن بیش از پیش پایتخت جمهوری اسلامی را فرا بگیرد!
در پی انتشار این خبر، روز یکشنبه ۱۶ امردادماه نیز حمیدرضا صارمی معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران با اشاره به گسترش پدیده «بدخانمانی» یا «بدمسکنی» در تهران از سالهای گذشته، گفت: اکنون پدیده «بیخانمانی» نیز در حال شکلگیری است! حال آنکه گورخوابی و کارتنخوابی و نهرخوابی از سالها پیش در شهرهای بزرگ به ویژه در تهران وجود داشته است.
صارمی در جلسه ستاد مدیریت بحران شهر تهران همچنین نسبت به آنچه «ناآرامیهای موریانهای» خوانده، هشدار داد و گفت که «مشکلات اجتماعی بسیاری در تهران در حال شکلگیری است و مدیریت شهری باید برای رفع این مشکلات وارد عمل شود.»
مدیر شهرداری تهران در حالی درباره «بدمسکن»ها و به صدا در آمدن زنگهای خطر در پایتخت هشدار میدهد که پیش از افزایش قیمت مسکن در پایتخت، در سال ۱۳۹۷ نیز مدیران وقت دفتر اقتصاد مسکن وزارت مسکن و راه و شهرسازی دولت قبلی گفته بودند، «یک سوم» جمعیت ایران «بدمسکن» هستند.
اصطلاح خوددرآوردی «بدمسکن» از سوی مقامات مسئول در مورد افرادی به کار میرود که یا در سرپناههای نامناسب در بافتهای فرسوده سکونت دارند یا در حاشیه شهرها و سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند. همچنین بخشی از خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی و اقشار کمدرآمد نیز در مضیقه مسکن بسر میبرند و در شمار «بدمسکنها» قرار دارند.
اینهمه در حالیست که قیمت اجارهبها نیز مانند دیگر نیازمندیهای اساسی در سراسر کشور و به خصوص در تهران رشد «جهشی» داشته و مستأجران را بیش از گذشته با شرایط بحرانی روبرو کرده است، دشواری دسترسی اقشار آسیبپذیر و کم درآمد به مسکن به شدت افزایش یافته و بررسیهای میدانی حاکیست، هزینه اجاره یک واحد آپارتمان بسیار کوچک، گاهی از کُل درآمد یک حقوقبگیر ساده، بیشتر است.
تأمین مسکن در تهران با وجود رشد مهاجرت معکوس از این استان، همچنان معضلی است که روز به روز پیچیدهتر میشود. گفته میشود، در تهران میانگین قیمت هر مترمربع آپارتمان مسکونی نسبت به ابتدای سال ۹۶ حدود ۹ برابر و میانگین اجارهبها نیز حداقل شش برابر شده است.
با وجود این، مسئولان و سیاستگذاران اقتصاد کشور، تلاشی برای کنترل تورم عمومی که در گران شدن مسکن و اجارهبها نیز نشان داده میشود، نمیکنند و از ابزارهایی چون نرخ بهره و مالیات و یا کنترل تورم عمومی نیز بهره نمیگیرند.
از سوی دیگر، طرح ساختن یک میلیون مسکن در سال به عنوان شعار ابراهیم رئیسی رئیس دولت سیزدهم نیز پیشاپیش معلوم بود که جز ادعای توخالی نبوده است و پس از یکسال از فعالیت این دولت، هنوز مستأجران منتظر تحویل خانههایشان از طرح «مسکن ملی» هستند.
کارشناسان از همان اول با تردید نسبت به اجرای این طرح تخیلی معتقد بودند، تأمین منابع مالی و زمین ساخت چنین طرحی در توان و ظرفیت کشور نیست. ولی دولت نیمه دوم پارسال ثبتنام متقاضیان مسکن در سامانه «ثمن» را آغاز کرد و اکنون که بیش از ۵ ماه از سال ۱۴۰۱ میگذرد، وزیر راه و شهرسازی وعده ساخت چهار میلیون مسکن در چهار سال را به نصف رسانیده است!
این نوع فرار کردن از شعارهایی که خود مقامات مطرح کردهاند، نشان میدهد سیاست دولت سیزدهم نیز مانند همه دولتهای پیشین مبتنی بر دانش و تخصص مربوطه و برنامه کارشناسی شده نبوده و مقامات مسئول دیگر پروایی ندارند که شعارهای دروغ بدهند و به کسی هم پاسخگو نباشند.
حسن محتشم عضو هیئت مدیره انجمن انبوهسازان استان تهران در اظهار نظری در این رابطه گفته که «طبق آمارهای رسمی دولت مدعی است که در ۱۰ ماه اخیر برای ساخت یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد مسکونی پروانه صادر شده است. البته صدور پروانه ساخت یک گام موفق در راستای تولید مسکن محسوب میشود، اما این کافی نیست.» معلوم نیست صدور پروانه برای ساختمانهایی که ساخته نشدهاند، چرا «یک گام موفق» ارزیابی میشود!
----
کارگران حتی سالی۳ کیلو گوشت قرمز هم مصرف نمیکنند
به گزارش خبرنگار ایلنا، سرانه مصرف گوشت سالانه به ۳ کیلوگرم و کمتر رسیده است. در میانهی اردیبهشت سال جاری، مسعود رسولی، دبیر انجمن صنعت بستهبندی گوشت و مواد پروتئینی کشور از کاهش مصرف سرانه گوشت ایرانیان نسبت به سال گذشته خبر داد و گفت: مرکز آمار ایران سرانه مصرف گوشت قرمز در سال را ۴ کیلوگرم در سال به ازای هر نفر اعلام کرده است. اما آنچه واقعیت دارد چیزی حدود ۳ کیلوگرم است که باید گفت این آمار برای هر جامعهای نگرانکننده است.
او یک مقایسهی ساختاری صورت داد؛ مقایسهای که به خوبی نشان میدهد چگونه نمودار تغذیهای مردم تابعی از شاخصهای رشد اقتصادی کشور است: «این در حالی است که به عنوان مثال در سال ۱۹۹۳ سرانه کشور گوشت قرمز مردم چین ۵ کیلوگرم بود که الان این عدد به ۵۳ کیلوگرم رسیده است.»
نصف شدن سرانه گوشت در یازده ماه!
«سرانه گوشت در کشور از ۱۲ کیلوگرم در سال به ۶ کیلوگرم رسیده و به عبارتی با ۵۰ درصد کاهش مصرف مواجه شده است» این خبر را مدیرعامل اتحادیه مرکزی دام سبک کشور در مهرماه سال گذشته (۱۴۰۰) به رسانهها داد. حالا نزدیک به یک سال یا به طور دقیقتر یازده ماه از اعلام این خبر گذشته است؛ کاهش مصرف سرانه گوشت از ۶ کیلوگرم در سال به ۴ یا حتی ۳ کیلوگرم، نگرانکننده است.
نصف شدن سرانه مصرف گوشت فقط مختص سال ۱۴۰۱ نیست؛ در سه چهار سال اخیر، هر سال مردم ناچار شدهاند مصرف گوشت قرمز خود را به خاطر افزایش سنگین قیمتها نصف کنند؛ در اسفند ۹۹، رئیس شورای تأمینکنندگان دام کشور با اشاره به اینکه نوسان بازار هیچ توجیهی ندارد گفت که بنابر آمار امسال، میزان مصرف گوشت قرمز نسبت به مدت مشابه سال قبل ۵۰ درصد کاهش یافته است. آن زمان قیمت هر کیلوگرم گوشت قرمز حدود ۴۵ هزار تومان بوده است، با این حال، مردم استطاعت خرید نداشتهاند؛ اما امروز مشاهدات میدانی بازار نشان میدهد که حداقل قیمت گوشت قرمز در محدودهی هر کیلو ۲۰۰ هزار تومان است؛ آخرین قیمتها در دهم مرداد: نرخ هر کیلو ران گوسفندی با استخوان ممتاز، ۲۱۶ هزار تومان!
تایید پایین بودن سرانه مصرف در گزارشات رسمی
براساس مصوبات مزدی شورایعالی کار، حداقل دستمزد روزانهی کارگران در سال جاری، ۱۳۹ هزار و ۳۲۵ تومان است؛ اگر مزایای مزدی مانند حق مسکن و سنوات را به این رقم بیفزاییم، به سختی به روزی حدود ۲۰۰ هزار تومان میرسیم؛ بنابراین قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی امروز از دستمزد روزانهی یک کارگر به مراتب بیشتر است؛ یعنی یک خانوادهی سه نفرهی کارگری اگر یک روز بخواهند غذای گوشتی بخورند، باید کل دستمزد آن روزِ نانآور خانواده را برای خرید فقط یک کیلوگرم گوشت قرمز هزینه کنند؛ تنزل سطح کیفی تغذیه، عواقب میانمدت و بلندمدت بسیار دارد؛ عواقبی که چشم پوشیدن بر آنها جامعه را به سمت بحران سوق خواهد داد.
در این میان، مقایسه سرانه مصرف گوشت در ایران و کشورهای اروپایی و آمریکا روندهای متفاوتی دارد. هر آمریکایی سالانه ۴۹ کیلو گوشت قرمز میخورد و این عدد برای هر آرژانتینی در سال به ۴۰ کیلو میرسد. مردم کشورهای اروپایی هم حدود ۳۰ کیلو در سال گوشت قرمز مصرف میکنند و سرانه مصرف گوشت قرمز در ترکیه ۲۷ کیلو در سال است. در ایران سرانه مصرف گوشت به زیر ۶ کیلوگرم در سال رسیده است؛ سالی ۴ یا نهایتاً ۳ کیلو گوشت سر سفرهی هر کارگر ایرانی است.
کارگران: ما گوشت نمیخوریم!
برای اینکه بدانیم این اعداد و ارقام با واقعیتهای زیستهی کارگران چقدر همخوانی دارد، به سراغ چند کارگر و بازنشسته رفتیم و میزان مصرف گوشت ماهانهی آنها را جویا شدیم.
یک کارگر پیمانکاری شهرداری (حداقلبگیر) میگوید: ما چندین ماه است که اصلاً گوشت قرمز نخریدهایم، یعنی از ابتدای سال خرید گوشت قرمز نداشتهایم؛ اگر اوضاع به همین شکل باشد تا پایان سال هم خرید نمیکنیم؛ پولی باشد یکی دو کیلو مرغ یا ماهی میخریم؛ واقعاً سرانه مصرف گوشت خانوادهی ما به صفر رسیده است!
یک کارگر عسلویه (غیرحداقلبگیر) میگوید: من غذای کمپ را میخورم اما همسر و دو فرزندم اصفهان زندگی میکنند؛ فکر کنم هر دو یا سه ماه، یکی دو کیلو گوشت خورشتی میخرند تا بتوانیم هر پانزده روز یکبار، غذا با گوشت قرمز داشته باشیم؛ سرانه مصرف هر عضو خانواده ما در بهترین حالت، سالی ۳ یا همان ۴ کیلوگرم است.
یک بازنشستهی حداقلبگیر کارگری ساکن کردستان نیز از به صفر رسیدن خرید گوشت قرمز در ماههای اخیر میگوید: ماههاست سفرهی ما رنگ گوشت قرمز را ندیده است؛ پول ما به خرید چند کیلو مرغ و تخم مرغ به زور میرسد؛ گوشت را دیگر فاکتور گرفتهایم!
....
هراس نظام از اعتراضات سراسری؛ مداحان به فقر و مشکلات اقتصادی اشاره نکنند!
- یک مداح ساکن مشهد: در جلساتی که ما در کانون مداحان داشتهایم، مداحان توجیه میشوند که چیزی نگویند که موجی ایجاد شود.
- ارزیابی نهادهای امنیتی از نارضایتی در میان مردم مذهبی و شاید نزدیک به حکومت که در مراسم مذهبی شرکت میکنند سبب منع مداحان از اشاره به مشکلات اقتصادی شده است.
هراس جمهوری اسلامی از بروز اعتراضات سراسری در کشور سبب شده امسال به مداحان مراسم دهه «محرم» دستور داده شود که به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم اشاره نکنند. ارزیابی نهادهای امنیتی از نارضایتی در میان مردم مذهبی و شاید نزدیک به حکومت که در مراسم مذهبی شرکت میکنند سبب منع مداحان از اشاره به مشکلات اقتصادی شده است.
یک مداح درباره علت عدم انتقاد مداحان نسبت به دولت و شرایط معیشتی جامعه، میگوید «در جلساتی که ما در کانون مداحان داشتهایم، مداحان توجیه میشوند که چیزی نگویند که موجی ایجاد شود، چون گفتن این حرفها وقتی بدون آگاهی باشد و بعد در پاسخ دادن به سوال ناتوان باشند، باعث ایجاد موج میشود.»
جعفر اکبرزاده مداح ساکن مشهد به خبرگزاری انتخاب گفته که «در جلساتی که ما داشتهایم، مداحان توجیه میشوند چیزی نگویند که موجی ایجاد شود. چون گفتن این حرفها وقتی در پاسخ دادن به سوال ناتوان باشند، باعث ایجاد موج میشود.»
این مداح گفته که تا کنون نشنیده امسال یک مداح درباره مشکلات اقتصادی و معیشتی و فقر سخن گفته باشد: «تا جایی که در محدوده شهر مشهد رصد داشتهام، چیزی در این خصوص نشنیدهام که کسی اعتراض یا نقدی به مشکلات اقتصادی کرده باشد. به ندرت شنیدهام که کسی در این وادی وارد شود.»
این مداح ساکن مشهد در پاسخ به علت عدم انتقاد مداحان نسبت به دولت بر خلاف سالهای گذشته گفته که «بالاخره هر کسی جایگاه خود را دارد. مداحان سعی میکنند که در این زمینه صحبتی نکنند تا مانع سوءاستفاده دشمن از این فضا و ایجاد مشکل شوند. چرا که بالاخره عدهای هم در فضای مجازی از این موج استفاده میکنند. کانون مداحان انصافاً در این زمینه خوب عمل کرده است.»
وی همچنین گفته «مداحان سعی میکنند وارد این کار نشوند چرا که فضای معنوی جلسه به هم میخورد.»
سخنان این مداح نشان از هراس عمیق جمهوری اسلامی از بروز اعتراضات سراسری و گسترده مانند اعتراضات آبان۹۸ و دی۹۶ دارد که از هر راهی تلاش میکند خشم و اعتراضات مردم تحریک نشود. ارزیابی نهادهای امنیتی از نارضایتی در میان مردم مذهبی و شاید نزدیک به حکومت که در مراسم مذهبی شرکت میکنند سبب منع مداحان از اشاره به مشکلات اقتصادی شده است.
این در حالیست که در آنسو هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم نمیشود و فقر به صورت فزاینده در جامعه در حال افزایش است.
در تیرماه امسال نرخ تورم نقطهای گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» با افزایش ۴/۴ واحد درصدی به ۸۶ درصد و گروه «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» با افزایش ٠/١ درصدی به ٣۶/٩ درصد رسیده است.
در آخرین گزارش مرکز آمار ایران درباره تورم، آمده که تورم اقلام خوراکی و آشامیدنی در برخی استانها در تیرماه امسال نسبت به ماه مشابه پارسال (تورم نقطه به نقطه) حدود ۱۰۰ درصد است.
دو استان قزوین و البرز به ترتیب با ۹۸/۳ و ۹۷/۷ درصد بالاترین نرخ تورم کالاهای خوراکی، آشامیدنی و دخانیات را داشتند. همچنین استانهای لرستان با تورم ۹۶/۵ درصد، آذربایجان غربی با تورم ۹۵/۲ درصد، خراسان شمالی با تورم ۹۵ درصد، گیلان با تورم ۹۴/۵ درصد، مازندران و سمنان با تورم ۹۳/۵ درصد، گلستان با تورم ۹۱/۷ درصد و خراسان رضوی با تورم ۹۰ درصد دیگر استانهایی هستند که بیشترین تورم را در تیرماه پشت سر گذاشتند.
از سوی دیگر اعداد و آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران نشان میدهد که افزایش قیمت مواد غذایی در ماههای خرداد و تیر (پس از حذف ارز ترجیحی) برای دهک پایین درآمدی ۳۷ درصد و برای دهک بالای درآمدی ۲۹ درصد است. با توجه به این که سهم غذا در سبد هزینه دهک پایین درآمدی ۴۳/۳ درصد و در دهک بالای درآمدی ۱۷/۲ درصد است، روشن است که با حذف ارز ترجیحی چه فشار هزینهای به خانوارهای کم درآمد وارد آمده است.
اعداد و ارقام تکاندهنده مرکز آمار از رشد متوسط قیمتها و تورم عمومی، وضعیت اجارهبها و رشد قیمت مسکن، پیشی گرفتن تورم روستایی از شهری، رشد قیمت اقلام خوراکی، رسیدن سهم اجاره مسکن به نزدیک ۷۰ درصد هزینههای خانوارهای کمدرآمد کشور حکایت دارد.
این در حالیست که کوچک شدن سبد خرید و کاهش مصرف مواد غذایی ضروری، با پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت نیز سبب هشدارهای کارشناسان شده است.
مسئول دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت سال ۱۴۰۰ پیش از اینکه دولت ارز ترجیحی را حذف کند، نسبت به شیوع سوء تغذیه در چند استان هشدار داده بود. یکی از پیامدهای فقر گسترده در جامعه افزایش اعتراضات اصناف و اقشار مختلف است. همچنین آمار خودکشی در میان فقرا نیز رو به افزایش است.
طی دو ماه و نیم گذشته ۱۰ کارگر به دلیل فقر و مشکلات اقتصادی از جمله نداشتن درآمد یا نداشتن منابع کافی برای تمدید قرارداد اجاره خانه اقدام به خودکشی کرده و جان باختهاند.
جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران شهریور ۱۴۰۰ اعلام کرد که طی ۱۰ سال گذشته «میانگین فوت بر اثر خودکشی» در کشور، از «۶ در ۱۰۰ هزار نفر» به «۷.۲ در ۱۰۰ هزار نفر» افزایش یافته است.
تهمینه شاوردی، عضو هیات مدیره انجمن ایرانی مطالعات زنان، نیز پیشتر به خبرگزاری «ایسنا» گفته بود که خودکشی همواره سومین یا چهارمین علت اصلی مرگ و میر در «جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله» برای هر دو جنس پس از «آسیب جادهای» و «خشونت بین فردی» محسوب میشود.
روزنامه اعتماد نیز هفته گذشته در گزارشی با اشاره به افزایش خودکشی کارگران به دلیل فقر، این پدیده و علل آن را حاوی «پیامی نگرانکننده» دانسته بود.
---
یکی از پیامدهای اقتصادی دولت سیزدهم: خروج ۶۳ هزار و ۲۳۸ میلیارد تومان پول حقیقی از بورس
- «بازگرداندن اعتماد به بازار سرمایه»، «جلوگیری از اداره دستوری بازار بورس»، «حل مشکلات دامنه نوسان» و «فعالسازی صندوق حمایت و تثبیت بازار سرمایه» از محورهای وعدههای بورسی ابراهیم رئیسی در دوران نامزدی وی در انتخابات نمایشی ریاست جمهوری اسلامی ۱۴۰۰ بود.
- روند خروج سرمایه از بازار بورس از اواخر بهار امسال سرعت پیدا کرده بطوری که از ۲۴ خرداد و طی ۷ هفته ۱۲ هزار و ۲۲۲ میلیارد تومان پول حقیقی از بورس خارج شد.
دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۰۸ اوت ۲۰۲۲
دولت رئیسی وعدههای زیادی برای ساماندهی بازار بورس داده بود اما پس از ۱۲ ماه فعالیت دولت سیزدهم ۶۳ هزار و ۲۳۸ میلیارد تومان پول حقیقی از بورس تهران خارج شده است.
یکی از شعارهای محوری دولت ابراهیم رئیسی حمایت از بازار سرمایه و حفاظت از منافع سهامداران خرد بود. رئیسی در کمپین انتخاباتی خود بر حفظ منافع سهامداران تأکید داشت و همچنین بعدا اعضای دولت وی نیز از جمله وزیر اقتصاد و رئیس سازمان بورس بر همین مواضع تأکید کردند.
ابراهیم رئیسی از همان زمانی که به عنوان نامزد انتخابات نمایشی ریاست جمهوری اسلامی معرفی شد، از وعدهها و تصمیماتی درباره بازار سرمایه خبر داده بود.
«بازگرداندن اعتماد به بازار سرمایه»، «جلوگیری از اداره دستوری بازار بورس»، «حل مشکلات دامنه نوسان» و «فعالسازی صندوق حمایت و تثبیت بازار سرمایه» از محورهای وعدههای بورسی رئیسی بود. او همچنین بارها تأکید کرده بود که از بازار بورس «برای جبران کسری بودجه» استفاده نخواهد کرد.
رئیسی سال گذشته در دوران نامزدی در مورد وضعیت بازار سرمایه گفته بود: «از وضعیت بورس متأثر بودم اما بعد از دیدار با برخی سهامداران متأثرتر شدم که چرا دعوت عمومی برای رفتن به بورس همراه با اقداماتی نیست؟ طبیعتاً چون این دعوت مدیریت نشده بود مشکلات جدی برای مردم ایجاد کرده است. خصوصاً سهامداران خرد. راهکار چیست؟ راهکار این است که اولاً نظارتهای درونسازمانی بورس فعال شود. دوم اینکه حتماً باید صندوق توسعه و تثبیت برای جلوگیری از تکانهها در سهام مردم فعال شود. حتماً باید برای پوشش دادن به مخاطرات، مخصوصاً برای سهامداران خُرد سازوکاری ایجاد شود که بتواند مخاطرات را پوشش دهد. حتماً دولت باید ساز و کاری فراهم کند که سهام این عزیزان از خطر نجات دهد.»
ابراهیم رئیسی تأکید کرده بود «از نکاتی که حتماً باید توجه شود موضوع عمق دادن به بورس است. چرا ۵۰ تا ۶۰ شرکت همیشه پشت در بورس آماده هستند تا سهامشان را عرضه کنند اما کارهای اولیهاش سریع انجام نمیشود؟ در یک بروکراسی اداری گرفتار شدند. حتماً این کار باید سریع انجام شود. ما باید به بورس عمق ببخشیم تا بورس بتواند استخر عمیقتری باشد. وقتی عمیقتر باشد، حتماً تکانهها کمتر خواهد شد. به نظر من در این قضیه نوعی بیتدبیری صورت گرفت. بورس که نباید محلی برای تأمین کسری بودجه یا قلکی برای این موضوع باشد. باید یک طراحی کرد که مردم عزیز ما آسیب نبینند. بورس قلکی برای رفع مشکلات دولت نیست. در همه دنیا هم بانک هم بورس دو محل تأمین سرمایه برای تولید هستند. یعنی باید بورس محل تأمین سرمایه تولید باشد و اگر اینطور باشد مردم دیگر دچار مشکل نخواهند شد.»
وعدههایی از این دست مدتها ادامه داشت و بار دیگر در فروردین امسال و در دیدار ابراهیم رئیسی با معاونان و مدیران وزارت امور اقتصادی و دارایی باز هم مطرح شد. او گفت «قصد واکاوی آنچه را که در گذشته در این عرصه اتفاق افتاده نداریم، بلکه به دنبال آن هستیم تا بازار سرمایه ثبات پیدا کرده، سهامداران به آرامش برسند و بازار سرمایه بازار پررونقی باشد که سهامداران و کشور از آن منتفع شوند.»
با اینهمه برآوردها نشان میدهد که در یکسال فعالیت دولت سیزدهم، از ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ تا ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ در ۲۴۱ روز کاری، ۶۳ هزار و ۲۳۸ میلیارد تومان پول حقیقی از بورس تهران خارج شده است.
روند خروج سرمایه از بازار بورس از اواخر بهار امسال سرعت پیدا کرده بطوری که از روز سهشنبه ۲۴ خرداد، در ۷ هفته متوالی که شامل ۳۵ روز کاری بود، ارزش خالص تغییر مالکیت حقیقی به حقوقی بازار سهام مثبت بود. در این ۳۵ روز ۱۲ هزار و ۲۲۲ میلیارد تومان پول حقیقی از بورس خارج شد.
یکی از شدیدترین ریزشهای شاخص بورس در هفته اول امرداد امسال رخ داد چنانکه شاخص کل در آخرین روز کاری هفته به رقم یک میلیون و ۴۴۳ هزار واحد رسید و نسبت به آخرین روز معاملاتی هفته قبل ۲۸ هزار و ۱۸۵ واحد پائینتر ایستاد تا بازدهی هفته شاخص بورس منفی ۱/۹ درصد شد. بازدهی منفی ۱/۹ درصدی کمترین بازدهی شاخص در ۵ هفته اخیر بوده است.
علیرضا محمدی زیوه کارشناس بازار سرمایه درباره ریزشهای بازار بورس از خرداد تا امرداد امسال گفته که این ریزشها «یک ناامیدی تمام عیار برای فعالان بورس بود. با اتمام فصل مجامع و بازگشت اکثر نمادها به تابلو و همچنین گزارش قابل توجه فصل بهار شرکتها، پیشبینی میشد که از ابتدای مردادماه شاهد بازگشت تعادل به بازار باشیم.»
این کارشناس بازار سرمایه افزوده که «بورس در نخستین هفته امرداد برای ششمین هفته متوالی در روندی کاملا نزولی بسر میبرد. تکنیکالیستها در این شرایط مجددا به سراغ پیشبینی خود رفتهاند. در سناریوی بدبینانه، با ترسیم حمایتها و از دست رفتن هر کدام، ارتفاع پایینتری را برای شاخص کل اعلام میکنند.»
سیاستهای اقتصادی دولت رئیسی که از آن به عنوان «جراحی اقتصادی» یاد میشود بر بازار بورس نیز اثرات منفی و مخرب داشته است. جواد فلاحیان کارشناس بازار سرمایه در اینباره گفته که «مشکلات بورس از دولت قبل شروع شده و در دولت جدید اتفاق خاصی در بهبود وضعیت رخ نداده است. بعضا به دلیل عدم آگاهی که در تیم اقتصادی دولت سیزدهم وجود دارد باعث شده که این در واقع وضعیت اسفناکی که در بازار سرمایه به وجود آمده همچنان ادامه پیدا کند.»
جواد فلاحیان معتقد وضعیت بازار در دولت ابراهیم رئیسی هم بهبود نیافته بلکه ریسکهای بازار افزایش هم پیدا کرده است: «در یکسال اخیر که از عمر دولت سیزدهم گذشته، ریسکهای مختلفی وارد بازار سرمایه شده است. برخی از ریسکها شامل بحث لغو قیمت بازار شرکتهای خودروسازی، عوارض روی صنایع صادراتی شرکتها و در نهایت طولانی شدن بحث برجام آُسیبهای زیادی به بازار سرمایه زده است.»
اینهمه در حالیست که سهامداران بورس در ایران دو سال است که با زیانهای گستردهای روبرو شدهاند. کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی پاییز گذشته در گزارشی اعلام کرد شاخص بورس در ماههای اخیر ۳۰ درصد کاهش پیدا کرده و مردم ۷۰ میلیارد دلار ضرر کردند.
محمدحسن آصفری نماینده اراک در مجلس شورای اسلامی نیز نهم آبان امسال گفته بود وضع بورس خراب است و «با تنفس مصنوعی هم دیگر برنمیگردد».
شاخص بورس اوراق بهادار تهران در نیمه امرداد ۹۹ به بالای دو میلیون واحد اوج گرفت و اکنون در محدوده یک میلیون و ۳۶۰ هزار واحد در نوسان است. در طول ۱۵ ماه گذشته شاخص بورس ۳۲ درصد افت کرده است.
حسن قالیباف اصل رئیس پیشین سازمان بورس و اوراق بهادار تهران دیماه پارسال در پی کاهش متوالی بازار سرمایه در ایران از سمت خود استعفا کرد.
دولت حسن روحانی از دو سال پیش برنامه تأمین مالی برای دولت با استفاده از بازار بورس را در دستور کار قرار داد. علی خامنهای و حسن روحانی مردم را تشویق به سرمایهگذاری در بازار بورس کردند و سپس دولت طی بازی با عرضه و تقاضا در این بازار، سرمایه مردمی را که با امید داشتن کمکدرآمد سرمایههای ناچیز خود را به بازار بورس آورده بودند، جمع کرد و به جیب زد.
بر اساس گزارشهای رسمی ارائه شده از سوی جمهوری اسلامی، تأمین مالی دولت در سال ۹۹ از بازار سرمایه حدود ۲۳۰ هزارمیلیارد تومان بوده که از این مبلغ، ۱۷ هزار میلیارد تومان مربوط به مالیات معاملات بورس بود، رقمی که معادل ۹ درصد از کل مالیات وصولی سال ۱۳۹۹ در بودجه دولتی بود.
افت و خیزهای بورس در طول یکسال فعالیت دولت رئیسی هم ادامه داشته و هرچند هنوز به شدت ریزشها در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی نبوده، اما نشان میدهد ابراهیم رئیسی و تیم اقتصادی او نیز طی یکسال گذشته با وجود همه وعدهها و برنامهها نتوانستهاند بازار سرمایه را سامان داده و باثبات کنند.
----
گرانی مواد خوراکی در یکسالگی دولت سیزدهم؛ قیمتهایی که بیش از دو برابر افزایش یافتهاند
- مرکز آمار اعلام کرده در سبدی از ۵۳ قلم کالای خوراکی در مناطق شهری، ۶۴ درصد کالاها تورم بیش از نرخ تورم نقطهای که نزدیک به ۵۳ درصد است، داشتهاند.
- مرغ ماشینی فقط در یکماه ۲۶ درصد گرانتر شده و از این لحاظ رکورددار رشد قیمت ماهانه سبد اقلام خوراکی شهرنشینان در ایران بوده است.
- ابراهیم رئیسی: تلاش میکنیم در سالهای بعد نرخ تورم، نصف نرخ تورم سال ۹۹ باشد یعنی حدود ۲۰ درصد و در سالهای بعد این نرخ تکرقمی شود!
مرکز آمار ایران جزییات تورم کالاهای خوراکی در تیرماه را منتشر کرده که نشان میدهد افزایش قیمت مواد خوراکی در مقایسه با سال گذشته تا بیش از دو برابر شده است. این ارقام حکایت از کوچکشدن سفرههای مردم و شکست دولت در کنترل قیمتها دارد.
بر پایه گزارش مرکز آمار ایران مهمترین اقلام خوراکی اعم از محصولات پروتئینی، روغنها، لبنیات و میوههای تازه در مناطق شهری حداقل دو برابر گرانتر از تیرماه ۱۴۰۰ بوده است.
مرکز آمار اعلام کرده در سبدی از ۵۳ قلم کالای خوراکی در مناطق شهری، ۶۴ درصد کالاها تورم بیش از نرخ تورم نقطهای که نزدیک به ۵۳ درصد است، داشتهاند.
شهرنشینان ایرانی در ماه اول تابستان امسال، تورم ۳۲۷ درصد روغن مایع، تورم ۲۸۵ درصدی روغن نباتی جامد، تورم ۱۸۸ درصدی برنج درجه ایرانی، تورم ۱۷۳ درصدی سیب زمینی، تورم ۱۶۶ درصدی ماکارونی، تورم بیش از ۱۳۰ درصدی پنیر و ماست و رب، تورم ۱۱۷ درصدی کره و تورم ۱۰۳ درصدی مرغ را تجربه کردهاند. به این معنا، تقریبا همه اقلام خوراکی پرمصرف بیش از دو برابر رشد قیمت داشتهاند.
طبق بررسیهای مرکز آمار، مرغ ماشینی فقط در یکماه ۲۶ درصد گرانتر شده و از این لحاظ رکورددار رشد قیمت ماهانه سبد اقلام خوراکی شهرنشینان در ایران بوده است.
بر اساس جزییات گزارش مرکز آمار ایران، کره، شیر و دوغ از جمله محصولات لبنی هستند که رشد قیمتی در محدوده دو برابر داشتهاند. قیمت گوشت مرغ هم که بالاترین افزایش ماهانه را تجربه کرده است، به نسبت تیر ۱۴۰۰، ۱۰۳/۷ درصد و قیمت تخم مرغ ۱۰۲٬۶ درصد افزایش یافته است.
بر اساس این گزارش در گروه غلات که متأثر از جنگ در اوکراین قیمت جهانی این گروه از کالاها افزایش یافته است، قیمت برنج ایرانی درجه یک ۱۰/۷ درصد، برنج خارجی ۶/۵ درصد و رشته آش ۵/۲ درصد در مقایسه با ماه قبلتر (خرداد) افزایش یافته است.
در گروه گوشت قرمز و سفید و فرآوردههای آن، مرغ با ۲۶/۲ درصد بالاترین افزایش قیمت ماهانه را داشته است. قیمت کنسرو ماهی ۳/۲ درصد و گوشت قرمز ۲/۳ درصد در یک ماه افزایش یافت. افزایش سالانه قیمت گوشت قرمز ۵۳/۱ درصد گزارش شده است.
در گروه سبزیجات هم بیشترین افزایش قیمت برای هویج با ۲۱/۶ درصد گزارش شده است. همچنین قیمت تمام محصولات لبنی در مقایسه با خرداد امسال ۱۴ تا ۱۹ درصد افزایش یافته است.
اعداد و ارقام تکاندهنده مرکز آمار از رشد متوسط قیمتها و تورم عمومی، وضعیت اجارهبها و رشد قیمت مسکن، پیشی گرفتن تورم روستایی از شهری، رشد قیمت اقلام خوراکی، رسیدن سهم اجاره مسکن به نزدیک ۷۰ درصد هزینههای خانوارهای کمدرآمد کشور حکایت دارد.
این در حالیست که کوچک شدن سبد خرید و کاهش مصرف مواد غذایی ضروری، با پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت نیز سبب هشدارهای کارشناسان شده است.
مسئول دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت سال ۱۴۰۰ پیش از اینکه دولت ارز ترجیحی را حذف کند، نسبت به شیوع سوء تغذیه در چند استان هشدار داده بود. چندی قبل نیز وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد برنامهای برای تغذیه رایگان دانشآموزان مناطق محروم و حاشیهنشین طراحی کرده که قرار است سه تا پنج میلیون دانشآموز را پوشش بدهد.
صادق ستاری فرد معاون تربیت بدنی و سلامت وزارت آموزش و پرورش نیز امروز چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ گفته که نرخ سوءتغذیه دانش آموزان نیز نگرانکننده است. صادق ستاری فرد تأکید کرده که لازم است در بُعد توجه به مسئله تغذیه دانشآموزان گام جدی برداریم و برای مسائلی که سلامت بچهها را تهدید میکند، برنامهریزی مناسب انجام شود.
مرکز آمار ایران هفته گذشته نیز گزارش تورم اقلام خوراکی و آشامیدنی به تفکیک استانها را منتشر کرده بود. آن گزارش هم نشان میداد در برخی استانها در تیرماه امسال نسبت به ماه مشابه پارسال (تورم نقطه به نقطه) حدود ۱۰۰ درصد است.
دو استان قزوین و البرز به ترتیب با ۹۸/۳ و ۹۷/۷ درصد بالاترین نرخ تورم کالاهای خوراکی، آشامیدنی و دخانیات را داشتند. همچنین استانهای لرستان با تورم ۹۶/۵ درصد، آذربایجان غربی با تورم ۹۵/۲ درصد، خراسان شمالی با تورم ۹۵ درصد، گیلان با تورم ۹۴/۵ درصد، مازندران و سمنان با تورم ۹۳/۵ درصد، گلستان با تورم ۹۱/۷ درصد و خراسان رضوی با تورم ۹۰ درصد دیگر استانهایی هستند که بیشترین تورم را در تیرماه پشت سر گذاشتند.
مرکز آمار ایران پیشتر نرخ تورم نقطهای کالاهای خوراکی در تیر امسال را ۸۶ درصد اعلام کرده بود. حذف ارز ترجیحی کالاهای اساسی در ابتدای امسال مهمترین دلیل افزایش قیمت مواد خوراکی ارزیابی میشود.
این در حالیست که یک سال پیش و در آستانه تشکیل دولت سیزدهم، ابراهیم رئیسی وعده داده بود که «تلاش میکنیم در سالهای بعد نرخ تورم، نصف نرخ تورم سال ۹۹ باشد یعنی حدود ۲۰ درصد و در سالهای بعد این نرخ تکرقمی شود.»
بطور کلی سیاستگذاریهای اقتصادی دولت رئیسی سبب هشدارهای پیدرپی اقتصاددانان درباره کاهش قدرت خرید و کوچکتر شدن سفرههای مردم شده است.
سهراب دلانگیزان اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه درباره فاصله میان وعدهها و عملکرد ابراهیم رئیسی گفته که «نمیشود شما هدفگذاری تورمی داشته باشید، ولی ابزارها، تیم، سیاستها یا رفتارهای اجرایی شما خلاف این موضوع باشد.»
این اقتصاددان افزوده که «برای تحقق این وعدهها میبایست شاهد یک بودجه کاملا انقباضی میبودیم و یا در حوزههای خلق نقدینگی باید دولت دست به عصا حرکت میکرد و کارهایی که خلق نقدینگی میکنند را انجام نمیداد یا در خصوص افرادی که در کابینه به کار گرفته، باید ماهرترین اقتصاددانان و ماهرترین حوزههای مدیریتی را انتخاب میکرد و در این بخشها به کار میگرفت؛ به خصوص در وزارتخانههایی که در این حوزه بسیار موثر هستند.»
سهراب دلانگیزان معتقد است که « افزایشهای دوباره تورم در همه گروهها نشان میدهد اهدافی که دولت در حوزه تورمی تعیین کرده است، با رفتارها، افراد، ابزارها، سیاستها و برنامههایی که انتخاب کرده، سازگار نیست.»
یکی از اقدامات تیم اقتصادی ابراهیم رئیسی که سبب افزایش تورم شده، استقراض از بانک مرکزی و افزایش حجم نقدینگی است؛ موضوعی که سال گذشته و پیش از تشکیل دولت از سوی ابراهیم رئیسی به عنوان «خط قرمز» مطرح شده بود.
بر اساس دادههای بانک مرکزی بر حجم نقدینگی در سال گذشته نسبت به سال ۱۳۹۹، مبلغ ۱۲۷۵ تریلیون تومان اضافه شد و در نتیجه نقدینگی به رقم ۴۷۵۰ تریلیون تومان رسید.
پایه پولی نیز از ۴۵۵ هزار میلیارد تومان به رقم ۵۹۴ هزار میلیارد تومان در پایان ۱۴۰۰ رسید که این به معنای رشد ۳۰/۵ درصدی است؛ لذا در سال ۱۴۰۰ مبلغ ۱۳۹ هزار میلیارد تومان بر پایه پولی اضافه شده؛ بدین مفهوم که بانک مرکزی مستقیم و غیرمستقیم بطور میانگین روزانه مبلغ ۳۸۱ میلیارد تومان اسکناس چاپ کرده که ناشی از استقراض دولت از بانک مرکزی و یا اضافه برداشت بانکها ناشی از وام دولت از بانکها بوده که آنان را مجبور به اضافه برداشت از بانک مرکزی نموده که از طریق چاپ اسکناس به آنان پرداخت شده. این به معنای دور زدن دولت از خط قرمزی است که خود تعیین کرده بود.
بانک مرکزی در نخستین روزهای امرداد امسال و در تازهترین واکنش به آمارهای افزایش تورم و نقدینگی بر «تخلیه اثر تورمی حذف یارانهها از کالای اساسی» تأکید کرده و گفته که «اکنون مولفههای پولی مهمترین عامل باقیمانده تورم در کشور هستند. نقدینگی و به ویژه پایه پولی در شرایط فعلی اقتصاد ایران، عامل عمده تورم بالای فعلی هستند که کنترل آنها، کاهش تورم در ماههای آینده را تضمین میکند.»
---
تورم در برخی استانها به ۱۰۰ درصد رسید؛ جمهوری اسلامی انتظارات تورمی را تحریک میکند
- مرکز آمار ایران اعلام کرده که تورم اقلام خوراکی و آشامیدنی در برخی استانها در تیرماه امسال نسبت به ماه مشابه پارسال (تورم نقطه به نقطه) حدود ۱۰۰ درصد است.
- سیاستهای نادرست پولی، افزایش حجم نقدینگی و ساختار معیوب بودجهریزی کشور نیز به عنوان عامل محرک تورم فعال است و گرانی کالاها را سرعت بخشیده است.
دولت رئیسی در حالی وعده کاهش قیمت کالاهای ضروری مورد مصرف مردم را داده بود که نه تنها گرانی متوقف نشده بلکه افزایش قیمتها در بازههای زمانی کوتاه تکرار و سرسامآور شده است.
کارشناسان معتقدند در سال ۱۴۰۱ عدم حمایت از تولید، اصلاح نظام یارانهای، نوسان نرخ ارز و افزایش هزینههای تولید دلیلی برای گران شدن مواد غذایی است. در آنسو سیاستهای نادرست پولی، افزایش حجم نقدینگی و ساختار معیوب بودجهریزی کشور نیز به عنوان عامل محرک تورم فعال است و گرانی کالاها را سرعت بخشیده است.
قیمت پرمصرفترین مواد خوراکی شامل گوشت، مرغ، برنج، روغن، میوه و لبنیات در چهار ماه نخست امسال به صورت انفجاری افزایش پیدا کرد. در هفته نخست امرداد، قیمت هر کیلو برنج ایرانی از ۸۵ تا ۲۰۰ هزار تومان بود. دولت در حالی روغن را از جمله اقلامی معرفی کرده بود که با قیمتگذاری دستوری قرار بود ارزان شود اما گرانتر شد. در هفته نخست امرداد روغن سرخ کردنی یک لیتری ۶۹ هزار تومان، روغن پخت و پز یک لیتری ۶۶ هزار تومان، روغن ۵ کیلویی حلب نیمه جامد به ۴۰۹ هزار تومان رسیده است.
قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی از ۱۸۲ هزار تا ۳۰۰ هزار تومان است. هر کیلوگرم ران گوساله ۲۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان، خورشتی گوساله ۲۳۲ هزار و ماهیچه گوساله نیز ۲۲۷ هزار تومان است. قیمت کنونی هر کیلو مرغ ۵۷ هزار تومان، سینه ۱۱۵ هزار تومان، فیله ۱۱۷ هزار تومان و ران مرغ ۵۳ هزار تومان است.
میوه هم در فصل تابستان برای بسیاری از خانوارها به کالای لوکس و دست نیافتنی تبدیل شده بطوریکه حداقل قیمت در انواع میوههای تابستانه از کیلویی ۳۲ هزار تومان برای آلو زرد تا ۲۰۰ هزار تومان برای انبه است.
اسدالله کارگر رئیس اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی تهران هم گفته بود؛ با توجه به فراوانی و تنوع انتظار قیمتهای بالای میوه در این فصل نبود، اما باید پذیرفت که گرانی سایر کالاها بر قیمت نهایی میوه تأثیر گذار است و این محصولات هم درگیر افزایش قیمت شده است.
لبنیات هم مانند میوه از سبد خرید بسیاری از خانوارها حذف شده و قیمت این کالاها نیز همچنان افزایشی است. اتاق اصناف ایران روز گذشته قیمت رسمی برای پنج قلم لبنیات شامل ماست ۲ کیلویی و ۲ کیلو و نیم را به ترتیب ۳۹ هزار و ۹۰۰ و ۴۹ هزار و ۸۰۰ تومان، پنیر ۴۰۰ گرمی را ۳۷ هزار تومان، شیر بطری یک لیتر کم چرب را ۱۸ هزار تومان و شیر نایلونی ۹۰۰ گرمی کم چرب را ۱۵ هزار تومان اعلام کرد که نشان از افزایش قیمت دوباره این کالاها دارد.
احمدرضا بخشی نماینده سازمان جهانی چای در ایران نیز به افزایش قیمت چای اشارع کرده و گفته با توجه به اینکه ایران به سمت خشکسالی پیش میرود، باید فکری به حال تولید چای کرد.
به گفته احمدرضا بخشی تنها ۲۵ درصد از مصرف چای کشور داخل تولید میشود و ۷۵ درصد بقیه از هند، سریلانکا، کنیا، ویتنام و آمریکای جنوبی وارد ایران میشود و در این میان کشورهایی که ایران از آنها چای میخرد هم قیمت محصولشان را بیش از یک دلار افزایش دادهاند.
در تیرماه امسال نرخ تورم نقطهای گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» با افزایش ۴/۴ واحد درصدی به ۸۶ درصد و گروه «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» با افزایش ٠/١ درصدی به ٣۶/٩ درصد رسیده است.
در آخرین گزارش مرکز آمار ایران درباره تورم، آمده که تورم اقلام خوراکی و آشامیدنی در برخی استانها در تیرماه امسال نسبت به ماه مشابه پارسال (تورم نقطه به نقطه) حدود ۱۰۰ درصد است.
دو استان قزوین و البرز به ترتیب با ۹۸/۳ و ۹۷/۷ درصد بالاترین نرخ تورم کالاهای خوراکی، آشامیدنی و دخانیات را داشتند. همچنین استانهای لرستان با تورم ۹۶/۵ درصد، آذربایجان غربی با تورم ۹۵/۲ درصد، خراسان شمالی با تورم ۹۵ درصد، گیلان با تورم ۹۴/۵ درصد، مازندران و سمنان با تورم ۹۳/۵ درصد، گلستان با تورم ۹۱/۷ درصد و خراسان رضوی با تورم ۹۰ درصد دیگر استانهایی هستند که بیشترین تورم را در تیرماه پشت سر گذاشتند.
از سوی دیگر اعداد و آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران نشان میدهد که افزایش قیمت مواد غذایی در ماههای خرداد و تیر (پس از حذف ارز ترجیحی) برای دهک پایین درآمدی ۳۷ درصد و برای دهک بالای درآمدی ۲۹ درصد است. با توجه به این که سهم غذا در سبد هزینه دهک پایین درآمدی ۴۳/۳ درصد و در دهک بالای درآمدی ۱۷/۲ درصد است، روشن است که با حذف ارز ترجیحی چه فشار هزینهای به خانوارهای کم درآمد وارد آمده است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند حذف ارز ترجیحی و آزادسازی قیمت کالاهای خوراکی در نیمه دوم اردیبهشت ماه اصلیترین عامل تحریک نرخ تورم در خرداد و تیر امسال بوده است.
این در حالیست که بیماریهای مزمن اقتصاد ایران که سبب افزایش هزینه تولید و رکود تورمی شده و همچنین سیاستهای نادرست اقتصادی دولت رئیسی بویژه در رابطه با افزایش نقدینگی نیز به این تورم دامن زده است.
از سوی دیگر عدم حمایت از تولیدکنندگان خطر کاهش سطح تولید در کشور و در نتیجه، افزایش بیشتر قیمتها را در پی داشته است.
برای نمونه داوود رنگی عضو هیئت مدیره اتحادیه واردکنندگان نهادههای دام و طیور ایران با اشاره به «گرانی نهادههای دامی» گفته که مرغداران گوشتی به دلیل پیشبینی زیان تمایلی به جوجهریزی ندارند.
کاهش جوجهریزی مرغداران به معنی کاهش تولید و گرانی قیمت مرغ طی ماههای آینده است. این موضوع در بسیاری دیگر از صنایع غذایی نیز وجود دارد و تولیدکنندگان به دلیل انتظارات تورمی و یا نبود نقدینگی در تأمین مواد اولیه، سطح تولید را کاهش دادهاند.
اینهمه در حالیست که در بنبست قرار داشتن برجام و ادامه تحریمها نیز برای فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان را نسبت به گشایش گره رکود تورمی ناامید کرده است.
روزنامه توسعه ایرانی در گزارشی نوشته که در آستانه سالگرد تشکیل دولت سیزدهم، تورم و گرانی مردم را نسبت به توانمندی مدیران دولتی به تردید فراوان انداخته است.
این گزارش حرفهای ابراهیم رئیسی در سفر اخیرش به همدان را بازنشر کرده و نوشته این سخنان نشان میدهد به آینده و چشمانداز پیش رو نیز نمیتوان خیلی امیدار بود. ابراهیم رئیسی در همدان بر خلاف افکار عمومی و واقعیات جامعه مدعی شده بود که «مردم رسماً اعلام میکنند میتوان با مقاومت تحریم را بیاثر کرد. بنابراین وظیفه خود میدانیم به خواست مردم، ایستادگی مقابل زیادهخواهان و مقابل نظام سلطه را در دستور کار قرار دهیم و از مواضع جمهوری اسلامی عقبنشینی نکنیم.»
چنین سخنانی بطور مستقیم سبب افزایش انتظارات تورمی در اقتصاد میشود. این موضعگیریها به این معناست که مذاکرات همچنان قفل خواهد ماند و جمهوری اسلامی تمایلی برای توافق ندارد. در نتیجه تحریمها ماندگار، ارزآوری در کشور کاهشی و هزینهها همچنان افزایشی خواهد بود!
---
۱۰۰ هزار شغل در سال نخست دولت «قاضی مرگ» از بین رفت
- زیرساختهای مورد نیاز برای ایجاد شغل که از همه آنها مهمتر، سرمایهگذاری در کشور است طی سال گذشته تحلیل رفته است.
- در بهار امسال هم نرخ بیکاری، آنهم بر اساس آمار رسمی و نه واقعی، یک درصد افزایش داشته و ۱۰۸ هزار نفر به جمعیت بیکار ایران افزوده شده است.
- حجت عبدالملکی وزیر کار سیزدهم که عمر وزارتش به یکسال هم نکشید و استعفا داد پارسال گفته بود که «برنامهریزی کردیم یک میلیون و ۸۵۰ هزار شغل تا پایان ۱۴۰۱ ایجاد شود!»
دولت رئیسی در حالی وعده ایجاد سالانه یک میلیون شغل در کشور را داده بود که در یکسالگی تشکیل دولت، نه تنها شغلی ایجاد نشد بلکه ۱۰۰ هزار شغل نیز از دست رفته است.
دولت رئیسی در حالی آغاز به کار کرد که وعده ایجاد سالانه یک میلیون شغل از جمله وعدههای او در حوزه اقتصاد بود. حجت عبدالملکی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت سیزدهم که البته عمر وزارتش به یکسال هم نکشید و استعفا داد مدعی شده بود که «برنامهریزی کردیم یک میلیون و ۸۵۰ هزار شغل تا پایان ۱۴۰۱ ایجاد شود.»
اکنون با گذشت یکسال از فعالیت دولت سیزدهم آمارها و گزارشها نشان میدهد نه تنها دولت نتوانسته در زمینه اشتغالزایی موفق عمل کند بلکه حدود ۱۰۰ هزار شغل نیز در ۱۲ ماه گذشته نابود شده است.
محمود جامساز اقتصاددان و تحلیلگر اقتصادی امروز ۱۵ امرداد ۱۴۰۱ گفته که «رئیس دولت سیزدهم وعده ایجاد یک میلیون شغل در سال را داد، اما متاسفانه از بهار ۱۴۰۰ تا بهار امسال، ۹۸ هزار شغل از دست رفت؛ یعنی در این یک سال نه تنها شغلی ایجاد نشد، که نزدیک به ۱۰۰ هزار شغل نیز نابود شد.»
به گفته این اقتصاددان، ابراهیم رئیسی وعده ایجاد یک میلیون شغل و تولید یک میلیون مسکن را به مردم داد در حالی که «یک میلیون» عدد قابل تأملی است که رئیس کابینه سیزدهم به آن متوسل شده، اما تحقق آن با توجه به عملکرد یکساله دولت وی در هالهای از ابهام قرار دارد.
محمد جامساز درباره اشتغالزایی افزوده که «اشتغالزایی نیازمند سرمایهگذاری داخلی و خارجی است. تأسیس کارخانهها، مؤسسات و نهادهای مولد در زمینههای صنعت، کشاورزی و تجارت و خدمات مستلزم انجام سرمایهگذاری، مدیریت دانش محور و تکنولوژی روزآمد است؛ ولی روند سرمایهگذاری به شدت تحت تأثیر قوانین و مقررات پیچیده و فضای تیره کسب و کار و ریسکهای اقتصادی در بخش واقعی اقتصاد بسیار محدود است مگر آنکه به رانتهای قدرتهای اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی متصل باشد که اغلب با هدف استفاده از تسهیلات بانکی بدون توثیق وثیقههای معتبر صورت میگیرد و در نهایت نیمه تمام میماند، از طرفی آیا سیاست خارجی ما به گونهای بوده که بتوانیم سرمایه خارجی جذب کنیم؟ حتی ایرانیان مقیم خارج از کشور هم از ورود سرمایههای خود به کشور امتناع میکنند و شوربختانه گریز سرمایه از کشور نیز روند افزایشی یافته است.»
همانطور که محمد جامساز توضیح داده روند اشتغالزایی در ایران روندی معکوس پیدا کرده و زیرساختهای مورد نیاز برای ایجاد شغل که از همه آنها مهمتر، سرمایهگذاری در کشور است نیز تحلیل رفته است.
بر اساس گزارشی که روزنامه فرهیختگان در دیماه گذشته منتشر کرد، میزان سرمایهگذاری موردنیاز برای هر شغل در بخش صنعت در سال ۹۶ معادل ۲۸۰ میلیون تومان بوده و در سال بعد این رقم به ۵۹۰ میلیون تومان رسیده و در سال ۹۸ کمی افزایش را تجربه کرده و به ۶۲۰ میلیون تومان رسیده است. اما در سال ۹۹ میزان سرمایهگذاری موردنیاز برای هر شغل در حوزه صنعت با افزایش چشمگیری به یک میلیارد و ۴۸۰ میلیون تومان رسید.
در این گزارش به نقل از ابراهیمعلی مولابیگی مدیرکل دفتر اکتشاف وزارت صمت آمده بود که «برای ایجاد اشتغال در حوزه معادن باید میزان سرمایهگذاری بیش از ۱۵ میلیارد تومان باشد؛ بنابراین اگر فردی قصد ایجاد اشتغال در این حوزه را دارد باید سرمایهگذاری قابلتوجهی انجام دهد.»
توان اشتغالزایی بالا یکی از مهمترین ویژگیهای بخش ساختمان است بهطوری که این حوزه توانایی اشتغالزایی مستقیم و غیرمستقیم را در جوامع دارد. در اینباره ایرج رهبر عضو هیئتمدیره انجمن انبوسازان عنوان کرد: «در شهر تهران برای ساخت یک ساختمان با حجم متوسط باید حداقل ۵۰درصد سرمایه کل را در آغاز کار سرمایهگذاری کرد.»
آمارها همچنین نشان میدهد دولت رئیسی با گذشت زمان هم نتوانسته وضعیت اشتغال را بهبود ببخشید بطوریکه در بهار امسال هم نرخ بیکاری یک درصد افزایش داشته است. این در حالیست که آمارهای رسمی و حکومتی از جمله درباره اشتغال همواره با تردید روبروست و شیوه محاسبه آمارها نیز به گونهای است که نرخ بیکاری را پایینتر از رقم واقعی نشان میدهد.
با اینهمه در آمارهای رسمی نرخ بیکاری در بهار ١۴٠١ نیز نرخ بیکاری گروه سنی ١٨ تا ٣۵ ساله نشان میدهد که در بهار ١۴٠١، ۱۶/۶ درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بوده و ۱۰۸ هزار نفر به جمعیت بیکار ایران افزوده شده است.
جمعیت شاغلان ۱۵ ساله و بیشتر در این فصل ٢٣ میلیون و ۵۷۸ هزار نفر بوده که نسبت به فصل مشابه سال قبل ٩٨ هزار نفر کاهش داشته است. بررسی اشتغال در بخشهای عمده اقتصادی نشان میدهد که در بهار ۱۴۰۱، بخش خدمات با ۵۱/٢ درصد بیشترین سهم اشتغال را به خود اختصاص داده است. در مراتب بعدی بخشهای صنعت با ٣٢/٧ درصد و کشاورزی با ۱۶ درصد قرار دارند.
نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله حاکی از آن است که ۲۴ درصد از فعالان این گروه سنی در بهار ۱۴۰۱ بیکار بودهاند. بررسی تغییرات فصلی نرخ بیکاری این افراد نشان میدهد، این نرخ نسبت به فصل مشابه در سال قبل (بهار ۱۴۰۰) ۱/۹ درصد افزایش یافته است.
بررسی نرخ بیکاری گروه سنی ١٨ تا ۳۵ ساله نیز نشان میدهد که در بهار ۱۴۰۱، ۱۶/۶ درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بودهاند. این در حالی است که تغییرات فصلی نرخ بیکاری این افراد نشان میدهد این نرخ نسبت به بهار ۱۴۰۰، به میزان یک درصد افزایش یافته است.
بررسی سهم جمعیت دارای اشتغال ناقص جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر نشان میدهد که در بهار ۱۴۰۱، ۹.۷ درصد جمعیت شاغل، به دلایل اقتصادی (فصل غیرکاری، رکود کاری و پیدا نکردن کار با ساعت بیشتر) کمتر از ۴۴ ساعت در هفته کار کرده و آماده برای انجام کار اضافی بودهاند. این در حالی است که ۴۰/۳ درصد از شاغلان ۱۵ ساله و بیشتر، بیش از ۴۹ ساعت در هفته کار کردهاند.
یکی از مهمترین شاخصهای مورد استفاده اقتصاددانان برای سنجش میزان فعالیتها در کشور، نرخ مشارکت اقتصادی است. این شاخص به معنی نسبت جمعیت فعال (شاغل و بیکار) به جمعیت در سن کار است. نرخ مشارکت اقتصادی به متغیرهایی چون جمعیت فعال و جمعیت در سن کار که در دل خود جمعیت غیرفعال را نهفته دارد، وابسته است. در تعریف موجود محصلان، خانهداران و دارندگان درآمد بدون کار، چنانچه شاغل یا بیکار نیز بودهاند، فعال اقتصادی محسوب میشوند. نرخ مشارکت اقتصادی در آخرین فصل سال گذشته ۴۰/۴ درصد بود. اما در بهار امسال از این هم پایینتر آمده و به ۴۰/۱ درصد رسیده است. یعنی ۰/۳ درصد کاهش در نرخ مشارکت اقتصادی در نقاط شهری رخ داده است. در نقاط روستایی وضعیت از این هم بدتر است و نرخ مشارکت اقتصادی از ۴۴/۵ درصد به ۴۳/۵ درصد کاهش پیدا کرده است.
در خوزستان طی بهار امسال نرخ بیکاری به ۱۴/۱ درصد و در هرمزگان نرخ بیکاری در بهار امسال به ۱۵/۳ درصد و در استان مرزی کرمانشاه به ۱۵/۴ درصد رسیده است. نرخ بیکاری در دو استان سیستان و بلوچستان و لرستان ۱۲/۸ درصد عنوان شده و در استان صنعتی اصفهان ۱۲/۳ درصد. در سه استان کردستان، چهارمحال و بختیاری و یزد نیز نرخ بیکاری در بهار امسال بیشتر از ۱۰ درصد بوده است.
قابل توجه اینکه مرکز آمار ایران یک فرد «شاغل» را کسی میداند که «در هفته یک ساعت کار کرده باشد.» بدین ترتیب اگر اشتغال کامل مورد بررسی قرار بگیرد قطعاً نرخ بیکاری در ایران بیش از این ارقامی است که مرکز آمار ایران ادعا کرده است.
روشنک آسترکی |توئیتر | اینستاگرام|
KEHAN/LNDN / MAR
این گزار شها در حال تکمیل شدن است.
خبر گزاری مردانی نیوز
بیشتر بخوانید مطالب مرتبط در این ضمیمه از
روشنک آسترکی" اقتصاد ایران ": تاروپود جمهوری اسلامی در هراس فروپاشی
احمد رأفت" معجزه در وین؟!
- توضیحات
- دسته: مقاله ها
- منتشر شده در 17 مرداد 1401
احمد رأفت" معجزه در وین؟!
- غیر از سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا، نمایندگان دیگر کشورهای حاضر در این مذاکرات با چمدانی پر از بدبینی به وین سفر کردند.
- پیشنویسی که دو هفته پیش جوزپ بورل برای طرفین مذاکره ارسال کرد هنوز منتشر نشده است. ولی گویا تهران و واشنگتن هیچکدام از متن آن رضایت ندارند.
- جمهوری اسلامی، به گفته منابع دیپلماتیک اروپایی در وین، حاضر است خواست بیرون آوردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست گروههای تروریستی خارجی (FTO) را به برداشته شدن تدریجی تحریمهای اقتصادی علیه نهادهای وابسته به سپاه پاسداران تقلیل دهد.
- جمهوری اسلامی از دولت آمریکا میخواهد تضمینهایی در مورد برداشتن موانع برای همکاری اقتصادی و سرمایهگذاری شرکتهای اروپایی را دریافت کند.
- یکی از نکات مورد اختلاف، زمانبندی و روند بازگشت جمهوری اسلامی به تعهدات اتمی در برجام و کاهش چشمگیر فعالیتهای هستهای چون توقف فعالیت سانتریفیوژهای نسل جدید، کاهش غلظت غنیسازی اورانیوم و خروج اورانیوم غنی شده از ایران است.
- بحرانهای بینالمللی از جنگ در اوکراین تا سفر نانسی پلوسی به تایوان، میتوانند در روند مذاکرات هستهای در وین تاثیر جدی داشته باشند.
شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۰۶ اوت ۲۰۲۲
مقر آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین
در وین همه در انتظار معجزه نشستهاند. انریکه مورا هماهنگ گفتگوهای وین به نمایندگی از اتحادیه اروپا، همچنین جوزپ بورل مقام ارشد سیاست خارجی و امنیت این اتحادیه، تلاش دارند وصلتی انجام گیرد و ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی به برجام یا توافق هستهای بازگردند تا شاید از این طریق بتوان راهی برای خروج از بحران انرژی که اروپا بعد از حمله روسیه به اوکراین با آن دست به گریبان است یافت.
یکی از همکاران انریکه مورا به کیهان لندن میگوید «ادامه این بحران و عدم دستیابی به توافقی در وین و به ویژه اگر ایران فعالیتهای اتمی خود را با سرعت یک سال گذشته گسترش دهد، خطری دیگر و مهمتر بازار انرژی در اروپا را تهدید میکند. هرگونه تشدید بحران و یا اقدام احتمالی نظامی علیه تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی میتواند به بسته شدن تنگه هرمز و یا کاهش شدید امنیت برای تردد نفتکشها بیانجامد و عملا صدور نفت کشورهای خلیج فارس کاهش پیدا کند و در نتیجه ما شاهد افزایش بهای آن باشیم. ضربهای که اقتصاد کشورهای اروپایی به سختی خواهد توانست تحمل کند.»
غیر از سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا، نمایندگان دیگر کشورهای حاضر در این مذاکرات با چمدانی پر از بدبینی به وین سفر کردند. از آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا تا جان کربی سخنگوی ارشد شورای امنیت ملی کاخ سفید، از آنسوی اقیانوس کسی با امید به پایان موفقیتآمیز گفتگوها به وین سفر نکرده است. جان کربی توپ ناامیدی را به زمین جمهوری اسلامی پرتاب میکند و میگوید: «ما برای همیشه منتظر نخواهیم ماند تا ایران این توافق را بپذیرد و انتظار این است که ایران توافقی را که اکنون روی میز قرار دارد بپذیرد.» البته علی باقری کنی مذاکره کننده ارشد جمهوری اسلامی در مذاکرات وین نیز موفقیت این مذاکرات را در گرو «تصمیم سیاسی جو بایدن» میبیند.
متن پیشنهادی جوزپ بورل
تا کنون آخرین پیشنویسی که دو هفته پیش جوزپ بورل برای طرفین مذاکره ارسال کرد منتشر نشده است. دیپلماتهای اروپایی و نمایندگان کشورهای حاضر در گفتگوهای وین نیز در مورد آن صحبت نکردهاند، ولی گویا تهران و واشنگتن هیچکدام از متن این پیشنویس رضایت ندارند. یک دیپلمات اروپایی حاضر در گفتگوهای وین به کیهان لندن میگوید «تهران و واشنگتن هردو حاضر به عقبنشینیهایی هستند، ولی هنوز اختلاف نظرها زیاد است و در شرایط کنونی نمیتوان هنوز خوشبین بود». جمهوری اسلامی، به گفته منابع دیپلماتیک اروپایی در وین، حاضر است خواست بیرون آوردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست گروههای تروریستی خارجی (FTO) را به برداشته شدن تدریجی تحریمهای اقتصادی علیه نهادهای وابسته به سپاه تقلیل دهد. در ازای این عقبنشینی ولی میخواهد تضمینهایی از دولت آمریکا در مورد برداشتن موانع برای همکاری اقتصادی و سرمایهگذاری شرکتهای اروپایی دریافت کند.
©کیهان لندن/ کارتونهای احمد بارکیزاده
چنین به نظر میرسد که تهران و واشنگتن در این دو مورد اگرچه توافقی هنوز حاصل نشده آمادگی «نرمش قهرمانانه» داشته باشند ولی به گفته یکی از دستیاران انریکه مورا «هنوز موانع دیگری نیز برای نهائی کردن توافق وجود دارد که در پایتخت اتریش نمیتوان آنها را برداشت و باید در سطح بالاتر در مورد آنها تصمیمگیری شود.» البته این دیپلمات اروپایی حاضر نشد در گفتگوی کوتاه تلفنی با کیهان لندن به این «موانع دیگر» اشاره کند، ولی گویا مهمترین آنها روند بازگشت جمهوری اسلامی به تعهداتی است که در سال ۲۰۱۵ آنها را پذیرفته بود. جمهوری اسلامی گویا در نظر ندارد که بلافاصله پس از دستیابی به توافق احتمالی در وین، فعالیت سانتریفیوژهای نسل جدید را متوقف سازد، درصد غنیسازی را کاهش دهد و اورانیوم غنیسازی شده ۲۰ و ۶۰ درصدی را به کشور دیگری تحویل دهد.
جمهوری اسلامی گامهایی را که در یکسال اخیر در زمینه گسترش فعالیتهای هستهای خود برداشته، اهرمی برای مقابله با تحریمهای اقتصادی میداند و معتقد است که با تقویت توانایی اتمی میتواند بالاخره آمریکا و غرب را مجبور به پذیرفتن خواستههای خود نه تنها در زمینه هستهای بلکه در دیگر موارد چون سیاستهای منطقهای خود نیز بکند. این نظریه که اخیرا از سوی برخی از تحلیلگران جمهوری اسلامی به صورت علنی بیان شده، با توجه به شرایط جدید بینالمللی و تشدید بحرانهای سیاسی پشتیبانان بیشتری پیدا کرده است.
مثلث تهران – مسکو – پکن
پس از حمله نظام روسیه به اوکراین، مسکو که تا آنزمان نقش میانجی را در مذاکرات هستهای وین ایفا می کرد، ناگهان کنار کشید و تلاش کرد از این گفتگوها نیز به عنوان برگی در رودررویی خود با غرب و آمریکا استفاده کند. سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه که برای حضور در نشست «آسه آن» به کامبوج رفته، جمعه ۱۴ امرداد ضمن مخالفت با هرگونه تغییری در متن توافق هستهای ۲۰۱۵ و ابتکارات پیشنهادی جوزپ بورل گفت «آمریکا باید نسخه اصلی سند اولیه توافق هستهای با جمهوری اسلامی را بدون اضافه کردن موارد دیگر به اجرا بگذارد و به برجام اولیه [متنی که در سال ۲۰۱۵ میلادی به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسیده است] بازگردد.»
روسیه در حال حاضر به دلایل بیشمار هیچگونه سودی از توافق در وین نمیبرد بلکه برعکس، برداشته شدن تحریمهای جمهوری اسلامی میتواند موقعیت کنونی مسکو را تضعیف کند. تمام سیاستهای اخیر روسیه که به نوعی در ارتباط با ایران هستند، و نه تنها در زمینه هستهای، با هدف تشدید انزوای جمهوری اسلامی در جهان طراحی شدهاند. گفته میشود که حتا تشدید فعالیتهای تروریستی جمهوری اسلامی نیز با تشویق روسیه انجام گرفته. اظهارات مبنی بر استفاده از ماهواره «خیام» نیز که قرار است با موشک سایوز روسی در مدار زمین قرار گیرد و اخباری مبنی بر اینکه مسکو میخواهد از این ماهواره برای جاسوسی از اوکراین استفاده کند نیز گامی دیگری در همین راستا ارزیابی میشود.
سخنان اخیر حسین طائب رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه (ساس) و مشاور کنونی فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همزمان با آغاز دور جدید مذاکرات وین در جمع «هادیان سیاسی سپاه»، به نگرانیهای کشورهای غربی حاضر در پایتخت اتریش افزوده است. حسین طائب در این سخنرانی گفت: «در موضوع برجام و آمریکا اگر منافع ملی و امنیت ملی ما تامین شود، پای کار هستیم» و بلافاصله افزود که البته «روسیه و چین هم (باید) بتوانند این دو را حاصل کنند.» در وین این سخنان حسین طائب این نگرانی را به وجود آورده که با توجه به بحران اخیر در روابط پکن و واشنگتن در پیامد سفر نانسی پلوسی سخنگوی مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان، جمهوری اسلامی بخواهد با به میان کشیدن پای چین، که تا کنون در مذاکرات هسته ای نقش تقریبا بیطرف داشته است، موقعیت خود را در رودرویی با آمریکا تقویت کند.
اروپاییها سقف زمانی این دور جدید از مذاکرات وین را یکشنبه ۱۶ امرداد (۷ اوت ۲۰۲۲) تعیین کردهاند. بعید به نظر میرسد بدون «معجزه»، علی خامنهای در تهران و جو بایدن در واشنگتن در این فرصت کوتاه بتوانند جام زهری را که جوزپ بورل در بروکسل آماده کرده است سر بکشند. در واشنگتن یک نگاه جو بایدن به انتخابات میاندورهای ماه نوامبر است و در تهران علی خامنهای نیز به نظر نمیآید که بتواند به سادگی تصمیمی بگیرد که برای بخشهایی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ناگوار است.
KEHAN/LNDN / MAR
این گزار شها در حال تکمیل شدن است.
خبر گزاری مردانی نیوز
بیشتر بخوانید مطالب مرتبط در این ضمیمه از
فرهنگ و هنر " سالروز قتل فریدون فرخزاد. ؛پیام شاهزاده رضا پهلوی" دیر نیست روزی که تندیس فریدون فرخزاد و دیگر جانباختگان راه آزادی ایران در خیابانها و میدانهای میهن نصب شود." گزارشی از یاد بود شاروان - فریدون فرخزاد یادشان را گرامی میداریم
- توضیحات
- دسته: فرهنگ و هنر
- منتشر شده در 16 مرداد 1401
" یاد و راه همه ی جان بخشانِ میهن، گرامی و جاودان باد"
ایران را دوباره خواهیم ساخت
***
فرهنگ و هنر " سالروز قتل فریدون فرخزاد. ؛پیام شاهزاده رضا پهلوی" دیر نیست روزی که تندیس فریدون فرخزاد و دیگر جانباختگان راه آزادی ایران در خیابانها و میدانهای میهن نصب شود." گزارشی از یاد بود شاروان - فریدون فرخزاد یادشان را گرامی میداریم
پیام شاهزاده رضا پهلوی"
فریدون فرخزاد جانش را برای آزادی مردم و کشورش داد؛ اما با شجاعتش، با اندیشه و گفتار صریحش، الهامبخش میلیونها جوانی شد که بعضاً سالها پس از قتل او به دنیا آمدند و امروز برای بازپسگیری ایران عزیزمان مبارزه میکنند.
دیر نیست روزی که تندیس فریدون فرخزاد و دیگر جانباختگان راه آزادی ایران در خیابانها و میدانهای میهن نصب شود." یادشان را گرامی میداریم
The Official Site of Reza Pahlavi
Reza Pahlavi
Reza Pahlavi
فریدون فرخزاد چند هفته پس از این سخنان، جانش را برای آزادی مردم و کشورش داد؛ اما با شجاعتش، با اندیشه و گفتار صریحش، الهامبخش میلیونها جوانی شد که بعضاً سالها پس از قتل او به دنیا آمدند و امروز برای بازپسگیری ایران عزیزمان مبارزه میکنند.
در سیامین سالگرد قتل فریدون فرخزاد به دست تروریستهای اعزامی رژیم، شنیدن این سخنان او در یکی از آخرین کنسرتهایش خالی از لطف نیست:
«من امروز حاضرم جانم را بدهم که مخالفان سیاسیم صحبت بکنند. این زیباست... بچههای ایرانی عزیزم! من برای شما صحبت میکنم. دخترخانم! برای تو حرف میزنم که وقتی بزرگ شدی، لچک سرت نکنند و تو سرت نزنند در آن کشور.»
فرخزاد چند هفته پس از همین سخنان، جانش را برای آزادی کشور و مردمش داد؛ اما با شجاعتش، با اندیشه و گفتار صریحش، الهامبخش میلیونها جوانی شد که بعضاً سالها پس از قتل او به دنیا آمدند و امروز برای بازپسگیری ایران عزیزمان مبارزه میکنند.
یادش زنده و نامش تا همیشه، جاویدان است.
یادش زنده و نامش جاویدان است.
امروز سالروز قتل عبدالرحمان قاسملو است و چندی دیگر سالروز قتل شاپور بختیار و فریدون فرخزاد. رژیم ترور جمهوری اسلامی ۴۱سال است که فرزندان ایران را از نیزارهای ماهشهر تا شهرهای اروپا میکشد. دادخواهی خون همه جانباختگان تا تحقق عدالت، وظیفه همه ماست از هر مسلک و قوم و باور که باشیم
Reza Pahlavi
سالروز قتل فریدون فرخزاد." عبدالرحمان قاسملو"دکترشاپوربختیار " ترور دکتر عبدالرحمان قاسملو
کیهان لندن- شنیدن این سخنان فریدون فرخزاد به همه توصیه میشود به ویژه به هنرمندان
فریدون فرخزاد نخستین خواننده و هنرمند ایران بود که تلاش کرد با امکانات اندکی که در اختیار داشت، جامعه را به نقد خود بنشاند. انقلاب اسلامی اما روند رشد طبیعی جامعه را با انسدادی تاریخی روبرو ساخت. انسدادی که گویی از سر گذراندن پیامدهای فلاکتبار آن، تنها شرط وداع ایران با گذشته و گذار به آینده بود. فرخزاد بلافاصله دور دنیا راه افتاد تا از این انسداد بگوید، و بگوید که اختلاف این حکومت با حکومت پیشین بر سر آزادی و آزادگی نبود بلکه بر سر «توضیح المسائل» و این بود که آیا باید با پای چپ وارد خلا شد یا با پای راست!
سالها باید می گذشت تا مردم کوچه و بازار نیز در ایران، همان زبانی را به کار بگیرند که وی در کنسرتهای خود به کار میبرد.
فریدون فرخزاد را بهتر بشناسیم
11.300 Abonnenten
فریدون آرمان خواه بود و متعهد و هیچوقت حسّ خودش رو پنهان نمیکرد. در یکی از کنسرتهایش در آلمان اینگونه با مردم درد و دل میکند: من از کشوری نمیام که رهبر اون کشور باعث افتخار من باشه. من خجالت میکشم که بگم ایرانی هستم. در حالی که ایرانی بودن باعث افتخار مردم بوده، در طول تاریخ. چه بر سر ما آمده، که مثل آلمانهای زمان هیتلر خجالت میکشیم بگیم رهبر ما آدولف هیتلر هست. ولی تو همینجا ، توی همین مغازه ، توی همین دکون ها، توی مجالس خیلیها هستند که مجیز آدولف هیتلر رو توی تهران میگن، به خاطراینکه خونه شون رو پس بگیرن. تن من و شما رفته خونه چیه؟ کشور من رفته، من اصلا کسی نیستم دیگه. اگر شما نباشید کجای دنیا آواز بخونم، کی به من توجه میکنه؟ پس بدونید که من هم خیلی دوستتون دارم. نیاز به هیچیتون ندارم.
من هم میتونم مثل همهٔ ایرانیها کار کنم، بالاخره دو هزار دلار که میگیرم، که کرایه خونم رو بدم و پول آب و برق و تلفن. خجالت میکشم که در زمان شادی شما روی صحنه بودم، و در زمان نا کامی مردم کشورم، برم توی فاحشه خانههای لوس انجلس هروئین بکشم، و فکر کنم که با ویسکی به سلامتی مردم ایران زندگی کنم. من با قلبم به سلامتی ایران زندگی میکنم، من با ذهنم برای وطنم قدم بر میدارم. به همین دلیل فحش میخورم، ولی زنده هستم، شما هم زنده هستین و به ایران بر میگردیم.
شما هم بدونید مردم ایران به ایران بر میگردند. ولی خاک بر سر اون مردمی بکنند که در طول این سالها نفهمیدند یک فرقی هست بین جانی و عالم! حتی دنبال جانی رفتند ، نماز خون شدند، ریش گذاشتند برای اینکه صد تومن پول بگیرند. جهان میگذره با صد تومن یا بی صد تومن من ۱۰ سال دیگه بیشتر زنده نیستم، ولی خیلی بده که آدم فاحشه مغزی باشه، چه بهتر اینکه آدم تنش رو بفروشه، ولی مغزش رو به جانی در جماران نفروشه ...
ساعت سه بعد از ظهر شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۷۱، سه نفر به عنوان آشنایی فریدون فرخزاد میروند خونش. احمد جیحونی کارمند امنیتی وزارت اطلاعات، اکبر خوشکوش ( شکنجه گر و قاتل دیروز و اصلاح طلب امروز) متخصص قتل مخالفها با چاقو، و ساعد امامی معاون وقت وزارت اطلاعات. وزیر اطلاعات فلاحیان بود و رئیس جمهور هاشمی رفسنجانی. به گفته پلیس قانونی پلیس بان، بین ساعت ۴-۶ بعد از زهر همان روز با ۲ ضربه با کارد بزرگ آشپزخونه فریدون فرخزاد سلاخی میشود و جسدش بعد از چند روز کشف میشود.
@dr.ehsannajafi
11 monts ago
﷽وهوالعلیالعظیم #دکترشاپوربختیار آخرین #نخست_وزیر نظام سلطنتی در ایران ۴ تیر ۱۲۹۳ شهرکرد / ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ پاریس ۱)پدرش محمدرضا ملقب به سردارفاتح به همراه برخی دیگر ازسران #ایل_بختیاری درسال ۱۳۱۳ به اتهام مبارزه علیه دولتمرکزی توسط حکومت #رضاشاه اعدام شد. ۲)پدربزرگ مادریاش نجفقلی #صمصام_السلطنه دوبار در دوران سلطنت #احمدشاه_قاجار نخستوزیر ایران شده بود. ۳)عموی مادرش #سرداراسعدبختیاری از سران #انقلاب_مشروطه و از فاتحین تهران بود. ۴)دخترعمویش #ثریابختیاری دومین همسر #محمدرضاشاه بود. ۵)پسرعمویش سپهبد #تیموربختیار از بنیانگذاران #ساواک و نخستین رییس آن به مدت ۴سال بود که بعدها به عراق گریخت و همانجا درسال ۱۳۴۹ توسط عوامل ساواک به قتل رسید. ۶) #بختیار به زبانهای فرانسوی وانگلیسی مسلط بود و درسال ۱۳۲۴ موفق به اخذ مدرک دکتری حقوق وعلومسیاسی از #دانشگاه_سوربن فرانسه شد. ۷)سال ۱۳۲۵ به ایران بازگشت و به استخدام وزارتراه درآمد. او که از هواداران #دکترمحمدمصدق بود در زمان دولت او به معاونت وزارت راه منصوب شد. ۸)وی که از اعضاء #حزب_ایران و #جبهه_ملی بود پس ازکودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ به مخالفین #شاه پیوست وچندین بار به زندان افتاد. ۹)سال۱۳۵۷ و دربحبوحهیانقلاب پسازآنکه دیگررهبرانجبههملی نظیر: #دکترکریم_سنجابی و #دکترغلامحسین_صدیقی نخستوزیری شاه را نپذیرفتند ، بختیار علیرغم مخالفت جبههملی پیشنهاد شاه را پذیرفت و به همین دلیل از حزب ایران و جبههملی اخراج شد. ۱۰) #دکتربختیار از ۱۵ دی تا ۲۲بهمن ۱۳۵۷ به مدت ۳۷روز بعنوان آخرین نخستوزیر نظامسلطنتی درایران فعالیت کرد. ازمهمترین اقدامات وی در این دوره ، انحلال ساواک ، آزادی #زندانیان_سیاسی و لغو قراردادهای تسلیحاتی با امریکا بود. ۱۱)پس ازپیروزی انقلاب مدتی مخفی بود تا اینکه با کمک سازمان #موساد برای او پاسپورتی فرانسوی تهیه شد. او درفروردین۱۳۵۸ باتغییرچهره موفق شدبطورقانونی از #فرودگاه_مهرآباد به فرانسه عزیمت کند. ۱۲)درفرانسه #نهضت_مقاومت_ملی_ایران را تاسیس و از مخالفان سرسخت #جمهوری_اسلامی شد.گفته میشود او دراین دوره نقشی اساسی در #کودتای_نوژه داشته است. ۱۳)سرانجام #شاپوربختیار روز ۱۵مرداد۱۳۷۰ به همراه منشی خود #سروش_کتیبه ، درخانهشخصیاش واقع در حومه پاریس به قتل رسید. #احسان_نجفی ۱۵ مرداد ۱۳۹۸
بە مناسبت سالگرد ترور دکتر عبدالرحمان قاسملو
روز ۲۲ تیر سال ۱۳۶۸ ه. ش در شهر وین پایتخت اتریش، در جریان مذاکرات صلح رهبری حذب دموکرات کردستان ( ایران) دکتر عبدالرحمان قاسملو با مقامات جمهوری اسلامی ایران، دکتر عبدالرحمان قاسملو توسط هیئت مذاکره کننده هدف شلیک قرار گرفت و جانش را از دست داد.
-
در نقشه ای از پیش طراحی شده ، ماموران اطلاعاتی ایران رهبری حزب دمکرات کردستان ایران را هدف گرفته و حدایی از دکتر قاسملو ، یکی از اعضا کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان( ایران) عبدا…قادری اذر و دکتر فاضل رسول جانشان را از دست دادند.
مرتکبین این جنایت به حای آن که بازداشت و دادگاهی شوند ، به کمک دولت وقت اتربش به ایران باز گردانده شده و در نهایت ودادگاه آن کشور به بهانه اعدم دلایل کافی هیچ شخصی را به عنوان گناهکار محاکمه وتحت بررسی قرار نداد.
در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به شیوه غیر رسمی رسانه های اتریش حضور احمدی نژاد در تیم به اصطلاح مذاکره کننده را که دکتر قاسملو را ترور کردند، مطرح کردند.اما کشور اتریش هیچگاه به شیوه رسمی شخصی را به عنوان خاطی و مشارکت کننده در این حرکت تروریستی معرفی نکرد.
قابل ذکر است دکتر عبدالرحمان قاسملو یکی از رهبران برجسته کوردستان بود و سهم بسزایی در مبارزات ملت کوردستان داشته است.
جمهوری اسلامی ایران به منظور فلج کردن جنبش ملی دمکراتیک کوردها در شرق کوردستان اقدام بە ترور شخصیت های سیاسی و رهبران شرق کوردستان کرده و جدایی از آن با امنیتی کردن کوردستات تلاش کرده است مسئله کورد را حل شده بیان کند.
کشورهای غربی به دلایل و منافع اقتصادی و سیاسی و گرفتن امتیازات اقتصادی بیشتر از جمهوری اسلامی ایران از موارد شدید نقض حقوق بشر و سرکوب و جنگ علیه کوردها چشم پوشی کرده است.
ما ( جمعیت حقوق بشر کوردستان ) اعلام میداریم که جمهوری اسلامی ایران نمونه بارز تروریزم بین الملی بوده و متهم شماره یک در جریان ترور رهبران و شخصیت های سیاسی کوردستان است ، همین دلیل از سازمانهای بین الملی میخواهیم که با آگاهی کامل در روابط خود با جمهوری اسلامی ایران گام برداشته و در روابط خود با این حکومت جنگ طلب و ناقض حقوق بشر تجدید نظر نمایند
جمعیت حقوق بشر کوردستان
بازجوی امیرانتظام: جاسوسی او اثبات نشد و قربانی معرکه آمریکاستیزی شد
تصویری از عباس امیرانتظام در جلسه دادگاه در سال ۵۸
محمدحسین متقی با اشاره به اینکه بازجویی از عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت مهدی بازرگان، را او برعهده داشته گفته است٬ هیچ مدرکی دال بر اثبات جاسوسی او پیدا نشد٬ اما «جو ضد بازرگان» و «آمریکاستیزی» اینقدر شدت گرفت که باید کسی قربانی میشد.
محمدحسین متقی در مصاحبهای که روز سهشنبه ۲۴ تیر در وبسایت «مستقبل» منتشر شد گفته است: «به نظر من، آقای امیرانتظام قربانی معرکه آمریکاستیزی شد».
عباس امیرانتظام که از او با عنوان «نخستین و قدیمیترین زندانی سیاسی پس از انقلاب» یاد میشد، معاون و سخنگوی دولت مهدی بازرگان بود اما پس از یورش عدهای به سفارت آمریکا، وی به «جاسوسی» متهم و تا سال ۷۵ در بازداشت بود.
محمدحسین متقی در مصاحبه جدیدش گفته است٬ امیرانتظام را بلافاصله پس از بازگشت به کشور به محل سفارت اشغالشده آمریکا بردند و او «بازپرسی» آقای امیر انتظام را برعهده گرفت.
به گفته وی، محل بازجوییها «منزل یکی از اعضای سفارت آمریکا پشت سفارت» بود و حدود یک هفته و «بیش از ۱۰ جلسه» طول کشید.
محمدحسین متقی که در سالهای پیش از انقلاب به همراه محمد منتظری در فعالیتهای مسلحانه خارج از ایران، به ویژه لبنان، شرکت داشت، گفته است سرانجام به این نتیجه رسید که هیچیک از اسناد سفارت اشغالشده آمریکا نشان از «جاسوسی» امیرانتظام ندارد.
با این حال به گفته او، به رغم اینکه صورتجلسه مکتوب مبنی بر «بیگناهی» عباس امیرانتظام به علی قدوسی، «دادستان کل انقلاب»، ارسال شد اما دادگاهی به ریاست محمد محمدی گیلانی تشکیل شد که «تحت تأثیر شرایط خاص بعد از اشغال سفارت آمریکا بود و به نظر من، بیشتر موضوع سیاسی بود تا قضایی».
بنابر همین گزارش، اظهارات محمد منتظری در دادگاه علیه عباس امیرانتظام نیز تأثیری فراوان داشت.
محمدحسین متقی در این مصاحبه همچنین بازداشت امیرانتظام و اشغال سفارت آمریکا را «به تحریک شوروی» و «حزب توده» میخواند و میگوید علی قدوسی موضوع بیگناهی آقای امیرانتظام را به روحالله خمینی گفته بود.
عباس امیرانتظام آذر ۵۸ بازداشت شد و بر اساس خاطراتش، ابتدا ۴۵۴ روز را در انفرادی گذراند. او در دهه ۷۰ بارها خواستار برگزاری دادگاه تجدید نظر و اعاده حیثیتش شد اما مقامهای جمهوری اسلامی به این درخواست پاسخی ندادند و سرانجام «از زندان اخراج شدم».
آقای امیرانتظام در کتاب خاطراتش، از یکی از بازجویانش با نام «سعید باقری» یاد میکند که محمدحسین متقی میگوید نام مستعار او بوده است.
محمدحسین متقی سال گذشته نیز در مصاحبه با «تاریخ ایرانی» اظهاراتی مشابه ایراد کرده بود.
عباس امیرانتظام با اینکه در سال ۷۵ «از زندان اخراج شد» اما پس از آن دو بار دیگر نیز به زندان رفت: در سال ۷۹ مدتی بعد از آنکه در یک مصاحبه اسدالله لاجوردی را «جلاد» خواند، و سال ۸۲ پس از انتشار مقالهای از او که در واکنش به دو لایحه محمد خاتمی نوشت: «اصلاح قانون اساسی مشکلی را حل نمیکند بلکه متمدنانهترین و دموکراتترین راه حل برپائی رفراندومی برای تعیین نوع حکومت ایران زیر نظارت نهادهای بینالمللی است».
عباس امیرانتظام در ۲۱ تیر ۹۷ در ۸۵ سالگی در تهران درگذشت.
فرهنگ و هنر " سالگرد فریدون فرخزاد،"جهانی شایسته برای زیستن؛ پیام شاهزاده رضا پهلوی" دیر نیست روزی که تندیس فریدون فرخزاد و دیگر جانباختگان راه آزادی ایران در خیابانها و میدانهای میهن نصب شود.
به یاد فریدون فرخزاد
امروز ۱۶ مرداد،بیست و هشتمین سالروز قتل بیرحمانه هنرمندی است میهندوست، روشنگر و فاشگو.
فریدون فرخزاد در خانوادهای اهل فرهنگ و شعر و ادب زاده شد. او پس از تحصیلات عالی در رشته علوم سیاسی در اروپا به ایران بازگشت و در رادیو و تلویزیون ملی مشغول به کار شد. دیری نپایید که نبوغ ادبی و دانش سیاسی و اجتماعی فریدون فرخزاد در کنار تسلط مثالزدنیاش در اجرا، او را به شومن شماره یک ایران تبدیل کرد.
فرخزاد پس از روی کار آمدن "فرقه تبهکار" مدتی را بازداشت و سپس خانهنشین شد تا اینکه جلای میهن کرد و زندگی در غربت را برگزید. او در دوران تبعید میتوانست همچون بسیاری دیگر از هنرمندان از سیاست دوری کند اما به وظیفه شهروندی خود عمل کرد و با زبان صریح به جنگ واپسگرایان حاکم بر ایران رفت. فرخزاد با دانشی که از علوم سیاسی داشت و با شهود شاعرانهاش، از همان روزهای نخست در خشت خام میدید که این فرقه تبهکار ایرانیستیز چه بر سر ایران خواهد آورد.
درباره فریدون فرخزاد به تاسی از شعر حافظ میتوان گفت که «جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد». اما من بر این باورم که او کاری حتی ارزشمندتر انجام میداد و حقایقی را که مردم در نهان به آن باور داشتند اما به دلیل سرکوب یا سانسور از آن غافل شده بودند، با زبانی گزنده به خودشان یادآوری میکرد. فرخزاد روشنفکری صادق بود و جامعه را به صداقت و گفتن حقیقت تشویق میکرد.
او که با قلبش برای ایران زندگی میکرد، سرانجام جانش را در راه عشق بیاندازهاش به ایران داد تا نامش در تاریخ جنبش آزادیخواهی ما جاودانه شود. دیر نیست روزی که تندیس فریدون فرخزاد و دیگر جانباختگان راه آزادی ایران در خیابانها و میدانهای میهن نصب شود.
پاینده ایران
رضا پهلوی
گزارشی از یاد بود شاروان - فریدون فرخزاد
یادش را گرامی میداریم
فریدون فرخزاد
فرهنگ و هنر " سالگرد فریدون فرخزاد،"جهانی شایسته برای زیستن؛ پیام شاهزاده رضا پهلوی" به مناسبت بیست و هفتمین سالروز قتل بیرحمانه فریدون فرخزاد هنرمندی میهندوست، روشنگر و فاشگو."
چهره های مانده گار"
فریدون فرخزادمیگوید
البته جواب خمینی اینه که مولوی گفته
هر چه می گویم به قدر فهم توست
مُردم اندر حسرت فهم درست
این جواب این آخونداست ، اما اما از زبان حافظ ، این چیزایی که می گم می خندید جک که نیست . کتابه کتاب دینی ملت ایرانه
جک نیست ، گریه داره ولی خوب ما می خندیم . اما حافظ یک شعر داره جواب اینها را در چنیدن صد سال قبل داده . حافظ می گوید:
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پير دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقيقي به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد
اين تطاول که کشيد از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
این جواب حافظه و جواب فرهنگ ایرانه و جواب مردم ایرانه مثل شما که با برگزاری سنت های ملیشون و بدون تشویش از این
روزی نامه و اعلامیه ها و غیره و زالک مللیتمون ( را حفظ می کنیم ) برای ما چی مونده ، ما چی جور می تونیم ایران را حفظ کنیم .
وقتی دستمون بهش نمیرسه ، وقتی دست وزارت خارجه انگلستان پشت خمینیه ، من چطور می تونم دست اونا را از پشت خمینی بردارم . فقط با زنده نگاه داشتن سنت های مللیمون می تونم ، یک روزی ملت ما آزاد میشه و این روز زیاد دور نیست و اینگلیسیها هم زیاد نمی تونند زیاد خمینی ها را نگه بدارند .
فرهنگ همیشه قالب میشه بر زور بر ستم و قلدری ، فرهنگ ایران هزاران سال قالب شده ، بر چنگیز مغول قالب شده اینها کی هستند که فرهنگ ایران بر اینها قالب نشه ، بعضی ها هنوز نشسته اند و میگن ایشالله آمریکایی ها چراغ سبز میدند و ماهام میریم ایران .
آمریکایی ها چراغ سبز دادند ، ما را بیرون کردند از کشورمون ، ما هنوز نمی خواهیم واقعیت ها را قبول کنیم .
آمریکایی ها چراغ سبز دادند که روح الله خمینی بر جان و مال و ناموس من و شما قالب بشه .
انگیلیسها هم به اونها کمک کردند . طراحشون همینها بودند تو همین لندن . ولی فرهنگ ، حافظ ، سعدی ، مولوی یک روزی باعث می شند ،این فرهنگ باعث میشه که
خمینی ساقط بشه و فرهنگ بر ایران قالب بشه مثل هزاران بار که این مسئله در تاریخ ما پیش آمده . از زبان مولوی یه چیز دیگه به شما می گم . مولوی می گوید :
نگفتمت مرا آنجا که آشنات منم
در این سرای فنا چشمه ی حیات منم
و گر به قهر روی ، صد هزار بار ز من
به عاقبت به من آیی که انتهات منم
( نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمه ی حیات منم
و گر به خشم روی آری صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم )
انتهای ما ایرانه ، پرچم شیر و خورشیده ، فرهنگه و ملت ایرانه .
پادشاه، ترانه ای از فریدون فرخ زاد
پادشاه نام ترانه ای است که فریدون فرخ زاد برای شاهزاده رضا پهلوی سروده است.روحش شاد و یادش گرامی باد
***
فرهنگ و هنر " سالگرد فریدون فرخزاد،" مرد میدانِ بزم و رزم
فریدون فرخزاد . نخستین دفتر شعرش "فصلی دیگر" به زبان آلمانی بود و آخرینش فارسی و همزبان با مولوی. حقوق سیاسی خوانده بود، اما با "میخک نقره ای" به میان مردم رفت.
تولد فریدون فرخزاد از نگاه بسیاری "تولدی دیگر" بود. او در آلمان تحصیل کرده بود و با فرهنگ غربی به خوبی آشنائی داشت، اما تفاوت های میان فرهنگ شرق و غرب را دقیق نمیشناخت. تازه دو سال بود به زبان آلمانی شعر میگفت که برنده جایزهای ادبی شد. قدر شعرهایش را "بوبروفسکی" شاعر مشهور آلمانی شناخته بود: «این شاعران ایرانی به ما نشان دادهاند که در دنیای مملو از وحشت جنگ، هنوز می توان زیست!» و "یوآخیم گونتر" منتقد آلمانی در نقدی بر کتابش نوشته بود:«وقتی اولین کتاب یک شاعر اینگونه کامل است از این می ترسم که در آینده کتاب دومی نداشته باشد. کمال را چگونه می توانی کامل تر کنی؟»
فریدون اما هوای وطن داشت و می خواست به ایران بازگردد. فروغ می دانست که برادرش در بازگشت به میهن با چه مشکلاتی همراه خواهد بود. او در نامهای به فریدون نوشت: «احمق نباش و فکر مشاغل و غیره را از سرت بیرون کن. تو نمیدانی. مگر من این جا چه شدهام که تو میخواهی بشوی؟ دو سال است که به آلمانی شعر میگوئی و برای خودت آدمیشده ای. من ۱۰ سال است که شعر میگویم و هنوز وقتی احتیاج به ۵۰ تومان دارم باید سر خودم را بگیرم و از بدبختی گریه کنم.»
ترجیح هنر بر سیاست
فریدون اما تصمیم خود را گرفته بود. همسرش آنیا و تنها فرزندش رستم را که قرار بود روزی "رستم فرخزاد" بشود به ایران برد. آنگونه که پوران فرخزاد خواهر بزرگتر او می گوید قصدش هم ورود به محافل هنری نبود:«فریدون موقعی که آمد به ایران، اصلا خیال نداشت که وارد محافل هنری شود. شاید اگر من در رادیو نبودم و فریدون با محیط رادیو آشنا نمی شد، هرگز این اتفاقات نمیافتاد و فریدون دنبال همان کار حقوق سیاسی که خوانده بود میرفت. به هر حال در درونش یک هنرمند زندگی میکرد. فریدون بیشتر از این که سیاسی باشد، هنرمند بود.»
همین دیدارها کار خود را کرد و فریدون نخستین شوی سه ساعته خود را با عنوان میخک نقرهای در تلویزیون اجرا کرد. همه جور هنرمند و تماشاگری در این شوها یافت میشد. از هنرمندان قدیمی چون قمرالملوک وزیری گرفته تا هنرجویان جوان و در جستجوی نام که برای نخستین بار به روی صحنه میرفتند. بچه ها را اما فراموش نمیکرد. کودکانی که مشتاق و کنجکاو با هر حرکت دوربین صورت هایشان را برمیگرداندند تا چهرهشان نشان داده شود. «من وقتی میروم آن بالا شادی را حس میکنم و خودم را خوشبخت میبینم. این پائین باور کن که تحملش خیلی سخت است.»
فریدون، شومنی متفاوت
فرخزاد تنها شومن ایرانی نبود. پوران اما می گوید شومنی از نوع متفاوت بود:« آدم هایی که میخواندند یا مینواختند یا به هر نوع روی سن ظاهر میشدند، آن موقع همهشان جامد بودند. نه دستشان را می توانستند تکان دهند، نه میمیک داشتند، نه با چشمشان حرف میزدند. مثل مجسمه. فریدون عروج را نشان داد. با دست، با پا، با رقص با هر حرکتی که فکر کنید. هنر ازش فوران میکرد. سرا پا شور و شیدایی بود.»
بسیاری از ترانههای فریدون فرخزاد را ایرج جنتی عطایی سروده است. او ضمن تعریف نخستین دیدار خود با فریدون، تفاوتی فاحش نیز میان شوهای فریدون و دیگر هنرمندان میبیند:« در زمان میخک نقرهای، ترانههایی که فریدون خوانده بود را من مینوشتم، فریدون فضای دیگری که از غرب و محل رشد هنریاش آلمان گرفته بود را با خود آورده بود و آن گستاخی و بیشیلهپیله به مسائل برخورد کردن باعث شد که ناگهان جا باز کند، به ویژه در بخش شوی تلویزیونی که پیشنیهی آنچنانی در فرهنگ و در تجربهی روزمرهی تماشاگران و بینندگان تلویزیون نداشت.»
ستار خواننده سرشناس که اتفاقا برای نخستین بار در شوی پرویز قریب افشار بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و سپس به شهرت رسید، تایید دیگری بر حرفهای جنتی عطائی دارد: «فرخزاد از دیگر هنرمندان آن زمان ایران پیشرفته تر بود. ما هنرمندان دیگری داشتیم که شومنی میکردند، اما فریدون واقعاً چیز دیگری بود و به همین خاطر هم کارش گرفت. با این که عدهی زیادی از او خوششان نمیآمد، برنامههای او بهخصوص "میخک نقرهای" را همه نگاه میکردند و میگفتند میخواهیم ببینیم امشب چه میخواهد بگوید. چون کارهایی میکرد، حرفهایی میزد که تا آن زمان در ایران گفته نشده و اتفاق نیافتاده بود.»
دلارام کشمیری، مجری برنامه های تلویزیون، چند سالی بود که با این رسانه همکاری مستقیم داشت که فریدون از آلمان به ایران بازگشت. آشنائی این دو اما به سال ها پیش از آن باز میگردد:« فریدون فرخزاد را سالیان خیلی دور و درازی است که من میشناسم. به دلیل اینکه آنها خانوادگی با مادر من آشنا بودند و بالطبع من هم با فریدون در بچگی آشنا شدم. وقتی از آلمان برگشت، برای شومنی وارد تلویزیون شد. برای اولین بار هم این شو در سالنی بیرون از تلویزیون برگزار شد و قرار شد من در این برنامه شرکت کنم، به خاطر اینکه مردم بدانند این برنامه مربوط به تلویزیون است. من هم روی سن با او همکاری کردم. فریدون به علت این که اولین کسی بود که آمد شو گذاشت و خیلی راحت برنامه اجرا میکرد و خیلی راحت حرف میزد، کارش برایمان جالب بود. فریدون با استقبال زیادی هم روبرو شده بود، هم در میان بروبچههای تلویزیون و هم توی مردم.»
مرگ بر اثر شایعه
از همان آغاز کار اما رقابت ها و حسادت ها به ساختن شایعاتی منجر شد که اگر هم حقیقت میداشت، امروز کسی را عیبی بر آن متصور نیست. گو این که فریدون حرفهای فروغ را آویزه گوش کرده و به دنبال «سعادت های زود یابِ گول زننده» نبود و در پی یافتن «سعادتی دیریاب مانند هنر و سینما» بود، اما به خوبی میدانست که این شایعات چه بلاها که می توانند بر سر آدمی بیاورند:«دربارهی فروغ هم این حرف ها بود. او را تا حد یک زن هرزه پائین آوردند، در حالی که من هیچ زنی را به سادگیِ روح و صفا و فروتنی فروغ ندیدم. فروغ در تصاددف اتومبیل نمرد. بلکه شایعات مردم او را کشت. همین مردم امروز خیلی دوست دارند که با شایعات مرا بکشند.»
فروغ را هم در آغاز کار جامعه روشنفکری پس می زد. اما چند سالی که گذشت و شاید مرگ زودرس، سرانجام او را به یکی از سرآمدان روشنفکری ایرانی بدل ساخت. در مورد فریدون اما گویا ماجرا تا پیش از قتل و حتی تا مدتی پس از آن به درازا کشید. میرزا آقا عسگری (مانی) نویسنده ی کتاب "خنیاگر در خون" علت برخورد اینگونهای روشنفکران را در یک نوع نگاه ایدئولوژیک میبیند:«مسئله بر سر این است که نگاه ایدئولوژیک، فرق نمیکند که دینی باشد یا کمونیستی و آسمانی یا زمینی، نوعی بستهبندی فکری است که در این بستهبندی خیلی چیزها جا نمیگیرند، از جمله چیزهایی که خودی نیستند. نه تنها جا نمیگیرند و آنها را باید کنار گذاشت، بلکه نگاه ایدئولوژیک سعی میکند آنها را از بین ببرد، رسوا کند یا بزند. اگر متمدنانه برخورد کنند، با ابزاری مانند کلمه یا هرچیز دیگری مخالفین خود را "رویزیونیست"، "خائن"، "برگشته" و یا "واداده" مینامند، اگر دستشان بر شمشیر باشد، آن مخالف را میزنند.»
جامعه روشنفکری بدون فریدون
ایرج جنتی عطائی، ضمن آن که منکر هر نوع روند روشنفکری در ایران است، جامعه مرد سالار ایران را اصولا پذیرای چنین هنرمندی نمی بیند: «من نمیدانم جامعهی روشنفکری ایران یعنی چه؟! چون من معتقدم که ایران به دلیل نداشتن جریان روشنفکری، هرگز جامعهی روشنفکری هم نداشته. به گمان من عدم پذیرش فریدون فرخزاد دلایل مختلف داشت: این تصور که مردی با آن قامت و قواره، با حرکتهای موزون با ملودی دیده بشود و آن شیوهی حرف زدن و آن حضوری که با مردسالاری مطلق جامعه منافات دارد، طبیعی است که پسزننده بود. از آن گذشته، خود آن نوع موسیقی در جامعهی ما، همیشه توسط اقشار مختلفی از جامعه، به عنوان مطرب و از این دست نامگذاریها بازپس زده میشد.»
پوران فرخزاد نیز از یک جامعه شبه روشنفکری سخن می گوید:«ما این جا آدم هایی داشتیم که خودشان را روشنفکر میدانستند، اما شبه روشنفکر بودند و برای خودشان قلعهای درست کرده بودند که کسی را به آن راه نمیدادند. فریدون یک چیز نو بود. حرفهای نو میزد. با سواد بود. بیشتر آدمهای هنری آن زمان سواد و فرهنگ لازم را نداشتند. بنابراین فریدون برایشان غیر قابل تحمل بود. من در شب افتتاح اولین فیلمش آن جا بودم. برق ها را خاموش کردند، میکروفن را خراب کردند، هو کردند، چاقو پشت در تئاتر کشیدند، به مرگ تهدیدش کردند. من نمیدانم چرا این عقدههای دیرینه را سر فریدون خالی می کردند. سر فروغ هم خالی کردند. آن ها باید صد سال دیگر به دنیا می آمدند. زود آمده بودند.»
شناخت فریدون پس از خنیاگر در خون
میرزاآقا عسگری (مانی) نخستین کسی بود که چند سالی پس از قتل فریدون فرخزاد به فکر انتشار کتابی درباره ی او افتاد. کتابی که مردم را با وجوه گوناگون شخصیت او آشنا میسازد. او اما در آغاز با مشکلات بسیار روبرو بود. کسی به تقاضایش برای دادن اطلاعات، پاسخی نمی داد. اما آیا امروز هم مردم پرسش او را بی پاسخ خواهند گذاشت؟ « من ادعایی ندارم و خودم هم اصلاً باور نمیکردم که این کتاب با این استقبال روبرو شود. چرا که هنگامی که پژوهش و تدوین این کتاب را آغاز کردم، فکر میکردم دارم ادای دینی میکنم به هنرمندی که نه او را از نزدیک دیده بودم، و نه رابطهای با او داشتم. من فکر کردم کشتن فریدون فرخزاد همانند کشتن خود من یا هرکس دیگری است. بنابراین سوای این که او چه کسی بوده و چه میاندیشیده است، این وظیفهی من انسانِ در تبعید است، در جایگاه یک شاعر، که از یک هنرمند و یک شاعر تجلیل کنم. وقتی که این کتاب منتشر شد، چند ماهی که از انتشارش گذشت و با پیشباز فراوانی روبرو شد، به ناگهان موجی از هواخواهی و طرفداری از این شخصیت ادبی و فرهنگی در رسانهها به راه افتاد که تا به اکنون ادامه دارد و خوشبختانه هر سال افزایش چشمگیری دارد.»
فروغ فرخزاد
یادداشتی کوتاه ازفروغ فرخزاد
مراسم بزرگداشت فریدون فرخزاد در سالروز تولد او در شهر مونیخ" از آرشیو
مراسمی که ناانسانی برگزار شد
فریدون اما سال ها پیش از مرگ به فکر "تولدی دیگر" افتاده بود. از سال ۱۳۵۰ مراسم جایزه ی فروغ را برگزار کرد. نه تنها شاعران نام یافته که شاعران جوان نیز از این جایزه سهمی داشتند. در کنار احمد شاملو، جایزه ای هم به سیروس مشفقی تعلق گرفت و اسماعیل خوئی همزمان جایزه ی فروغ را با سه جوان شاعر دیگر دریافت کرد. در سال های پایانی اما کم کم تب و تاب انقلابی جامعه را فرا گرفته بود. از آن جمعیت انبوه شرکت کننده در شب مراسم دیگر خبری نبود. گویا فروغ هم دیگر رنگ باخته بود. همان کسی که در انتظار بود تا کسی بیاید و نان و پپسی کولا را قسمت کند. سید علی صالحی، شاعری که حالا دیگر برای همه نام آشناست درباره آخرین شب این مراسم می نویسد: «شب اعطای جایزه به یک انسان، چه ناانسانی برگزار شد. از میکروفون خبری نبود. صدای محتضر من در یک اتاق خلوت و خاموش که حتی یک صندلی هم در آن نبود به گوش کسی نمی رسید. تک و توکی دانشجو آمده بودند که اجبارا روی زمین اطراق کردند. گریهام گرفته بود. فریدون فرخزاد هم پنهانی اشک میریخت. و هر دو برای فروغ می گریستیم.»
«تابستان/ پرستوی تشنه ای بود/ که سراب ها او را کشتند/
پائیز/فصل غم انگیز کتابی بود/ که من آن را تا به آخر خواندم/
اینک اما/ یا از این گستره بیخون باید گذشت/ و سراغ داس های تنبل را گرفت/
یا دستکش سیاه به دست کرد/ و زمستان را/ قدری گرما ارزانی داشت/»
صدایی متفاوت
ایرج جنتی عطائی، از صدائی میگوید که با دیگر خوانندگان تفاوت داشت. ترانه هائی که کسی به او سفارش نداده بود و فقط ویژه ی فرخزاد سروده می شد: « ترانههایی را که (برای فریدون فرخزاد) میساختم، مثل "شرقی غمگین"، "لبریزم"، "از من نخواه عاشق بشم"، "آداجیو"، "عشق من"، "همپیمان" هیچکدام سفارشی نبودند "شرقی غمگین" را که من اصلاً روی یک ملودی یونانی نوشتم. اما طبیعی است که تواناییها چه در صدا، چه در اجرا، چه در شخصیت و چه در روی صحنه بودن را در گزیدن واژگان، سوژه و ساختار کلی ترانه در نظر میگرفتم.»
انقلاب که شد، فریدون هم حساب کار خود را کرد. او هم میدانست دیگر به عنوان یک هنرمند و شاعر جائی در آن مملکت ندارد. کت و شلوار و پاپیون را به کناری نهاد و لباس پاسداری بر تن کرد. آخرین دیدار با پوران بود همراه با سیلی از اشک که بر چهره هر دو جاری بود. پس از آن گریز و گریز تا به آلمان رسید. در برونمرز اما باز هم فریدون همچنان به کار خود ادامه داد. مثل همیشه رک و راست حرف هایش را بدون هیچ ملاحظه ای می زد:
برای ملتم می ایستم. سینه ام را سپر می کنم.
در مقابل مذهب، ملیت رو قرار می دیم.
در مقابل الله اکبر، زنده باد ایران رو می ذاریم.
در مقابل عاشورا و تاسوعا، عید نوروز رو می ذاریم.
یک روزی ملت ما آزاد میشه و این روز زیاد دور نیست!
ویکتور خارا و فریدون فرخزاد
مانی فریدون فرخزاد را از بسیاری جهات با ویکتور خارا شاعر مردمگرا و هنرمند انقلابی شیلیائی همسان می داند:« آنها هر دو آوازخوان بودند و هر دو آواز آزادی و روشنایی میخواندند. یکی مانند ویکتور خارا در کوران تحولات سیاسی و در میدانهای بزرگ حزبی میخواند و مینواخت و حرف طبقهی کارگر یا زحمتکشان را بیان میکرد، دیگری حرف امروز را با سخن دیروز حافظ و خیام درهم آمیخته بود و در میدانی بسیار وسیعتر از تلویزیون و رادیویی که در زمان گذشته در اختیار داشت، همین کار را میکرد.»
فکر آزادی اما او را از کار باز نمی داشت. برای چاپ آخرین دفتر شعرش که مولوی وار نگاشته شده بود به لس آنجلس رفت. از محیط آن جا اما آنچنان دلزده شد که گفت: «لس آنجلس خود شعبه ای بود از فجیعترین جوامع بشری. هزاران بار کثیف تر بودند از پاسدارانی که از روی فقر یا جهالت و یا عدم وجود فرهنگ به میلیونها مردم ایران در داخل کشورم ظلمها میکردند.»
IRAN, Khomeyni's User Guide, فريدون فرخزاد « رسالۀ خمیني ـ عشقبازي با شتر »؛
همجنسگرایی برابر با گناه!
مانی سال ها پس از مرگ او برای شرکت در مراسمی که در آمریکا برایش گذاشته بودند به آن دیار سفر میکند. او همچنان از نفرت برخی به خاطر شایعهی همجنسگرا بودن فریدون میگوید:«در آن جا با چند تن از بازیگران سریال های ارزان تلویزیون در زمان قبل از انقلاب، دیدار داشتم. آنها هنوز هم با نفرت از فریدون فرخزاد سخن میگفتند. یکی از آنها به من گفت که، این آدم همجنسگرا بوده. خیلیهای دیگر، کسانی که هنوز هم در رسانهها حضور دارند، با من تماس گرفتند، میگفتند چرا این آدم را بزرگ کردی. گفتم، اتفاقاً من او را بزرگ نکردم، او بزرگ بوده، من فقط توانستم بخشی از شخصیت او را عیان کنم و آن تکبعدی بودن شخصیت او را از نگاه شما، در هم بشکنم و نشان بدهم که او یک شخصیت چندبعدی داشته است. او یک انسان روشناندیش بود، جلوتر از زمان خودش بود، رقیب ناخواستهای بود برای بسیارانی. چون آمده بود و جای وسیعی را در رسانههای ایران از آنِ خودش کرده بود.»
مرگی بدون تسلیت
ستار نیز علت پذیرفته نشدن فریدون فرخزاد در جامعه روشنفکری ایران و طرد او از سوی برخی از دست اندرکاران رسانهای را همان حسادت میداند:« در یک کلمه: حسادت! حتی من یادم هست که وقتی فوت کرد، یکی از کسانی که در تلویزیون شومن بود، حتی تسلیت هم نگفت، به عنوان یک انسان. بالاخره مرگ حق است، ولی مرگ به این فجیعی که بیایند او را بکشند و چند روز در خانهاش بیافتد، واقعاً تعجبآور بود.»
او همچنان در فکر آزادی بود که هفتهای پیش از مرگ به سراغ دلارام کشمیری، دوست و همسایه قدیمی رفت. دلارام می گوید:«خیلی جالب بود که وقتی وارد منزل من شد، گفت که دلش حلوا میخواهد. من هم برایش حلوا درست کردم که خورد و خیلی خوشش آمد. ولی یک هفتهی بعدش که آلمان گرمای خیلی وحشتناکی داشت، قرار بود همدیگر را ببینیم. فریدون در حال برنامه ریزی برای نوروز بود.»
یک هفته بعد اما دیگر فریدونی در کار نبود. دلارام به در خانه اش می رود:« من چند بار تلفن زدم، جواب تلفن را نداد. مجبور شدم به در خانهاش بروم. هرچه صدا کردم، صدایی نشنیدم، بعد از دریچهای که نامهها را توی آپارتمان میاندازند، نگاه کردم و دیدم که تلویزیونش روشن است، چراغها روشن است، سگها به شدت پارس میکنند. سگها را من میشناختم، سعی کردم با آنها حرف بزنم. اما یکی از سگهایش که اسمش "بلکی" بود و مرا میشناخت، در جواب من دندان نشان میداد. فکر کردم که رفته پیادهروی. نامهای به داخل آپارتمان انداختم که: فریدون جان، آمدم نبودی، با من تماس بگیر! اما متأسفانه بعد از دو روز، ساعت هشت صبح پلیس به من تلفن کرد که چندتا سئوال از شما داریم. البته یکی از خبرنگارهای آلمان هم در آنجا بود. او به من تلفن کرد و گفت که چنین اتفاقی افتاده است که اصلاً برایم قابل تصور نبود.»
جسد فریدون را دندانپزشک ایرانی او شناسائی کرد. گویا چیز زیادی از او برای شناخته شدن باقی نمانده بود.
آشفته و مغشوش/ بدرقه ام می کنند/ کبوترهای مقتول/ هم اینک قدم در راه نهاده ام/ تا دست و پای واژگانم را/ از بند و زنجیر رهائی بخشم/
سخنان پخش نشده فریدون فرخزاد در دفاع از شاهان پهلوی
رد پای عشق
می گویند راه عاشقان هیچگاه پایانی ندارد. فریدون فرخزاد نیز عاشق بود و این عشق را در آخرین دفتر شعرش "در نهایت جمله آغاز است عشق" نیز به روشنی بیان کرد:
از سخن چون عشق می ماند زما/ پس رها کن خویشتن را در صدا/
چون صدا عشق است و پرواز است عشق/ در نهایت جمله آغاز است عشق/
حالا که هفتاد و هفتمین سالروز تولد او را پشت سر می گذاریم، اغلب از هنرمندی دوست داشتنی و استثنائی سخن به میان می آورند. دلارام می گوید:« فریدون آدمی بود که مردم واقعاً دوستش داشتند. هر برنامهای که میگذاشت، در آن یک دانه صندلی خالی پیدا نمیکردید. با این که روی صحنه اذیت میکرد، شوخی هم میکرد، عدهای هم میخواستند با او همدهنی کنند، رویش را کم کنند و جوابی به او میدادند، اما در نهایت فریدون خدای صحنه بود. واقعاً خدای صحنه بود! و هیچکس نمیتواند کار او را انجام بدهد.»
ایرج جنتی عطائی، آنقدر برای او ارزش قائل است که آخرین تئاترش را به او تقدیم می کند:« من دوست دارم که از دور، اجرای نمایش "یک رؤیای خصوصی" را به عنوان کارگردان و نویسندهاش، پیشکش کنم به خاطره و لبخند جاودانیاد فریدون فرخزاد که یکی از تبعیدیهای هنر ما بود (چون این نمایش راجع به تبعید است). او در پناهگاهش، در تبعیدگاهش چنان خونآلوده و بیرحمانه خاموش شد. این پیشکش را از ته دل و جان انجام میدهم.»
ترانه هایش نیز این جا و آن جا با عنوان ترانه های به یاد ماندنی بازخوانی می شود. شرقی غمگینش را حسین منصوری همراه با خواننده ی جوان گروه ایندو با تنظیمی جدید بازخوانده اند.
Fereydoun Farrokhzad -فیلمی بی نظیر و شخصی از فریدون فرخزاد .
حرف آخر را از زبان فریدون بشنویم که می گوید:«باشد که روزگار ظلم بسر آید و آفتاب برآید و حقیقت در چهره ی مردم بدرخشد و عشق آن سپیده دمی گردد که به سوی آن گام برمی داریم. من با عشق به دنیا آمدهام، با عشق زندگی کردهام، و با عشق هم از دنیا میروم تا آن چیزی که از من باقی میماند فقط عشق باشد.»
جهانی شایسته برای زیستن؛ ۲۵مین سالگرد قتل فریدون فرخزاد
روحی حساس و زبانی بیپروا. این است حکایت ققنوسی که سری بیباک و دلی بزرگ داشت. ۲۵ سال پیش، فریدون فرخزاد در شهر بن آلمان به قتل رسید. قتلی که پروندهاش همچنان باز است. فرخزاد بر آن بود جهان را و وطن را شایسته زیستن کند.
Bildergalerie Todestag Feridoon Farrokhzad
(DW/Akhtar Ghassemi)
یوهانس بوبروفسکی، شاعر آلمانی زمانی درباره اشعار فریدون فرخزاد گفته بود که شعرهای او از وحشت زیستن در جهانی جنگزده میکاهند. این یک سوی واقعیت وجودی فریدون فرخزاد بود. مروری بر اشعار و زندگی پرفراز و نشیب این هنرمند نشان از آن دارد که او دو چهره داشته است: چهرهای خندان و بشاش و چهرهای غمزده که اسیر تنهایی پرملال خود بود.
آنگاه که به عنوان شومن و مجری برنامههای تلویزیونی پا بر صحنه مینهاد، لبخند از چهرهاش محو نمیشد. او روی صحنه، رویکردی خوشبینانه به زندگی و آینده را به نمایش میگذاشت. و آنگاه که پا پس میکشید و به تنهایی خود پناه میبرد، لبخند از لبانش دور میشد و غم بر او مستولی میگشت. این چهره دیگر فریدون فرخزاد از نگاه نزدیکانش پنهان نمانده بود. و این همان چهره ناآشنای فریدون فرخزاد برای کسانی بود که او را تنها در برنامههای هنری تجربه کرده بودند. همان چهرهای که با قتل او و توجه بیشتر به شخصیتاش آشکار شد.
پرونده باز قتل فرخزاد
۲۵ سال از قتل او میگذرد و ۲۵ سال از معمای بیپاسخ قتلی فجیع که زبان از بازگفتن آن عاجز و ناتوان است. نوک پیکان اتهام دست داشتن در این قتل، جمهوری اسلامی را نشانه رفته است. علت تقویت این گمانه زنجیرهای از قتلهای سیاسی است که در همان ایام و پس از درگذشت آیتالله خمینی در گوشه و کنار جهان و بهویژه در اروپا روی داد.
ترور شاپور بختیار، عبدالرحمان برومند از اعضای نهضت مقاومت ملی، ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو و یارانش از سران حزب دموکرات کردستان ایران، قتل کاظم رجوی، برادر مسعود رجوی و از اعضای شورای ملی مقاومت، ترور سیروس الهی از رهبران سازمان "درفش کاویانی" وهمچنین ماجرای ترور میکونوس در برلین، همه در فاصله کوتاهی پیش یا پس از قتل فرخزاد روی دادهاند. آیا قتل فرخزاد برگی است تصادفی در این فصل خونین از تاریخ ایران؟
فریدون فرخزاد در شهر بن آلمان به شکل فجیعی با ضربات چاقو به قتل رسید. سه روز پس از آن، موضوع این قتل فاش شد. پرونده قتل این هنرمند نامآشنای ایران همچنان باز است و تا کنون قاتل یا قاتلان او دستگیر نشدهاند و روشن نیست که آمران و عاملان آن چه کسانی بودهاند.
زبانی بیپروا و روحی تابوشکن
فریدون فرخزاد هنرمندی همه فنحریف و زبردست بود. هم شعر میگفت و هم شومنی فوقالعاده بود، همه ترانهسرا بود و هم خواننده، هم مجری برنامههای رادیو و تلویزیون بود و هم آهنگساز و هنرپیشه. و فراتر از همه اینها، فردی دانشآموخته و آشنا با تحولات سیاسی جهان.
آمیختهای از دانش سیاسی و هنر ره توشه او بود در ایران پیش از انقلاب، که گذار از جامعهای سنتی به جامعهای کمابیش مدرن را تجربه میکرد. سالهای زندگی و تحصیل در اروپا و بهویژه آلمان او را با جلوههای یک جامعه باز آشنا ساخته بود. این شناخت تجربی ارمغان فرخزاد در بازگشت او به ایران بود.
"جامعه باز" را دیده بود اما از دشمنان این جامعه باز غافل مانده بود. دشمنانی که شمارشان در مسیر گذار جامعه سنتزده ایران به یک جامعه مدرن پرشمار بودند. مخالفان فریدون فرخزاد به قشر و لایهای خاص تعلق نداشتند. هم سانسور کور در تشخیص مرزهای مجاز و ممنوع ناتوان بود و هم روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی جامعهای که در جستوجو راه خود در مسیر گذار، دائم تلو تلو میخوردند، قادر به فهم او نبودند.
در آن هنگام کمنبودند روشنفکران چپ مذهبزدهای که در شماتت از بیپروایی در رفتار و گفتار "غیرشرقی" فریدون فرخزاد با ارکستر نیروهای سنتی و مذهبی همسرایی میکردند.
رنجش فرخزاد در سالهای تبعید پس از انقلاب اسلامی نیز برخاسته از همین رویکرد غیرعقلایی بود. از زخمیشدن از تیغ انتقادهای ناوارد کسانی که بهرغم زندگی در خارج از کشور، آبشخور فرهنگیشان همان بود که بود، بیتکانههای تاملبرانگیز.
خنیاگر در خون
در سالهای اخیر و پس از گذشت سالها از قتل فریدون فرخزاد، تلاشهایی برای معرفی چهره واقعی این هنرمند صورت گرفته است. یکی از این تلاشها به دستخط شاعر ایرانی ساکن آلمان، میرزا آقا عسگری (مانی) است. مانی درکتابی به نام "خنیاگر در خون" به زندگی هنری و سیاسی فریدون فرخزاد پرداخته است. کتابی که ۱۳ سال پس از قتل او منتشر شد.
میرزا آقا عسگری در گفتوگویی با دویچه وله درباره علت نوشتن زندگینامه فریدون فرخزاد گفت: «من آقای فریدون فرخزاد را نه دیده بودم و نه میشناختمش و نه با او مکاتبه داشتم. ولی بعد از اینکه او به قتل رسید، سکوتی در ارتباط با اوحاکم بود و من فکر کردم که کشتن او کشتن من هم هست، کشتن هر نویسندهی تبعیدی دیگری نیز هست و نباید دربارهاش سکوت کرد. به همین خاطر نشستم و برای اولین بار زندگینامهی کسی دیگر را نوشتم که حرفهی من نبود. ولی خوشحالم که کار موفقی بود و توانست در معرفی فریدون فرخزاد به مردم کمک زیادی بکند،بهویژه درمجامع روشنفکری که تازه فهمیدند او هنرمند، نویسنده و شاعر ارزشمندی نیز بوده.»
شماری از ایرانیان ساکن اروپا برای بزرگداشت فریدون فرخزاد بارها اقدام به برپایی مراسم فرهنگی کرده یا در سفر به بن لحظاتی را کنار آرامگاه این هنرمند سپری کردهاند.
----
بازنشر؛ فریدون فرخزاد قربانی مشترک دو ارتجاع
- قتل فریدون فرخزاد نمونهای بارز از تروریسم مذهبی است که ریشه در صدر اسلام دارد. اگر به متون اصیل تاریخ اسلام دربارهی وقایع سالهای نخست هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه مراجعه کنید، به مواردی بر میخورید که از فرط تشابه، با قتلهای ارتکابی فرنگیکاران جمهوری اسلامی، مو نمیزنند. دستگاه ترور جمهوری اسلامی، با تکهتکه کردن فریدون پیامی روشن به همهی دگراندیشان و دگرباشان مبارز خارج از کشور فرستاد تا همگی بدانند که در قاموس اسلام سیاسیِ زمان ما، اِعمال خشونت بر مخالفان را حدّ و مرزی نیست و دربارهی دگراندیشان، در بر همان پاشنهای میچرخد که در صدر اسلام میچرخید.
یکشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۰۷ اوت ۲۰۲۲
کیهان لندن- به مناسبت ۸۴ سالگی فریدون فرخزاد: من خانهای در این سرزمین یافتم
یوسف مصدقی (۱۶ امرداد ۱۳۹۸) – نیمه امرداد هر سال، یادآور ترور وحشیانهی فریدون فرخزاد به دست دژخیمانِ فرنگیکارِ(۱) سپاه اسلام است. صاحب این صفحهکلید، یک بار، در جستاری مفصل به زندگی و کارنامهی این هنرمند توانا پرداخته و در حد توان خود کوشیده تا روایتی منصفانه از شخصیت او و ارزیابی آثارش، به قالب کلمات در آوَرَد. اگر خوانندهی این سطور علاقه به آشنایی بیشتر با شخصیت و کار فریدون فرخزاد داشته باشد، خواندنِ آن مقاله که در کیهان لندن منتشر شد، بیفایده نخواهد بود.
فریدون فرخزاد ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ (۷ اوت سال ۱۹۹۲) در محل سکونتاش در شهر بُن بر اثر ضربات چاقو به قتل رسید
غرض از جستار حاضر اما تکرار، توضیح و بسط بخشی از آن مقاله است که به یادآوریِ همدستی چپگرایان ملحد و شیعیان پاکیزه در ترور شخصیت و سپس حذف فیزیکی فریدون فرخزاد، میپردازد.
الف) ارتجاع سرخ و ترور شخصیت فریدون فرخزاد
فریدون بنا به گفتهی خودش(۲)، در ایام جوانی و پیش از سفرش به آلمان برای تحصیل، تمایلات چپگرایانه داشت. حضور در آلمان شرقی و درک اختناق هولناک و خشنِ کمونیسمِ حاکم بر اقمارِ اروپاییِ اتحاد شوروی، مِهر چپگرایی را از دل او برد. هر چند او بسیاری از ایام تحصیل در آلمان را به مطالعه دربارهی مارکسیسم گذراند و حتی تز دکترای نیمهتمامش را هم «مارکس، انگلس، لنین، رزا لوکزامبورگ و معضل لهستان»، عنوان نهاد، اما از همان ایام منتقد سرسخت استبدادهای کمونیستی بود.
فریدون با چنین پشتوانهای به ایران برگشت و در محافل مختلفِ بهاصطلاح روشنفکری آن زمان، بسیاری از مدعیان عرصهی چپگرایی را سنگ روی یخ کرد. به همین دلیل، چپگرایان دنبالهرو، بیسواد و جاهل وطنی که جز ادعا و لفاظی، هیچ دانشی حتی در اصول مقدماتی مارکسیسم نداشتند، کینهی او را حتی پیش از شهرت یافتنش، به دل گرفته بودند.
پس از آغاز فعالیت فریدون فرخزاد در عرصهی هنر و سرگرمی، همزمان با اوجگیری شهرت و محبوبیت او، بخش بزرگی از بهاصطلاح روشنفکران چپگرا – که خوشسخنی، پاکیزگی و دانش فریدون چون خاری در چشمشان فرو میرفت- در هماهنگی با دستگاه تبلیغاتی زیرزمینی و محفلی حزب توده و در همراهی با دیگر گروههای چپگرا، پستترین و پلیدترین شایعات را علیه او به راه انداختند. از دید این جماعتِ «خَلقی»، روشنفکری و مبارزه با امپریالیسم، ارتباط مستقیم با چرک بودن، بددهنی، کافهنشینی، منفیبافی و زنستیزی داشت. فریدون فرخزاد اما، نقطهی مقابل چنین خصوصیاتی بود بنابراین بایستی هدف توهین و لجنپراکنی این جماعت چپول قرار میگرفت. فاز اول ترور شخصیت فریدون فرخزاد، اینگونه شکل گرفت اما به همینجا ختم نشد. در طول سالهای متمادی، ترور شخصیت فریدون فرخزاد بارها و بارها از سوی چپگرایان کینهتوز، تکرار شد و اثرات این لجنپراکنیها، تا سالها پس از قتل دهشتناک او هم ادامه داشت.
باید اضافه کرد که فریدون پس از انقلاب هواخواه پادشاهی مشروطه شده بود و برای رسیدن به چنین حکومتی مبارزه میکرد. او که بنا به مَنِش آزادهاش هیچگاه از ابراز عقیده نمیترسید، همواره به صراحت، در هر مناسبت یا کنسرتی که حضور داشت، نگاه سیاسیاش را بیان میکرد. او در این دوران- که سیاهکاری و جنایات خمینی دامن جریانات چپ را هم گرفته بود- بدون تعارف به نقد همهی گروههایی که در فاجعهی انقلاب ۵۷ نقش داشتند میپرداخت و از جمله جریانات چپگرا را به واسطهی نقش مخربشان در روی کار آمدن خمینی، رسوا میکرد. چپگرایان ورشکسته و واماندهی داخل و خارج از ایران هم در مقابل، همچون ایام پیش از انقلاب، از هیچ رذالتی برای تخریب و ترور شخصیت فریدون فرخزاد کوتاهی نمیکردند.
بدون شک یکی از مهمترین دلایل تنهایی و به محاق رفتن فریدون در سالهای آخر زندگیاش، مؤثر افتادن تبلیغات مستمر و سراسر دروغ گروههای چپگرا علیه او بود.
ب) ارتجاع سیاه و حذف فیزیکی فریدون فرخزاد
پیش از انقلاب نکبتبار بهمن ۵۷، نفرت اصحاب ارتجاع سیاه از فریدون فرخزاد، محدود به نقش اجتماعی او به عنوان یک شومن و مروج «گناه کبیرهی موسیقی» بود. از نگاه بیمار این جماعت، نقش فرخزاد در «ترویج فَساد بین جوانان» و عاملیت او «در گسترش لهو و لعب» میانِ «نسوان و دخترانِ» جامعهی مسلمان و مردسالار ایران، بخشودنی نبود . پس از انقلاب کذایی اما ماجرای تقابل فریدون با اسلامیون، ابعاد دیگری یافت.
فریدون پس از خروج از ایران در سال ۱۳۶۱ خورشیدی، به مبارزی سیاسی و منتقد جزماندیشی دینی تبدیل شد. او در تمام کنسرتها و برنامههای رادیویی و تلویزیونیاش در این دوره، بیملاحظه و با صراحتی مثالزدنی خمینی و اوباش اطرافش را هدف میگرفت و به این بهانه سراغ خرافات شیعهگری نیز میرفت و با زبانی تند و تیز از خجالت
این باورهای پوسیده در میآمد. مشهورترین نمونههای بجا مانده از چهرهی جدید فریدون را میشود یکی در کنسرت کنزینگتون در بهمن سال ۱۳۶۱ و دیگری، کنسرت مشهور برگزارشده در رویال آلبرت هال لندن در نوروز ۱۳۶۶ دید. فرخزاد بهخصوص در این دومی به عنوان مجری برنامه، با زبانی طنزآمیز و گزنده، به بهانهی هجو توضیحالمسائل خمینی به نقد مبانی پوچ و پلشت باورهای فرقهی تبهکار حاکم بر ایران پرداخت. هنوز که هنوز است، بیش از سی سال پس از این کنسرت، حرفهای فریدون همچنان گیرا و شنیدنی است و باعث سوزش اعضا و جوارح رهبران سابق و لاحق مسلمین جهان و دلبستگانشان میشود.
fereydoun farokhzad in london 1987- فریدون فرخزاد در آلبرت هال لندن ۱۳۶۶
طی دوران جنگ ایران و عراق، فریدون چند بار تحت پوشش سازمانهای بینالمللی و حقوق بشری به اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق رفت و تلاش کرد تعدادی از کودک- سربازان ایرانی را که به اسارت در آمده بودند آزاد کند یا برایشان از دولتهای اروپایی پناهندگی بگیرد. این کودکان، که به واسطهی تبلیغات حکومتی مغزشویی شده و برای نوشیدن شربت شهادت به جبهه فرستاده شده بودند، در شرایطی وحشتناک در اردوگاه اسرا زندگی میکردند. به بعضی از آنها بارها تجاوز شده بود و سلامت جسمی و روحیشان در وضع فاجعهباری قرار داشت. پخش تصاویر این حسین «فهمیده»های زیر تانک نرفته، رسوایی بزرگی برای دستاندرکاران «دفاع مقدس» بود و باعث شد که پروندهی فریدون نزد «سربازان گمنام امام زمان» سنگینتر شود و این شیعیان پاکیزه کاردها و قمههایشان را برای ریختن خون این مرتد دشمنِ الله، تیز کنند.
میان همهی ترورهای ارتکابیِ فرنگیکاران فرقهی تبهکار، قتل فجیع فریدون فرخزاد، بیش از هر چیز سلاخی آزادی بیان ایرانیان دگراندیش بود. فریدون، وزن حضور سنگین و مؤثری داشت. زبان تند و تیز و بیان بیترس او در نقد اسلام سیاسی، نه نشانهی عداوت او با ایمان دیگران بلکه انکار باورهای پوسیدهی صدها سالهی جامعهی موعودباور و شیعهگرای ایران بود. سخنش گیرایی داشت و به فکر مخاطب تلنگر میزد. همچون معدود طنازان روشنبین تاریخ ایران، نقد فریدون نسبت به شریعت، هم گزنده بود و هم باورپذیر. بنابراین مؤمنان راستین مکتب تشیع و رهروان واقعی دین حنیف اسلام برای مقابله و برخورد با او از تنها حربهی موجود در چنتهی مسلمانی بهره گرفتند: آدمکشی مقدس.
قتل فریدون فرخزاد نمونهای بارز از تروریسم مذهبی است که ریشه در صدر اسلام دارد. اگر به متون اصیل تاریخ اسلام دربارهی وقایع سالهای نخست هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه مراجعه کنید، به مواردی بر میخورید که از فرط تشابه، با قتلهای ارتکابی فرنگیکاران جمهوری اسلامی، مو نمیزنند. دستگاه ترور جمهوری اسلامی، با تکهتکه کردن فریدون پیامی روشن به همهی دگراندیشان و دگرباشان مبارز خارج از کشور فرستاد تا همگی بدانند که در قاموس اسلام سیاسیِ زمان ما، اِعمال خشونت بر مخالفان را حدّ و مرزی نیست و دربارهی دگراندیشان، در بر همان پاشنهای میچرخد که در صدر اسلام میچرخید.
اصطلاح «سَریّه» که دلالت بر فرستادن مسلمین برای غارت یا ترور مخالفین پیغمبر اسلام دارد، به کَرّات در مورد قتل مخالفین و دگراندیشان مخالف محمد بن عبدالله، در تواریخ صدر اسلام آمده است. فرستادن آدمکش به خانهی مخالفین و جلب اعتماد آنها و سپس خنجر از پشت زدن و سلاخی مخالف بینوا، روشی جاری در سیرهی پیامبر اسلام بود(۳).
بر مبنای همین سنت اسلامی بود که فرنگیکاران فرقهی تبهکار، به میهمانی به منزل محقر فریدون رفتند، سرِ سفرهی او نشستند و از نان سفره خوردند. سپس میزبان خود را کاردآجین و تکهتکه کردند، شنیعترین توهینها را بر جنازهاش روا داشتند، ساعت مچیاش را به غنیمت برداشتند و در نهایت امنیت از آلمان به ایران بازگشتند.
تکمله
هرچند اوباش و عُمّال ارتجاع سرخ و سیاه در اتحاد با یکدیگر به ترور شخصیت و قتل فجیع فریدون فرخزاد دست زدند، اما این جماعت در نیل به مقصود اصلی خود از این جنایت، هیچ توفیقی نیافتند. غرض آنان از این سیاهکاری، فراموشیِ اندیشه، بیاثر کردنِ گفتار و هنر و در یک کلام خاموشیِ همیشگیِ فریدون فرخزاد بود.
اگر چه سالهای نخستِ پس از قتل فریدون، کمابیش با سکوتی عامدانه دربارهی میراث و کارنامهی هنری او گذشت و بیشینهی به اصطلاح روشنفکران و اصحاب رسانه در داخل و خارج ایران، عافیتطلبانه یا رذیلانه دربارهی او سکوت پیشه کردند و ترجیح دادند که غبار نسیان بر تصویر فریدون فرخزاد در خاطرهی جمعی مردم ایران بنشیند، اما زمان داوری دیگری دربارهی فریدون داشت.
یک دهه پس از قتل فرخزاد، با انتشار و پخش دوبارهی آثار فریدون در رسانههای مختلف، بخشی از نسل جوان ایران که در اثر گذر زمان، آموزش، رشد فکری و رهایی از منجلاب جزماندیشی (چه اسلامی و چه چپگرا)، توان درک فریدون و کارهایش را پیدا کرده بود، به ترویج آثار او پرداخت. سال به سال بیشتر از او یاد شد و آثاری مکتوب و مصور دربارهاش نوشته و ساخته شد. چنین بود که گذر زمان و داوری ناشی از آن، توطئهی سکوت دربارهی او را شکست.
فریدون فرخزاد، انسانی جلوتر از زمانهی خود بود. انسان یگانهای بود که با زمانهای که در آن به دنیا آمده بود و مردمی که میان آنها بالیده بود، همخوانی نداشت و به این سبب، در دوران حیاتش نه تنها فهمیده نشد، بلکه آماج حسادتها، تهمتها و قربانی کژفهمیهایی شد که از سوی تقریبا همهی نیروهای فعال در عرصهی سیاست و فرهنگ ایران، به سوی او روانه میشدند.
اکنون پس از گذشت بیش از ربع قرن از مرگ او، میتوان به قاطعیت حکم کرد که فریدون فرخزاد نه تنها فراموش نشده بلکه روز به روز بر ارج و قرب خاطرهاش افزوده شده است. شمایل او در خاطر ما در اوجی همیشگی با آن لبخند جاودانه و چشمان مهربان ایستاده است، بالا بلندتر از هر بلند بالایی.
۱. اصطلاح «فرنگیکار» به آدمکشان و قاتلین دوره دیدهی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی اطلاق میشد که وظیفهی سازمانیشان طراحی، برنامهریزی و اجرای ترور مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور بود. از شروع دههی ۶۰ تا میانهی دههی ۷۰ خورشیدی، فرنگیکاران تعداد زیادی قتل در خارج از ایران (بیشتر در ترکیه و اروپای غربی) مرتکب شدند که از جملهی مشهورترین آنها میتوان به ترور تیمسار اویسی، عبدالرحمان قاسملو، شاپور بختیار، فریدون فرخزاد، ماجرای میکونوس و… اشاره کرد.
۲.بخشی از سخنان فریدون فرخزاد در کنسرت کنزینگتون تاون هال (Kensington Town Hall) لندن، بهمن ۱۳۶۱.
۳. برای نمونه، به شرح ماجرای قتل کَعب بن اشرف در دو منبع بسیار معتبر تاریخ اسلام مراجعه کنید: کتاب «طبقات» نوشتهی محمد بن سعد کاتب واقدی، ترجمهی دکتر محمود مهدوی دامغانی، جلد دوم: غزوهها و سریّههای پیامبر(ص)؛ بیماری، رحلت،خاکسپاری رسول خدا(ص) و…، انتشارات فرهنگ اندیشه ۱۳۷۴، صص: ۳۲-۲۸
تاریخ طبری یا «تاریخالرّسل و الملوک» تألیف محمد بن جریر طبری، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، چاپ سوم ۱۳۶۳، جلد سوم، صص ۱۰۰۷-۱۰۰۳.
*این مقاله نخستین بار ۱۶ امرداد ۱۳۹۸ در وبسایت کیهان لندن منتشر شد.
پروندههای ترورهای برونمرزی جمهوری اسلامی ایران"محکومیت سفیر پیشین ایران در آلمان به ۱۱ ماه حبس"حسین موسویان سفیر جمهوری اسلامی در آلمان بود ترور میکونوس رخ داد"لابیگر هستهای، جاسوس یا مفسد اقتصادی؛
11 ماه حبس برای حسین موسویان، سفیر سابق جمهوری اسلامی در آلمان" حسین موسویان سفیر جمهوری اسلامی در آلمان بود ترور میکونوس رخ داد
ذبیحالله خداییان در بخشی از سخنان خود در نشست شورای عالی قضایی از صدور احکام قطعی برای مسئولان وقت منطقه آزاد کیش خبر داد و گفت: در سال ۱۳۸۰ «حسین موسویان» سفیر وقت ایران در آلمان و مشاور وقت منطقه آزاد کیش، شخصی را به نام «خدایار علم بیگی» به منطقه آزاد معرفی و اعلام میکند که این فرد میتواند ۲ میلیارد یورو سرمایهگذاری انجام دهد؛ در همان زمان ۲۰۰ هکتار از اراضی کیش با یک ثمن به علمبیگی واگذار میشود و این فرد نیز به تعهدات خودش عمل نمیکند.
وی افزود: در سال ۱۳۸۶ مجددا به قرارداد منعقد شده با علمبیگی، الحاقیهای زده میشود و متاسفانه برخی مواد قرارداد از بین میرود و شرط داوری گذاشته شده و «اتاق بازرگانی بین المللی» بر خلاف مقررات به عنوان داور انتخاب میشود؛ پس از مدتی این ۲۰۰ هکتار را به شرکت دیگری به نام «شرکت توسعه گل شرق» واگذار میکنند و حدود ۱۰۰ هزار متر مربع از دریا را نیز در اختیارش قرار میدهند، ولی در نهایت به آن تعهدات عمل نمیکنند.
خداییان افزود: پروندهای که در آن زمان با پیگیری سازمان بازرسی تشکیل شده بود اخیرا به حکم منجر شده و «حسین موسویان» سفیر وقت ایران در آلمان به ۱۱ ماه حبس و همچنین «حسین قاسمی» مدیرعامل وقت منطقه آزاد کیش، «محمد علی نجفی» معاون وقت منطقه آزاد کیش، «جمشید قنبر مدیر سرمایه گذاری منطقه آزاد کیش، «ابوتراب فاضل» مدیر حقوقی منطقه آزاد کیش و «کاظم عامری» نماینده منطقه آزاد کیش در انعقاد قراردادها، به تحمل حبس محکوم شدند؛ «خدایار علم بیگی» نیز به لحاظ تبانی در معاملات دولتی به ۳ سال حبس محکوم شده؛ در جریان این پرونده ثابت شد که این واگذاری در اثر تبانی در معاملات دولتی صورت گرفته است. / ایسنا
---
محکومیت سفیر پیشین ایران در آلمان به ۱۱ ماه حبس
حسین موسویان، سفیر وقت ایران در آلمان و مشاور پیشین منطقه آزاد کیش به ۱۱ ماه حبس محکوم شد. اتهام او "تبانی در معاملات دولتی" اعلام شده است. موضوع اصلی واگذاری ۲۰۰ هکتار زمین و ۱۰۰ هزار متر مربع از دریا در جزیره کیش است.
حسین موسویان در حال حاضر در ایالات متحده زندگی میکند
روز دوشنبه، دوم اسفند (۲۱ فوریه) سخنگوی قوه قضائیه جمهوری اسلامی از صدور حکم ۱۱ ماه حبس برای حسین موسویان خبر داد.
موسویان در دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی سفیر ایران در آلمان بود. او همچنین در سمت مشاور وقت منطقه آزاد کیش فعالیت داشت.
ذبیحالله خداییان در جریان نشست شورای عالی قضایی گفت، موسویان در سال ۱۳۸۰ در سمت مشاور وقت منطقه آزاد کیش شخصی را به نام خدایار علمبیگی به منطقه آزاد کیش معرفی کرده و مدعی شده است که او میتواند "دو میلیارد یورو" سرمایهگذاری کند.
مسئولان منطقهای در آن زمان به پیشنهاد موسویان "۲۰۰ هکتار از اراضی کیش را با یک ثمن" به علمبیگی واگذار میکنند اما او به تعهدات خودش عمل نمیکند.
به گفته خداییان در سال ۱۳۸۶ دوباره به قرارداد علمبیگی الحاقیهای زده میشود و "متاسفانه برخی مواد قرارداد از بین میرود".
سخنگوی قوه قضائیه مشخص نکرده است که چه بخشهایی از قرارداد از بین رفته است.
ذبیحالله خداییان گفته است که پس از مدتی ۲۰۰ هکتار زمین را به شرکت دیگری به نام "توسعه گل شرق" واگذار میکنند و حدود ۱۰۰ هزار متر مربع از دریا را نیز در اختیار این فرد قرار میدهند، ولی در نهایت به آن تعهدات هم عمل نمیشود.
حکم زندان برای همدستان موسویان
در این پرونده علاوه بر موسویان، خدایار علم بیگی هم به سه سال حبس محکوم شده است. شمار دیگری از افرادی که با این دو نفر در "تبانی در معاملات دولتی" شرکت داشتهاند نیز حکم زندان گرفتهاند اما خداییان میزان مجازات آنها را اعلام نکرده است.
در این رابطه از حسین قاسمی مدیرعامل وقت منطقه آزاد کیش، محمد علی نجفی معاون وقت منطقه آزاد کیش، جمشید قنبر مدیر سرمایهگذاری منطقه آزاد کیش، ابوتراب فاضل مدیر حقوقی منطقه آزاد کیش و کاظم عامری نماینده منطقه آزاد کیش نام برده شده است.
این که هر کدام از این افراد از طریق این معامله چقدر سود برده یا رشوه دریافت کردهاند، معلوم نیست.
در دورانی که حسین موسویان سفیر جمهوری اسلامی در آلمان بود ترور میکونوس رخ داد و به او نیز در این رابطه اتهاماتی وارد شد اما هیچ دادگاهی تاکنون آنها را تایید نکرده است.
موسویان پستهای گوناگونی، از جمله معاونت دبیر شورای عالی امنیت ملی، مسئولیت مرکز احیای اندیشههای اسلامی، عضویت در هیات رسمی مذاکرات اتمی و معاونت مرکز تحقیقات استراتژیک را به عهده داشته است.
حسین موسویان در حال حاضر در ایالات متحده زندگی میکند.
---
#داریوش_معمار #سید_حسین_موسویان #مذاکرات_هسته_ای
لابیگر هستهای، جاسوس یا مفسد اقتصادی؛ سید حسین موسویان
یادادشتی از نویسنده وروزنامه نگار داریوش معمار - طی ماههای اخیر بارها نام «سید حسین موسویان»، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی و استاد فعلی دانشگاه پرینستون باعث بحث و جنجال در محافل سیاسی خارجی و داخلی
شده است. موسویان بهخصوص طی یک سال گذشته در قامت یکی از لابیکنندگان جمهوری اسلامی در آمریکا، بارها زوایای مختلف پرونده هستهای را بررسی کرده و نظرهای مختلفی در خصوص چگونگی پایبندی به برجام منتشر
کرده است.
درحالیکه علی باقری کنی، رئیس تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی و نماینده دستگاه دیپلماسی دولت ابراهیم رئیسی در وین در حال مذاکره بود، ۲۹ دسامبر ۲۰۲۱ موسویان در مقالهای در نشریه میدل ایست ادعا کرد، ایران به دنبال
توافقی پایدار است که لغو همه تحریمهای آمریکا آن را محقق میکند. در حالی که موسویان فعالانه پیگیر سیاستهای حکومت ایران است، منتقدان جمهوری اسلامی اعتقاد دارند او یکی از لابیکنندگان برای تامین منافع هستهای
جمهوری اسلامی در آمریکا است. «گروه اتحاد علیه ایران هستهای» نیز اخیرا در همین رابطه طی نامهای به دانشگاه پرینستون، خواهان اخراج حسین موسویان شدند. این گروه شرکت موسویان در مراسم تشیع سردار سلیمانی،
فرمانده سابق سپاه قدس ایران و نقش او در مذاکرات برجام را یک رسوایی خواندند و تا ۲۸ بهمنماه به دانشگاه پرینستون برای اخراج او مهلت دادند.
در پاسخ نامه «گروه اتحاد علیه ایران هستهای» ون هیپل، استاد دانشگاه پرینستون و دستیار امنیت ملی دفتر علم و فناوری کاخ سفید در دولت بیل کلینتون ضمن انتقاد تند به منتقدان موسویان، تاکید کرد که او از سال ۲۰۰۹ تاکنون به
شکلی خستگیناپذیر در راستای یافتن راهحلی صلحآمیز برای مسئله برجام و تقابل هستهای ایران با آمریکا تلاش کرده است.
در همین حال سخنگوی قوه قضائیه جمهوری اسلامی، دوم اسفند ۱۴۰۰، از صدور حکم ۱۱ ماه حبس برای موسویان خبر داد. ذبیحالله خداییان دلیل صدور این حکم را مسئولیت سفیر سابق ایران در آلمان در سال ۱۳۸۰ با عنوان مشاور در
منطقه آزاد کیش اعلام کرد. معرفی فردی به نام «خدایار علم بیگی» به منطقه آزاد کیش و واگذاری ۲۰۰ هکتار زمین به او در عوض دو میلیارد یورو سرمایهگذاری و عمل نکردن علم بیگی به تعهدات موضوعی است که منجر به تشکیل
پرونده برای موسویان شده است و او با اتهام تبانی در معاملات دولتی به همراه تعدادی دیگر از مدیران وقت منطقه آزاد کیش در آن محکوم شدهاند.
این حکم در حالی اعلام شد که منتقدان موسویان میگویند صدور آن بیشتر برای منحرف کردن افکار عمومی از نقش او در رایزنی برای منافع جمهوری اسلامی در آمریکا است. همچنین آنان متوقف شدن تلاشها برای اخراج موسویان از
دانشگاه پرینستون را دلیل دیگری برای صدور این حکم میدانند که میتواند او را در نظر افکار عمومی مبرا کند.
سوابق موسویان بهخصوص در دورهای که نخستین سفیر ایران در آلمان متحد بود، نشان میدهد این نخستین بار نیست که دیپلمات سابق جمهوری اسلامی در معرض اتهام گروههای مختلف قرار میگیرد و مخالفان، خواهان اخراج او از
یک کشور خارجی بودهاند. در جریان ترور رستوران میکونوس و قتل فریدون فرخزاد موسویان در گفتوگویی با اشپیگل تاکید داشت جمهوری اسلامی هیچ نقشی در این اقدامات ندارد. بعدها در جریان تحقیقات مشخص شد نهتنها
جمهوری اسلامی در این ترورها نقش داشته که خود موسویان یکی از افراد پشت پرده برنامههای ترور حکومت در اروپا بوده است. همین مسئله درنهایت منجر به اخراج موسویان از آلمان و از اروپا شد. مسئلهای که بعدتر در کتابی با
عنوان «چالشهای روابط ایران و غرب، بررسی روابط ایران و آلمان» که سال ۱۳۸۵ منتشر شد و این دیپلمات سابق تلاش کرد آن را بخشی از روابط پشت پرده ایران و آلمان عنوان کند.
موسویان در دورهای که مسئولیت پرونده هستهای ایران بر عهده حسن روحانی قرار داشت، در مقام عضو ارشد و سخنگوی تیم مذاکرهکننده هستهای ایرانی فعالیت کرد. موضوعی که درنهایت با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد
منجر به بازداشت او با اتهام جاسوسی شد. در این پرونده هم اگرچه آقای دیپلمات از اتهام جاسوسی تبرئه شد، اما به دلیل نگهداری اسناد محرمانه مذاکرات هستهای و دوران سفارتش با اتهام «اخلال در امنیت ملی» به دو سال حبس
تعلیقی و پنج سال محرومیت از خدمات دولتی محکوم شد. پسازاین محکومیت او ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد و در گفتوگویی با صدای آمریکا گفت پس از پایان دوران محکومیتش به ایران بازمیگردد. او در دیماه ۱۳۹۲ در مراسم
ترحیم مادر وزیر امور خارجه وقت در کاشان شرکت کرد و مدعی شد قصد دارد در ایران بماند، اما بهمنماه همان سال ایران را به مقصد آمریکا مجددا ترک کرد.
پسازاین سفر موسویان حضور خود را در تیم مذاکرهکننده هستهای ایران مقابل گروه ۵+۱ هم تکذیب کرد؛ اما منتقدان دولت اعتقاد داشتند حداقل یکی از سه نفری که آنها را نیروهای نفوذی و جاسوس در تیم مذاکرهکننده میدانند با
موسویان در ارتباط بود، همچنین او را جزو افراد نزدیک به محمدجواد ظریف در جریان مذاکرات معرفی کردند. انتشار مقالههای بسیار زیاد از موسویان در این دوره، همینطور حضور فعال او در رسانههای داخلی و خارجی با عنوان
کارشناس و عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای ایران، روشنگر این است که نمیتوان ادعای ارتباط او با مقامهای سیاسی و بخشی از تیم لابیکننده حکومت را نادیده گرفت.
اظهارنظر سید حسین موسویان طی گفتوگو با شبکه الجزیره در مورد فرصتهای دولت ابراهیم رئیسی برای حلوفصل مذاکرات هستهای و نظر او هم میتواند روشنگر این موضوع باشد که عضوی فعال در «دیپلماسی چانهزنی و لابی در بیرون و مذاکره پشت میز» است.
پروندههای ترورهای برونمرزی جمهوری اسلامی ایران
پرونده اسدالله اسدی، دیپلمات جمهوری اسلامی و همدستان او با صدور احکام سنگین در دادگاه بلژیک بسته شد. نگاهی به دیگر پروندههای ترورهای برون مرزی عاملان جمهوری اسلامی در این گزارش تصویری:
اسدالله اسدی، طراح عملیات تروریستی
دادگاه شهر انتورپ (انور) در بلژیک پنجشنبه ۱۶ بهمنماه (۴ فوریه) به محکومیت قطعی اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی رأی داد و او را به ۲۰ سال زندان محکوم کرد. اسدی در ژوئن ۲۰۱۸ به اتهام طراحی و هدایت حمله به نشست سازمان مجاهدین خلق در حومه پاریس، در آلمان دستگیر و به بلژیک تحویل داده شد. دادگاه همچنین نسیمه نعامی را به ۱۸ سال زندان، مهرداد عارفانی را به ۱۷ سال و امیر سعدونی را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد.
"علی معتمد" (رضا کلاهی صمدی)
"علی معتمد" در ۲۴ آذر ۱۳۹۴ (برابر ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵) در سن ۵۶ سالگی در شهرآلمیره هلند در خیابان از نزدیک هدف گلوله دو مرد ناشناس قرار گرفت و در بیمارستان جان سپرد. سه سال بعد در حالیکه دادگاه قاتلان برگزار میشد روزنامههای هلندی، این خبر را تأیید کردند که مقتول که در دهه ۱۳۶۰ از هلند پناهندگی گرفته همان کلاهی از اعضای مجاهدین خلق بوده که متهم به انفجار در مقر حزب جمهوری اسلامی با ۷۲ کشته بوده است.
بمبگذاری در هندوستان، ۲۰۱۲
در سال ۲۰۱۲ پلیس هند رسماً اعلام کرد که ایران مسئول بمبگذاری در دهلی برای کشتن دیپلماتهای اسرائیلی بودهاست. پلیس هند پس از تحقیقات گسترده، به این نتیجه رسید که پنج تن از اعضای سپاه پاسداران با همکاری یک روزنامهنگار هندی این ترور را انجام دادهاند. طبق گزارش، سردسته این گروه "هوشنگ افشار ایرانی" نام دارد و هدایتکننده سوء قصد علیه اسرائیلیها در تایلند و گرجستان نیز بودهاست.
بمبگذاری در بانکوک، ۲۰۱۲
تایلند، ایران را به بمبگذاری برای ترور دیپلماتهای اسرائیلی در سال ۲۰۱۲ در بانکوک متهم کرد. سعید مرادی (چپ)، محمد خزایی (وسط) و مسعود صداقتزاده (راست که در مالزی دستگیر شد) به دست داشتن در عملیات تروریستی متهم و به حبس ابد محکوم شدند. سعید مرادی بر اثر انفجار بمب دو پای خود را از دست داد. این سه نفر بعدا در قبال آزادی کایلی مور گیلبرت، پژوهشگر استرالیایی-بریتانیایی به ایران تحویل داده شدند.
اقدام تروریستی در کنیا، ۲۰۱۲
پلیس کنیا در سال ۲۰۱۲ میلادی دو نفر ایرانی به نامهای احمد ابوالفتحی (راست) و سید منصور موسوی (چپ) را به اتهام تروریسم دستگیر کرد. این افراد عضو نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی شده و اتهام آنها انتقال تا ۱۰۰ کیلوگرم مواد منفجره اعلام شد. در آن زمان، سفیر ایران در کنیا قصد فراری دادن این دو نفر را داشت، ولی با شکست روبرو شد. این دو در دادگاه به حبس ابد محکوم شدند.
ترور رضا مظلومان
رضا مظلومان (نام مستعار: کوروش آریا منش) از اعضای سازمان درفش کاویانی بود که در ۷ خرداد ۱۳۷۵ توسط عوامل جمهوری اسلامی در منزل خود در پاریس به ضرب گلوله کشته شد. در رابطه با این ترور، احمد جیحونی که از رابطان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بود در سال ۱۳۸۱ توسط دادگاه پاریس به ۱۷ سال زندان محکوم شد.
انفجار مرکز همیاری یهودیان در آرژانتین
در انفجار تروریستی ۲۷ تیر ۱۳۷۳ ( ۱۸ ژوئیه )۱۹۹۴ در مرکز یهودیان بوئنوسآیرس (آمیا) ۸۵ نفر کشته و بیش از ۲۰۰ نفر نیز زخمی شدند. دولت آرژانتین تاکنون سه بار جمهوری اسلامی ایران را به دست داشتن در این انفجار متهم کرده و مدعی است که دستور و نقشه ضربه در تهران کشیده و مسئولیت اجرای طرح عملیات به ستاد ویژه عملیات حزبالله لبنان که به گروه شبه نظامی حزبالله لبنان وابستهاست، سپرده شد.
ترور "میکونوس"
در عملیات ترور میکونوس که در رستورانی به همین نام واقع در برلین، پایتخت آلمان و در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ (۲۶ شهریور ۱۳۷۱) انجام گرفت، صادق شرفکندی دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، همایون اردلان و فتاح عبدلی نماینده حزب دموکرات و نوری دهکردی کارمند صلیب سرخ به قتل رسیدند.
ترور "میکونوس"
در دادگاه آلمان که پنج سال طول کشید، کاظم دارابی (راست) و عباس راحیل تبعه لبنانی (نفر وسط) به حبس ابد، یوسف امین (سمت چپ) و محمد اتریس هر دو لبنانی به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال زندان محکوم شدند. دادگاه همچنین حکم جلب علی فلاحیان، وزیر وقت اطلاعات را صادر کرد. طبق حکم دادگاه ترور با اطلاع مستقیم علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، اکبر رفسنجانی رئیسجمهور و علی اکبر ولایتی وزیر خارجه وقت انجام شده است.
ترور فریدون فرخزاد
فریدون فرخزاد، در ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ در محل سکونتش در شهر بن آلمان بر اثر ضربات چاقو به قتل رسید. او شاعر، تهیهکننده، کارگردان و مجری تلویزیونی و رادیویی، خواننده، ترانهسرا، آهنگساز، بازیگر و فعال سیاسی ایرانی مخالف نظام جمهوری اسلامی بود. از فریدون فرخزاد بهعنوان "نامیترین شومَن ایران" یاد میشود. او برادر کوچک فروغ فرخزاد شاعر معاصر ایرانی بود.
ترور عبدالرحمان برومند
عبدالرحمان برومند رئیس هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران در روز پنجشنبه ۲۹ فروردین ماه ۱۳۷۰ در مقابل آسانسور منزل مسکونی خود در پاریس با ضربات کارد به قتل رسید. نهضت مقاومت ملی ایران در ۱۴ مرداد ۱۳۵۹ در همان خانه در مخالفت با جمهوری اسلامی پیریزی شد. (عکس در کنار داریوش فروهر که به همراه همسرش پروانه اسکندری در جریان قتلهای زنجیرهای در ایران کشته شد)
ترور شاپور بختیار
سه ماه و نیم بعد از ترور عبدالرحمان برومند، شاپور بختیار آخرین نخستوزیر دوره پهلوی و بنیانگذار نهضت مقاومت ملی ایران در ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ در منزل خود در پاریس با ضربات چاقو کشته شد. وی دو بار هدف ترور قرار گرفت و طبق اظهارات انیس نقاش، تروریست لبنانی هر دو بار به دستور مقامات جمهوری اسلامی ایران و با استخدام تروریستهایی حرفهای طرحریزی شده بود.
ترور کاظم رجوی
کاظم رجوی عضو شورای ملی مقاومت ایران در ۴ اردیبهشت ۱۳۶۹( ۲۴ آوریل۱۹۹۰) در نزدیکی خانهاش در سوییس به ضرب گلوله ترور شد. برادر مسعود رجوی، از رهبران سازمان مجاهدین خلق، پس از انقلاب نخستین نماینده ایران در دفتر سازمان ملل متحد بود.
ترور عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری
عبدالرحمان قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران و عبدالله قادریآذر در روز ۲۲ تیر ۱۳۶۸ (۱۳ ژوئیه ۱۹۸۹) در حالی که با نمایندگان جمهوری اسلامی دربارهٔ حل مسالمتآمیز "مسئله کردستان" بر سر میز گفتگو نشسته بودند در وین، پایتخت اتریش کشته شدند.
ترور عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری
عبدالرحمان قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران و عبدالله قادریآذر در روز ۲۲ تیر ۱۳۶۸ (۱۳ ژوئیه ۱۹۸۹) در حالی که با نمایندگان جمهوری اسلامی دربارهٔ حل مسالمتآمیز "مسئله کردستان" بر سر میز گفتگو نشسته بودند در وین، پایتخت اتریش کشته شدند.
ترور ارتشبد غلامعلی اویسی و برادرش
ارتشبد غلامعلی اویسی در ۱۸ بهمن ۱۳۶۲ در پاریس به همراه برادرش غلامحسین اویسی با شلیک گلوله به سر ترور شدند. او فرمانده ژاندارمری در سال ۱۳۴۸ و فرمانده نیروی زمینی ارتش طی سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ بود. اویسی فرماندار نظامی تهران در زمان تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ بود. (عکس ارتشبد اویسی سمت راست در کنار ارتشبد ازهاری)
ترور علی اکبر طباطبایی
علیاکبر طباطبایی سخنگوی سفارت ایران در آمریکا در دوران حکومت پهلوی بود که در ۳۱ تیرماه ۱۳۵۹ در مریلند آمریکا به ضرب گلوله کشته شد. قاتل، داود صلاح الدین (دیوید تئودور بلفیلد) نام داشت که قبل از انقلاب به اسلام گرویده بود و با بسته شدن سفارت ایران در واشنگتن به عنوان محافظ در دفتر حافظ منافع جمهوری اسلامی در سفارت الجزایر استخدام شد. او پس از ترور به ایران گریخت.
ترور شهریار شفیق
شهریار شفیق (نفر دوم از سمت چپ) پسر اشرف پهلوی، افسر ارشد نیروی دریایی ارتش بود که در ۱۶ آذر ماه ۱۳۵۸ هنگام خروج از اقامتگاه مادرش در پاریس، به ضرب گلوله به قتل رسید. او یک هفته پس از انقلاب اسلامی و اعلام بیطرفی ارتش، ایران را ترک کرد. شفیق نخست راهی ایالات متحده شد و سپس در فرانسه به همسر و دو فرزندش پیوست.
آزمون آزموده؛ چرا اروپا در برابر اقدامات تروریستی ایران قاطع نیست؟
اروپا در سختترین شرایط نیز از اتخاذ سیاستی قاطع در قبال جمهوری اسلامی خودداری کرده است. حکم بیسابقه ۲۰ سال زندان برای دیپلمات ایرانی نیز تغییری در این نرمخویی ایجاد نکرده است. تحلیلی از ایرج مصداقی، تحلیلگر سیاسی.
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت به دستور روحالله خمینی در تیرماه ۱۳۶۷ و برقراری آتشبس میان ایران و عراق، فرصت مناسبی برای بهبود و توسعه روابط سیاسی ایران و اتحادیه اروپا برقرار کرد. دولتهای اروپایی با خوشبینی زایدالوصفی تصور میکردند که جمهوری اسلامی قدم اول را برای ورود به جامعه بینالمللی و پذیرش ساز و کارهای بینالمللی برداشته است.
این خوشبینی تا آنجا بود که دولتهای اروپایی چشم بر روی یکی از بزرگترین کشتارهای سیاسی تاریخ معاصر جهان بستند و جمهوری اسلامی با بیرحمی به "پاکسازی" زندانها در تابستان ۱۳۶۷ پرداخت.
انفجار هواپیمای پان آمریکن بر فراز لاکربی در آخرین روزهای سال ۱۹۸۸ و فتوای خمینی در مورد سلمان رشدی در ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ رشتههای اروپا را پنبه کرد. در واکنشی خشمآلود سفرای اروپایی به پایتختهایشان فراخوانده شدند.
دولتمردان اروپایی اما پس از بررسی جوانب امر به این نتیجه رسیدند که به خاطر یک دستمال قیصریه را به آتش نکشند. پس از یک ماه با چرخش موضع اتحادیه اروپا در این رخداد، سفرای اروپایی به تهران بازگشتند. ترور عبدالرحمان قاسملو و همراهانش بر سر میز مذاکره در وین در تابستان ۱۹۸۹ نیز دولتهای اروپایی را از خواب غفلت بیدار نکرد. اتریش محمدجعفر صحرارودی، تروریست زخمیشده را نیز روانه تهران کرد.
ترور دکتر کاظم رجوی در ژنو و دیگر ترورهای صورتگرفته در پاریس نیز موجب تغییر نظر اتحادیه اروپا نشد. حمله عراق به کویت و نقش دولت اسلامی در این میان، موجب گرمی روابط بین دو طرف شد. رولان دوما، وزیر امور خارجه وقت فرانسه، نقش مهمی در بازسازی روابط اروپا و نظام اسلامی داشت. گرمی روابط میتران را واداشت تا چمدانهایش را برای سفر به تهران ببندد، اما "فرآیندی" مانع از تحقق برنامه سفر شد.
این "فرآیند" ترور بختیار در آگوست ۱۹۹۱ در پاریس بود که ولایتی در مناظره انتخاباتی خطاب به قالیباف روی آن دست گذا
گرچه هاشمی رفسنجانی در دوران ریاست جمهوریاش تلاش داشت روابط دوجانبه بین جمهوری اسلامی و اتحادیه اروپا بهبود یابد، ولی به دلیل اصرار بر اعتبار حکم ارتداد سلمان رشدی، قتل مخالفان حکومت اسلامی در خاک دول اروپایی و مخالفت با روند صلح اسراییل و اعراب، موفقیت چندانی حاصل نکرد.
حکم دادگاه میکونوس و محکومیت مقامات نظام اسلامی در آوریل ۱۹۹۷ در بالاترین سطح، موجب فراخواندن سفرای کشورهای اروپایی از تهران شد.
اما ده ماه بعد، پس از انتخاب خاتمی به ریاست جمهوری، نه تنها سفرا به ایران بازگشتند، بلکه اتحادیه اروپا بیشترین امتیازات ممکن را در اختیار دولت وی گذاشت.
برملاشدن برنامهی هستهای جمهوری اسلامی در دور دوم ریاست جمهوری خاتمی، زنگ خطر را برای کشورهای اروپایی به صدا درآورد. انتخاب احمدینژاد، انکار هولوکاست و اعلام رسمی سیاست حذف اسرائیل و همچنین کودتای انتخاباتی در سال ۸۸، با وجود تلاشهای بسیار جک استراو وزیر امورخارجه وقت بریتانیا، باعث سردی روابط دو طرف شد.
انتخاب روحانی به ریاست جمهوری اسلامی و امضای برجام، اتحادیه اروپا را بار دیگر امیدوار به سراب جمهوری اسلامی کرد.
بازگشت شرکتهای اروپایی و انعقاد قراردادهای متعدد اقتصادی و گرمی روابط دیری نپایید، چرا که توسعه برنامهی موشکی و تشنجآفرینی جمهوری اسلامی در منطقه، خروج آمریکا از برجام و ترس شرکتهای اروپایی از تحریمهای آمریکا، موجب عقبنشینی آنها و سردی روابط شد.
با این حال اروپا همچنان امیدوار به حفظ برجام و وادار کردن جمهوری اسلامی به پذیرش استانداردهای بینالمللی از طریق اجرای سیاست استمالت و اعطای امتیازات گوناگون بود.
جنگ قدرت در میان جناحهای مختلف جمهوری اسلامی کار را برای اتحادیه اروپا سخت کرد و تلاشهای امانوئل مکرون برای بازسازی روابط و نجات برجام نافرجام ماند.
سفر وزیر امور خارجه فرانسه به تهران که مقدمه سفر امانوئل مکرون به ایران بود با مخالفت جناح وابسته به خامنهای روبرو شد. آنها معتقد بودند که مکرون نه برای حمایت از برجام ۱، که برای تحمیل برجام ۲، محدود کردن موقعیت منطقهای، برخورد با برنامه موشکی نظام و برجام ۳ یا بحثهای حقوق بشری، به دنبال سفر به ایران است.
مهرداد خدیر در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۹۶ در سایت "عصر ایران"، ضمن اشاره به انتشار مقالات متعدد اصولگرایان در مخالفت با سفر مکرون، نوشت: «تجربه ماجرای سفر انجامنشده میتران در دهه ۷۰ از یاد نرفته است و تا ماکرون پا به تهران نگذارد البته احتمال هر حادثهای و لغو سفر وجود دارد... کسانی دوست ندارند رییس جمهوری فرانسه به تهران بیاید و شاید هم کاری کنند تا ماکرون هم مانند میتران منصرف شود. از این روست که دولت باید هوشیار باشد...»
این "حادثه"، سه ماه و نیم بعد در ماه ژوئن ۲۰۱۸ برابر با تیرماه ۱۳۹۷به وقوع پیوست. تلاش اسدالله اسدی و نسیمه نعامی، امیر سعدونی و مهرداد عارفانی، سه عامل جمهوری اسلامی که روابط بسیار نزدیکی با مجاهدین داشتند و با اهداف سوء به این سازمان نزدیک شده بودند، برای بمبگذاری در مراسم سالانه این سازمان در پاریس، مؤید پیشبینی فوق بود.
اسدالله اسدی در مرکز عملیاتی قرار داشت که میتوانست بزرگترین عملیات جمهوری اسلامی در اروپا باشد. اگر چه این بمبگذاری قرار بود در نشست سالیانه هواداران سازمان مجاهدین در ویلپنت پاریس صورت گیرد، اما با توجه به شرکت سیاستمداران اروپایی، آمریکایی، عربی، آفریقایی و آمریکای لاتینی در این مراسم، اقدامی تروریستی علیه جامعه جهانی محسوب میشد.
این اقدام تروریستی آنگونه که از شواهد برمیآید به لطف تلاشهای موساد کشف شد و نه سازمانهای امنیتی فرانسه و آلمان و اتریش و بلژیک که در کانون عملیات بودند.
نسیمه نعامی، یکی از تروریستها، تحت عنوان "پناهنده" به اروپا آمده و با اهداف خاص روابط بسیار نزدیکی با مجاهدین به وجود آورده بود، اما دستکم ۱۳ بار بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ به ایران سفر کرده بود. در ۵ سفر، همسرش امیر سعدونی او را همراهی میکرد. امیر سعدونی نیز توانسته بود روابط نزدیکی با مسئولان مجاهدین ایجاد کند و حتی به آشپزخانه مجاهدین در پاریس نیز تردد داشت، بدون این که توجه سرویسهای امنیتی اروپایی به سفرهای متعدد این زن و شوهر به ایران جلب شود.
با آنکه فرانسه و بلژیک در نوامبر ۲۰۱۵ هدف اصلی عملیاتهای تروریستی داعش و بنیادگرایان اسلامی در اروپا بودند، اما دولتهای این دو کشور از عملیات بزرگ "تروریسم شیعی" غافل شدند؛ عملیاتی که نه شهروندان عادی اروپایی بلکه عالیترین مقامات سیاسی بینالمللی را هدف قرار داده بود.
دولت فرانسه و دیگر دولتهای اروپایی به جای اتخاذ یک سیاست تنبیهی در برخورد با جمهوری اسلامی که یکی از بزرگترین عملیاتهای تروریستی دولتی در اروپا را سازماندهی کرده بود، ۱۴ ماه بعد با دستهگل به استقبال محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه نظام اسلامی رفتند و او را به اجلاس ۷ کشور صنعتی در "بیاریتز" فرانسه دعوت کردند. ظریف در این اجلاس نه تنها با وزیر امور خارجه فرانسه و مکرون دیدار کرد، بلکه نشست مشترکی با نمایندگان بریتانیا و آلمان داشت.
در حالی که فیلم تحویل بمب از سوی اسدالله اسدی، دبیر سوم سفارت ایران در وین، به همکاران تروریستاش موجود است و دهها سند از ارتباط اسدی با بمبگذاران به دست پلیس افتاده، ظریف همچنان به انکار توطئه تروریستی پرداخته و آن را به سناریوسازی دستگاه های امنیتی اروپایی و مجاهدین علیه جمهوری اسلامی ربط میدهد و طرفه آن که مورد استقبال ویژه اروپاییها نیز قرار میگیرد.
برخلاف واکنش اروپا نسبت به فتوای قتل سلمان رشدی و صدور حکم دادگاه میکونوس، این بار نه تنها سفرای اروپایی فراخوانده نشدند، بلکه کوچکترین اعتراضی هم به جمهوری اسلامی نشد. بهای عملیات تروریستی در قلب اروپا را نه حاکمان تهران، بلکه سه عامل دونپایه جمهوری اسلامی و یک دیپلمات تروریست آن بایستی بپردازند.
دولتهای بلژیک و بخصوص فرانسه پس از صدور حکم ۲۰ سال زندان برای دیپلمات تروریست جمهوری اسلامی و همدستانش، حتی حاضر به اظهار نظر در این مورد نشدند.
به منظور خنثی کردن ابعاد حکم بیسابقه دادگاه آنتورپ برای یک دیپلمات دارای "مصونیت" که برای اولین بار در اروپا صورت گرفته، و دلگرمی دادن به دولتمردان جمهوری اسلامی، همزمان امانوئل مکرون اعلام کرد که آماده است تا "میانجی صادقی" برای از سرگیری مذاکرات بین آمریکا و ایران باشد.
سیاست چشمپوشی بر اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی در اروپا سابقهای طولانی دارد. از جنگ سفارتها بین پاریس و تهران در سالهای میانی دهه ۸۰ که بگذریم، در ابتدای دهه ۹۰ میلادی تلاش زیادی از سوی بریتانیاییها صورت گرفت تا علیرغم وجود شواهد متعدد، حادثه لاکربی را به مقامات ایران ربط نداده و مسئولیت را تنها متوجه لیبی کنند.
فرانسویها نیز پیشتر به همراه آمریکاییها چشم بر کشته شدن صدها تفنگدار آمریکایی و فرانسوی در لبنان توسط نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی بسته بودند. در اکتبر ۱۹۸۳ در جریان انفجار دو کامیون در آسایشگاههای صلحبانان نیروهای چند ملیتی در بیروت ۲۴۱ نظامی آمریکایی و ۵۸ نظامی فرانسوی کشته شدند. نه تنها هیچ اقدام تنبیهی از سوی دولت آمریکا و فرانسه صورت نگرفت، بلکه فرستادگان ریگان با کلت و کیک به ایران سفر کردند. حتی نصب سنگ بنای یادبود "شهدای عمليات مارينز" (عملیات انتحاری بیروت) به چهار زبان فارسی، انگليسی، فرانسه و عربی در قطعه "شهدای نهضت جهانی اسلام" در بهشت زهرا در آذرماه ۱۳۸۳ هم موجب اعتراض آمریکا و فرانسه نشد.
این در حالی است که دو سال و نیم بعد از واقعه بیروت، به انتقام انفجار یک دیسکوتک در برلین غربی که منجر به کشته شدن دو نفر از جمله یک آمریکایی شد، نیروهای آمریکایی به دستور ریگان کاخ قذافی در طرابلس و چند هدف دیگر را بمباران کردند.
اگر چه تجربه نشان داده که سیاست بیپاسخ گذاشتن اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی از سوی اروپا با شکست مطلق روبرو شده و نتیجهای به همراه نداشته، با این حال دولتمردان اروپایی به دنبال آزمودن دوباره تجربهای شکستخورده این بار در پوشش نجات برجام هستند.
شماری از مقامات و دیپلماتهای پیشین آمریکا: محکومیت دیپلمات ایرانی در بلژیک، باید برای همه بیدارکننده باشد
شماری از مقامات دیپلماتیک و امنیت ملی سابق آمریکا در جریان یک جلسه مجازی با اشاره به محکومیت یک دیپلمات جمهوری اسلامی ایران در بلژیک، به ابعاد این رویداد اشاره کرده و آن را لحظهای بیدار کننده برای تمامی کشورهای جهان خواندند.
به گزارش صدای آمریکا، جلسه به صورت مجازی روز پنجشنبه ۱۶ بهمن و به میزبانی شورای ملی مقاومت ایران برگزار شد. فرزین هاشمی از بلژیک، که به عنوان شاهد در این دادگاه و در جریان جلسه صدور حکم حضور داشت، گفت: امروز روزی تاریخی است و دادگاه آنتورپ حکمی تاریخی صادر کرد. در دو سال و نیم گذشته رژیم ایران بسیار تلاش کرد و هر آنچه در دست داشت انجام داد تا جلوی این دادگاه را بگیرد. اول درخواست مصونیت کردند و وقتی رد شد، با استرداد او مخالفت کردند. فشار دیپلماتیکی بر دولتهای اروپایی وارد کردند و وقتی جواب نداد، اسدی خودش تیم تحقیقاتی را تهدید کرد و گفت اگر او محکوم شود، حملات تروریستی علیه منافع بلژیک روی خواهد داد. همین تهدید او امروز در دادگاه هم از سوی قاضی مورد اشاره قرار گرفت.
تام ریج، وزیر امنیت میهن در جریان دولت جورج دبلیو بوش در جریان این جلسه و با اعلام این که باید از نظام قضایی و امنیتی بلژیک تقدیر و تشکر کرد گفت: آنها در نظام عدالت و بر اساس شواهد عمل کردند و یادآوری به دیگر کشورهای جهان است که حالا بار دیگر تاکید میکند عواملی در نظام جمهوری اسلامی هستند که دست به تروریسم حکومتی میزنند. این اولین بار نیست و رژیم ایران در ۴۰ سال گذشته فعالیتهای این چنینی زیادی انجام داده و بدون هیچگونه مسئولیت پذیری و تنبیهی، به این اعمال ادامه داده است.
رابرت توریسلی، نماینده دموکرات سابق نیوجرسی در سنای آمریکا در این جلسه گفت: در تاریخ جمهوری اسلامی امروز، روزی بسیار مهم است. یک دولت مستقل و عضو سازمان ملل که روابط دیپلماتیک با بسیاری از کشورهای اروپایی دارد، یک دیپلمات را در خدمت خود داشته که به دسیسه برای انجام عمل تروریستی در قلب اروپا محکوم شده است. با استفاده از خدمات و ابزارهای دیپلماتیک، برای کشتن شماری از مردم برنامه ریختند. هر رهبر اروپایی باید یک تصمیم جدی از این به بعد در مورد پرسنل دیپلماتیک رژیم ایران در کشور خود بگیرد.
رابرت جوزف، معاون سابق وزیر خارجه آمریکا در امور کنترل تسلیحاتی و امنیت جهانی گفت: باید در این روز تاریخی نگاه کنیم که شواهد دادگاه نشان میدهد این عملکرد به عنوان تروریسم حکومتی شناخته شد و نه از سوی یک عامل خودسر، این یک برنامه مشخص و برنامهریزی شده بود که بمب آن در تهران طراحی و ساخته شده و با هواپیما و در پوشش ارتباط دیپلماتیک، به اروپا آمد. اسدی به عنوان یک دیپلمات خود را جا زده و تمامی فعالیتهای اطلاعاتی را انجام میداد. این نخستین بار است که یک مقام رسمی جمهوری اسلامی این گونه و در میانه یک عمل تبهکارانه، دستگیر و محکوم میشود.
لینکلن بلومفیلد از مرکز استینسون نیز در این جلسه گفت: جمهوری اسلامی ایران ۳۵ سال است در تروریسم حکومتی دست دارد.
مارک گینزبرگ مشاور قبلی امور خاورمیانه در کاخ سفید گفت: این تصمیم دادگاه بلژیک باید لحظهای بیدار کننده برای همه باشد. توافق هستهای برجام در دولت اوباما چیزی مانند برگه خروج از زندان برای رژیم ایران بود. دادن پول، آزادسازی منابع و قهرمانسازی از جواد ظریف مطرح شد وامیدواری این بود که در ایران، میانهروها فعال شوند. ولی واقعیت این است که این توافق فقط به جمهوری اسلامی زمان و بودجه داد تا تحریمها را بیشتر نقض کنند، برنامه اتمی را گسترش دهند و تروریسم بیشتری انجام دهند.
روز پنجشنبه ۱۶ بهمن، دادگاهی در بلژیک اسدالله اسدی، دیپلمات جمهوری اسلامی، را به جرم توطئه برای بمبگذاری به ۲۰ سال زندان محکوم کرد. این نخستین بار است که یک دیپلمات رژیم ایران در رابطه با اتهامات مرتبط با تروریسم در اروپا در دادگاه محکوم میشود.
---
خشم ایران از حکم سنگین دادگاه بلژیک علیه اسدی و همدستانش
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی میگوید این کشور محکومیت اسدالله اسدی به ۲۰ سال حبس را "قویا محکوم میکند". دادگاهی در بلژیک اسدی و سه همدست او را در پرونده توطئه برای اقدام تروریستی محکوم شناخته است.
دادگاه آنتورپ بلژیک روز پنجشنبه ۱۶ بهمن ماه (چهارم فوریه) رسیدگی به پرونده اسدالله اسدی به اتهام طراحی حمله تروریستی به نشست سالانه سازمان مجاهدین خلق در حومه پاریس را خاتمه داد و او را محکوم شناخت.
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه پس از اعلام حکم دادگاه مبنی بر محکومیت اسدی به ۲۰ سال حبس اعلام کرد که جمهوری اسلامی اقدام دادگاه بلژیک را "قویا محکوم میکند".
به گزارش خبرگزاری فارس خطیبزاده افزود: «همچنانکه قبل از این هم بارها اعلام کردهایم، تمامی مراحل بازداشت آقای اسدی، فرآیند قضایی و صدور حکم اخیر، غیر قانونی و نقض آشکار موازین حقوق بینالملل، بویژه کنوانسیون ۱۹۶۱ وین در خصوص روابط دیپلماتیک بوده و جمهوری اسلامی ایران آن را به هیچ عنوان به رسمیت نمیشناسد.»
جمهوری اسلامی بارها ادعا کرده از آنجا که اسدالله اسدی به عنوان دبیر سوم سفارت ایران در اتریش فعالیت میکرده مصونیت دیپلماتیک دارد و بازداشت و محاکمه او نقض کنوانسیون وین و غیرقانونی است.
بازداشت خارج از محل ماموریت دیپلماتیک
اسدی تابستان ۲۰۱۸ در اتوبانی در ایالت بایرن آلمان بازداشت و با حکم دادگاه به پلیس بلژیک تحویل داده شد. مقامهای قضایی آلمان میگویند مصونیت دیپلماتیک اسدی به محل ماموریتش در اتریش محدود میشود و او هنگام عبور از بایرن در حال انجام ماموریت دیپلماتیک نبوده است.
در این پرونده سه ایرانی دیگر نیز محاکمه شدند. امیر سعدونی و نسیمه نعامی، زوج ایرانی ساکن بلژیک متهم هستند که با تحویل گرفتن یک بسته نیم کیلویی مواد منفجره قوی قصد داشتند آن را در همایش سالانه سازمان مجاهدین منفجر کنند.
این دو نفر که ظاهرا طی چند سال حدود ۱۰۰ هزار یورو از اسدی دریافت کردهاند هر یک به ۱۸ سال زندان محکوم شدهاند. دادگاه همچنین حکم به سلب تابعیت بلژیکی این دو مهاجر داده است.
ایرانی سوم مهرداد عارفانی معرفی شده که گفته شود با دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی همکاری میکرده و نفوذی آنها در سازمان مجاهدین بوده است. او به ۱۵ سال حبس محکوم شد.
خطیبزاده ادعا کرده که بلژیک و برخی کشورهای اروپایی، تحت تاثیر "فضاسازی معاندانه گروهک تروریستی منافقین در خاک اروپا" اقدام به بازداشت اسدی کردهاند. جمهوری اسلامی سازمان مجاهدین خلق ایران را سازمان "منافقین" مینامد.
بدرفتاری با متهم؟
او این اقدام را "نقض فاحش حقوق دیپلمات کشورمان" خواند و از آلمان و بلژیک خواست پاسخگوی "شرایط غیرانسانی" اسدی در دوران بازداشت او باشند.
تا کنون گزارشی درباره بدرفتاری با اسدی در بازداشتگاه منتشر نشده و او از حضور در جلسه دادگاه هم خودداری کرده است. در مقابل پلیس بلژیک مهرماه امسال فاش کرد که اسدی در جریان بازجوییهای خود تهدید کرده که محکومیتش به انتقامگیری برخی گروهها از مقامات بلژیکی منجر میشود.
"تاگسشاو"، وبسایت کانال یک تلویزیون آلمان اوایل بهمن ماه در گزارشی از کشف دو دفترچه در خودروی اسدی خبر داد که نشان میدهند او در ساماندهی شبکهای از ماموران، خبرچینان و همکاران نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در اروپا نقشی کلیدی داشته است.
سازماندهی شبکه ماموران جمهوری اسلامی
در یکی از این دفترچهها شیوه ساخت بمب دستی به حروف رمز نوشته شده و در دیگری در ۲۸۹ یادداشت جزئیات سفر به مکانهای مختلف در ۱۱ کشور و صورت پرداخت پول نقد به افراد متفاوت ثبت شده است.
مطابق این یادداشتها اسدی به افراد مختلف در این کشورها مبالغی بین ۲ هزار و ۵۰۰ تا پنج هزار یورو پول نقد داده است. با این اسناد ظن سازماندهی شبکه جاسوسان و همکاران نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی توسط اسدی تقویت میشود.
درباره دست داشتن ماموران جمهوری اسلامی در اقدام تروریستی، سوءقصد و آزار مخالفان حکومت در خارج پروندههای زیادی وجود دارد. اما این نخستین بار است که یک "دیپلمات" این کشور در اروپا محاکمه و به اتهام سازماندهی اقدام تروریستی به زندان طولانی مدت محکوم میشود.
---
ماجرای لو رفتن «نگار» و «دانیل»، مأموران اطلاعاتی ایران در اروپا
آرش گنونی
نسیمه نعامی فردی «حیلهگر» توصیف شده که ارتباطات نزدیکی با سرویسهای امنیتی ایران داشته و با هویتی جعلی «نگار» همسرش را برای پیشبرد طرح توطئه ترغیب کرده
محکومیت اسدالله اسدی، دیپلمات جمهوری اسلامی ایران، به حداکثر مجازات از سوی دستگاه قضایی بلژیک، یک دستاورد بزرگ تاریخی برای مبارزه با تروریسم در جهان و همزمان یکی از بزرگترین لکههای ننگ برای جمهوری اسلامی در حیات بیش از ۴۰ ساله این حکومت است.
اسدی به دلیل تلاش برای بمبگذاری در گردهمایی مخالفان جمهوری اسلامی در پاریس، روز پنجشنبه ۱۶ بهمن، از سوی دادگاه شهر آنتورپ به اتهام «سوءقصد با ماهیت تروریستی» و «مشارکت در فعالیتهای یک گروه تروریستی» به ۲۰ سال زندان محکوم شد.
مجازاتهای سنگین ۱۵، ۱۷ و ۱۸ سال زندان برای سه همدست این دیپلمات جمهوری اسلامی، و سلب تابعیت بلژیکی از آنان نیز نشاندهنده میزان جدیت توطئه خنثیشده و همچنین جدیت دادگاه در برابر اقدامات تروریستی و ناامنکننده حکومت تهران است.
با این حال، محکومان میتوانند نسبت به حکم صادره درخواست تجدیدنظر کنند.
چرا گردهمایی مجاهدین خلق؟
از سال ۱۳۸۳، شورای ملی مقاومت ایران، شاخه سیاسی سازمان مجاهدین خلق ایران که یکی از منسجمترین سازمانهای مخالف جمهوری اسلامی به شمار میرود، گردهمایی سالانهای را در پاریس برگزار میکند.
این گردهمایی در ابتدا با حضور چند صد نفر برگزار میشد، اما خیلی زود به مراسمی با حضور هزاران نفر تبدیل شد. در این رویداد سیاسی یکروزه، علاوه بر مسئولان شورای ملی مقاومت، معمولاً چند شخصیت سیاسی بینالمللی برای سخنرانی دعوت میشوند.
مثلاً در همان سال اول برگزاری، دانیل میتران، همسر فرانسوا میتران رئیسجمهور پیشین فرانسه، که خود چهرهای در جنبش مقاومت فرانسه به شمار میرفت، به این گردهمایی دعوت شده بود.
جمهوری اسلامی ایران همواره از این که مجاهدین خلق در فرانسه به فعالیت علیه حکومت تهران میپردازند، نگران بوده است.
نشست شورای ملی مقاومت در پاریس در ژوئن ۲۰۱۸؛ جایی که قرار بود هدف عملیات بمبگذاری اسدی و همدستانش باشد
سال ۱۳۹۶، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی یک روز پیش از برگزاری شانزدهمین گردهمایی شورای ملی مقاومت در پاریس، با رئیسجمهور فرانسه دیدار کرده و به تلویزیون دولتی ایران گفته بود در دیدارهایش با مسئولان فرانسوی، حضور اعضای سازمان مجاهدین خلق در فرانسه را «نقطه ابهام» دانسته و به گفته او «مسئولان فرانسوی تأکید کردهاند که با این گروه رابطهای ندارند».
در آن سال، نیوت گینگریچ رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا، رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک، جان بولتون سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل، ترکی فیصل مدیر پیشین سازمان اطلاعات عربستان سعودی، و همچنین چند تن از اعضای پارلمانهای فرانسه و بریتانیا از جمله سخنرانان این گردهمایی بودند.
اظهارات ظریف نشان میداد جمهوری اسلامی برگزاری گردهمایی مخالفان خود را که نسبتاً بزرگترین و منظمترین گردهمایی مخالفان در خارج است، چالشی بزرگ میداند.
دستگاه سرکوب حکومت جمهوری اسلامی که به شدت و سرعت نسبت به فعالیت مثلاً یک نوجوان «شاخ اینستاگرامی» واکنش نشان میدهد، طبیعتاً نمیتواند در برابر چنین رویدادی بیتفاوت باشد.
همچنین حکومت ایران نشان داده که ترور، کشتار یا آدمربایی مخالفان سیاسی خود در خارج از مرزهای جغرافیاییاش ابایی ندارد و تلاشهای بینالمللی نیز تاکنون مانع این رفتار جمهوری اسلامی نشده است.
چرا در تیر ۱۳۹۷؟
در تیرماه ۱۳۹۷، جمعیتی بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر از نقاط مختلف در شانزدهمین گردهمایی آن سال شورای ملی مقاومت ایران در ویلپنت، در حومه پاریس شرکت کردند، اما هیچ کدام خبر نداشتند که کسانی در پی تبدیل این گردهمایی به «حمام خون» هستند.
ژرژ هانری بوتیه، وکیل شورای ملی مقاومت در دادگاه اسدالله اسدی، اعلام کرد اگر انفجار طبق برنامهریزی رخ میداد، تعداد زیادی به واسطه خود انفجار و تعداد زیاد دیگری به واسطه پیامدهای آن جان خود را از دست میدادند یا آسیب جدی میدیدند.
تصاویری از اسدالله اسدی به همراه مدارک شناساییاش
اینگرید بتانکورت، سیاستمدار فرانسوی-کلمبیایی، یکی از سخنرانان مراسم آن سال بود. او گفته است: «وقتی سخنرانیام تمام شد، گروهی از شرکتکنندگان برای روبوسی و گرفتن عکس یادگاری مرا احاطه کردند. من از دیدن شادی دختران جوان که برای گرفتن عکسهای سلفی آماده میشدند و کودکانی که برای قرار گرفتن جلو دوربین در بغل من گذاشته میشدند، میخندیدم.»
او که خود نامزد پیشین انتخابات ریاست جمهوری کلمبیا بوده، اضافه کرد: «یاد کارزارهای سیاسی پیشین خود در کلمبیا افتاده بودم و لذتی که از تماس خودجوش با مردم میبردم. وقتی این تصاویر را در خاطرم مرور میکنم و به این فکر میکنم که اگر طرح توطئه موفقیتآمیز بود و کشتار انجام میشد، عرق سردی از پشتم جاری میشود.»
نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، پیش از این اقدامات تروریستی را بارها در دل خاک اروپا انجام داده بودند، اما تصور انفجار بزرگ و کشتار وسیع در یک همایش بزرگ، نسبتا دشوار بود.
در آن زمان، با این که دونالد ترامپ وعده داده بود از توافق هستهای ایران خارج خواهد شد، اما اروپا با همین توافق، شریک تجاری جمهوری اسلامی محسوب میشد و قاعدتا جمهوری اسلامی با توجه به تجربه دادگاه میکونوس، نباید روابط خود را با اروپا در آن دوره متشنج میکرد.
اما چرا نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی گردهمایی آن سال را هدف قرار داده بودند. همزمانی برگزاری این گردهمایی با سفر نادر یک رئیس جمهوری اسلامی به اروپا، موجب گمانهزنیهایی در این باره شد.
اگر نیروهای اطلاعاتی ایران موفق میشدند، این انفجار دو روز پیش از آغاز سفر حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی به چند کشور اروپایی از جمله فرانسه رخ میداد و این احتمال وجود داشت که کشورهای اروپایی، برنامه سفر روحانی را لغو کنند.
در همان زمانی که توطئه افشا شد و عواملش دستگیر شدند، برخی از ناظران این نظریه را مطرح کردند که شاید طراحی این بمبگذاری کار نیروهای امنیتی و اطلاعاتی رقیب جناح روحانی در ایران (شاید سپاه پاسداران) برای ضربه زدن به تلاشهای دیپلماتیک روحانی بوده است.
مثلاً فرانسوا نیکولو، سفیر پیشین فرانسه در تهران به خبرگزاری فرانسه گفت روحانی «در سفر به اروپا در همان موقع، از این عملیات سرویسهای اطلاعاتی ایران که نبوغ دخالت علیه دولت را دارند، به شدت خشمگین بود.»
با وجود این فرضیه، این پرونده هیچ از مسئولیت دولت روحانی کم نمیکند و واضح است خود مقامهای دولتی در گمراه کردن این پرونده نقش اساسی داشتند.
وقتی مقامهای بلژیک به طور رسمی از بازداشت دیپلمات ایرانی خبر دادند، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در توئیتی نوشت: «چقدر تعجب برانگیز است که همزمان با سفر ما به همراه رئیس جمهوری ایران به اروپا، عملیات ادعایی ایران مطرح و یک نفر بازداشت شده است.»
دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی نه در زمان بازداشت عوامل این انفجار، نه در جریان رسیدگی به این پرونده و نه پس از صدور حکم برای متهمان، مسئولیتی در این زمینه قبول نکرد. همچنین ایران با تهدید اجرای حکم اعدام احمدرضا جلالی، استاد ایرانی-سوئدی دانشگاههای بلژیک در تلاش برای اعمال فشار بر اروپا در این پرونده بود.
اسدی با نام دانیل به لوکزامبورگ سفر کرده بود تا مواد منفجره را در اختیار همدستانش قرار دهد
قرار با «دانیل» در پیتزا هات لوکزامبورگ
اما نیروهای امنیتی اروپا چگونه موفق شدند این توطئه مرگبار را خنثی کنند؟
چند روز قبل از برگزاری گردهمایی مجاهدین خلق، یک زوج ایرانی-بلژیکی ساکن حومه شهر آنتورپ در بلژیک برای ملاقات با کسی که او را «دانیل» میخوانند، به یکی از شعبههای رستوران زنجیرهای پیتزا هات (Pizza Hut) در شهر لوکزامبورگ رفتند؛ امیر سعدونی متولد آبادان که اکنون ۴۰ ساله دارد و همسرش نسیمه نعامی متولد اهواز که اکنون ۳۶ ساله است.
نیروهای امنیتی بلژیک که این دو را زیر نظر داشتند و از ملاقات آنان با دانیل فیلبرداری کردند، اعلام کردند که از طرف یک سازمان اطلاعاتی «دوست» (احتمالاً موساد یا سرویسهای آمریکایی) از طرح شوم این زوج ایرانی مطلع شده بودند.
معمولاً در این نوع پروندهها، سازمانهای اطلاعاتی برای لو ندادن منبع اصلی، از به اشتراک گذاشتن اطلاعات از سوی یک سرویس امنیتی «ثالث» سخن میگویند.
«دانیل» در واقع همان اسدالله اسدی است که در لوکزامبورگ مواد منفجره را به قصد انجام حمله به همراه یک تلفن همراه و سیمکارتی با شماره اتریشی و همچنین ۲۲ هزار یورو به این زن و شوهر جوان تحویل داد. در کل، گزارش شده که امیر سعدونی ۱۲۰ هزار یورو و نسیمه نعامی ۱۰۶ هزار یورو دریافت کردهاند.
دقیقاً روز برگزاری شانزدهمین گردهمایی سالانه شورای ملی مقاومت ایران، حدود ساعت ۱۱ صبح سیام ژوئن ۲۰۱۸، برابر با نهم تیر ۱۳۹۷، این زوج ایرانی با هدف حمله به این گردهمایی از خانه خود در حومه آنتورپ سوار بر خودروشان که یک مرسدس بود، به سمت پاریس به راه افتادند.
این دو قصد داشتند با معرفی کردن خود به عنوان هواداران مجاهدین خلق وارد گردهمایی آنان شوند، اما خودرو آنها در ساعت دوازده و نیم ظهر توسط نیروهای ویژه بلژیک حوالی بروکسل متوقف شد. پلیس یک بسته مشکوک به همراه سیمهایی را در کیف لوازم آرایش نسیمه نعامی کشف میکند. از نظر پلیس، چاشنی انفجاری نشان میداد که یک عملیات حرفهای در پیش بوده است.
همچنین بازرسان همان وهله اول متوجه شدند که در توان مالی این زوج پناهنده کارگر نبوده که این تجهیزات را تهیه کنند و حتما پای دیگران در میان است. در جریان تحقیقات، امیر سعدونی بیش از همسرش اعتراف میکرد و نسیمه نعامی هم وانمود میکرد که فکر میکرده این مواد منفجره برای «آتشبازی» است.
این دو اساساً در دادگاه، دفاع از خود را بر اساس «ناآگاهی» از حقیقت ماجرا بنا کرده بودند.
اما در واقع، آنچه آنان حمل میکردند ۵۰۰ گرم تیایتیپی (تریاستون تریپراکسید) بود که بسیار مورد توجه و استفاده تروریستها و بمبگذاران انتحاری است، چون به راحتی با سنسورهای فرودگاهها و اماکن نظامی شناسایی نمیشود و همچنین قابلیت انفجاری بسیار زیادی دارد. با این حال، این دو خود در دادگاه مدعی بودند که از قدرت این ماده منفجره آگاه نبودند.
بر اساس تحقیقات، امیر سعدونی که نسبت به همسرش فردی «سادهلوح» بود، اولین بار در سال ۲۰۱۵ اسدی را در مونیخ آلمان ملاقات کرده است. اما نسیمه نعامی فردی «حیلهگر» توصیف شده که ارتباطات نزدیکی با سرویسهای امنیتی ایران داشته است. او با این که پناهنده سیاسی بود، اما در بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸، ۱۳ بار به ایران سفر کرد.
امیر سعدونی فردی «سادهلوح» توصیف شده که حتی از هویت جعلی همسرش هم فریب خورده بود
نسیمه نعامی همچنین با یک هویت جعلی به نام «نگار»، بدون این که همسرش مطلع شود با او از طریق اینترنت رابطهای «عاشقانه» برقرار میکند و در زمینه پیشبرد طرح توطئه تلاش میکرده است. دادگاه امیر سعدونی را به ۱۵ سال زندان، اما همسرش را به سه سال بیشتر، یعنی ۱۸ سال زندان محکوم کرد.
همان روز برگزاری گردهمایی، حوالی ساعت ۱۹، مهرداد عرفانی سومین مظنون که یک شاعر متولد ۱۹۶۳ و ساکن شهر اوکل بلژیک بود، در پارکینگ سالن نمایشگاههای ویلپنت، محل برگزاری گردهمایی شورای ملی مقاومت ایران بازداشت شد. او بیخبر از بازداشت امیر و نسیمه، منتظر آنان بود تا مراحل نهایی طرح بمبگذاری را اجرا کنند.
بر اساس بررسی حساب پیپل مهرداد عرفانی، او یک جلیقه ضدگلوله نظامی، یک ضبط صوت جاسوسی و یک میکروفون یقهای خریداری کرده بود و همچنین پلیس در خانه او تجهیزات جاسوسی از جمله عینکهایی با دوربین مخفی و عکسهایی از دفتر سازمان مجاهدین خلق پیدا کرد. به گفته پلیس، او از اسدی ۲۲۶ هزار یورو دریافت کرده بود.
مهرداد عرفانی که اکنون ۵۷ ساله است، به ۱۷ سال زندان محکوم شد. او تنها متهم حاضر در جلسه دادگاه بود و هنگام قرائت حکم دادگاه واکنشی به آن نشان نداد.
بازداشت اسدالله اسدی
فردای آن روز، اسدالله اسدی که از سال ۲۰۱۴ به عنوان دبیر سوم سفارت جمهوری اسلامی در وین فعالیت میکرد، همراه با زن و دو پسرش سوار بر یک خودروی فورد اس-مکس قرمزرنگ اجارهای در پارکینگ اتوبانی در آلمان و در نزدیکی فرانکفورت بود که بازداشت شد.
پلیس بعداً با بررسی تلفنها متوجه شد که او با شمارههای مختلف با عوامل طرح انفجار در تماس بوده است. همچنین در جریان بازداشت او، دفترچه حدوداً ۲۰۰ صفحهای کشف شد که برای تحقیقات بسیار مهم بود.
آن طور که در گزارشها آمده، در این دفترچه، اسدی آدرس ۳۰۰ مکان در حدود ده کشور اروپایی را یادداشت کرده بود، ۳۸ آدرس در اتریش، ۱۱۴ آدرس در آلمان، ۴۱ آدرس در فرانسه، ۱۹ آدرس در مجارستان و ۱۶ آدرس در بلژیک از جمله مرکز خرید مدیاسیته شهر لییژ بلژیک.
مهرداد عارفانی تنها متهم حاضر در جلسات دادگاه بود. او به ۱۷ سال زندان محکوم شده است.
همچنین در این دفترچه دو آدرس در نزدیکی تئاتر کاپوسین در لوکزامبورگ یادداشت شده بود، جایی که او محموله مواد منفجره را به همدستانش تحویل داد و سپس شب را در هتل ایبیس در شهر لییژ بلژیک گذراند.
از نظر پلیس آلمان، این دفترچه همچون راهنمای اسدی برای انجام عملیاتها و تماسهایش بوده است. با این حال پلیس این احتمال را رد نکرد که او اطلاعات مربوط به مأموریتهای خود را در این دفتر در میان انبوهی از آدرسهای دیگر پنهان کرده است؛ از آدرس رستورانها و هتلها تا پارکینگها و مغازهها.
مثلاً وقتی همسر اسدی از سوی نیروهای پلیس مورد بازجویی قرار گرفت، گفت که «موزه-کاخهای بسیاری» را بازدید کرده است.
همچنین بررسیها نشان داد که او سال گذشتهاش محل برگزاری گردهمایی شورای ملی مقاومت را از نزدیک بازدید کرده و از قبل این محل و همچنین هتلهای محل اقامت شخصیتهای مهمان در این گردهمایی را شناسایی کرده بود.
در این پرونده همچنین نام محمدرضا زائری، روحانی نزدیک به حکومت در ایران نیز به میان آمد؛ کسی که اسناد مربوط به کرایه یک خودرو مورد استفاده اسدی به نام او بوده است.
تحقیقات خیلی زود نشان داد که اسدی، مأمور اصلی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران برای عملیاتهای اطلاعاتی در اتریش و همچنین سراسر اروپاست. همچنین مدارکی از او کشف شد که پرداخت پول از سوی او به دیگران در اروپا را نشان میداد.
او از ابتدا این حربه را برای دفاع از خود به کار میبرد که دارای مصونیت دیپلماتیک است و نمیتواند مورد پیگرد قضایی قرار گیرد. اما بازرسان معتقد بودند که او در کشوری (آلمان) بازداشت شده که دیگر دارای مصونیت دیپلماتیک نبوده است.
ژان پل پانکراسیو، استاد حقوق بینالملل در دانشگاههای فرانسه، در این زمینه گفته است: «اگر دیپلماتی در کشوری به غیر از کشور محل مأموریت، جرمی به این سنگینی مرتکب شده باشد، مصونیت او از بین میرود.»
دادگاه با توجه به شغل اسدی اعلام کرد او «برای محاکمه کردن حکومت ایران یا وزارت اطلاعات» جمهوری اسلامی محاکمه نمیشود، اما تأکید کرد غیرقابل انکار است که حکومت ایران در طراحی این حمله با هدف ترساندن پناهندگان ایرانی در اروپا نقش داشته و این توطئه نمیتوانست به تنهایی برعهده اسدالله اسدی باشد.
به نوشته مطبوعات بلژیک، در دورهای که اسدی در زندان شهر هاسلت محبوس بود، بسیاری از مقامهای ایرانی با او ملاقات کردند؛ علاوه بر دو پزشک ایرانی، اسدی با هفت عضو سفارت ایران در بلژیک و به ویژه پنج کارمند وزارت خارجه ایران که به طور ویژه در سال ۲۰۱۹ از ایران آمده بودند، ملاقات کرد.
رسانههای بلژیکی احتمال دادهاند در میان این افراد، ماموران اطلاعاتی ایران نیز در پوشش دیپلمات با اسدی ملاقات کردهاند.
پرونده اسدالله اسدی که حالا حدود ۵۰ سال دارد و بر اساس حکم دادگاه، باید تا ۷۰ سالگی پشت میلههای زندان باشد، جزئیات بسیار دیگری نیز دارد.
این پرونده، نقطه عطفی در روابط ایران و اروپا به شمار میرود، هرچند که سایه وحشت ترورها و کشتارهای فرامرزی مخالفان جمهوری اسلامی از سوی نیروهای امنیتیاش همچنان گسترده است.
----
در همین زمینه:دیدگاه
یک خبر از یزد
تعدادی پوستر فریدون فرخزاد به مناسبت سالروز قتل این مرد بزرگ پدر یزد روی دیوارها شهر بوده.
کسی جوانی را در یزد کتک زده و مداحی در حین عزاداری ضمن محکوم کردن کسی که آن جوان را کتک زده یادی نیز از فریدون فرخزاد کرده و دقیقا این جمله را گفته: ما سوگوارن تمامی شهدای ظلم هستیم.
امروز روزی ست که فریدون فرخزاد را هم این ظلم کشته است. ظلمی که ما سالها ست با آن دست و پنجه نرم میکنیم مثل تشعشعات اتمی ست که مرز نمی شناسد و این ایرانی شاعر و هنرمند را در آلمان نیز به شهادت رسانده...»
جالب این است که هیچ کس معترض سخن این مداح نبوده اما پس از تمام شدن مراسم آن مداح را برای « توجیه » امنیتی ها با خود برده اند. در یزد که دارالمکومنینش میخوانند از چند سال پیش مداحان و سینه زنان دست به اعتراضات گسترده ای زده اند. کارهای جالبی تا کنون انجام شده است.
برای همیشه
وقتی علی یکدست رهبر ارازل اوباش گفت که حکومت یکدست می خواهد فکر کردید فقط دولت دست راستی قاتلان جوانان ایرانی منظورش بود؟
نه بلکه درست همان راهی که تمام دیکتاتورهای احمق طی می کنند و سقوط می کنند و آن مداحی فقط از رهبر ارازل ، تمامی مملکت زیر نظر رهبر ارازل و تک حزبی کردن مملکت است! آنهایی که می گویند رژیم تغیر کرده نخیر فقط نامش تغیر کرده و از پادشاهی به جمهوری که هیچکدام معنی اصلش را ندارد چون هر دو دیکتاتوری و یک نفر بالاتر از همه تمامی تصمیمات را گرفته و میگیرد، زندان اوین همان زندان معترضان به اسم از خود درآورده زندانی سیاسی که هیچ مفهومی بجز زندانی تفکرات مردم را نمی دهد!
حتی سان دیدن از ارتشیان، قبلی با لباس ژنرالی و این یکی با لباس گدایان صامره! ادعای نظریه برای بهبود وضع مملکت یا مردم جایش زندان اوین است! فروش نفت و گاز مردم هیچگاه اعلام یا بازرسی ندارد و همه دست شخص اول مملکت یا رهبر است چه نامهای مسخره ای! البته در مواردی هم بسیار بدتر و شدیدتر شده و حتی آزادیهای شخصی هم با این گدایان صامره از بین رفته! پس می باید رژیم را عوض کنیم یکبار برای همیشه دولت مردمی!
دیدگاه
مزدور کش
این بی پدر و مادر در آلمان هماهنگ کننده ترور های رژیم علیه مخالفان بوده که دولت آلمان هم با او همدست بود و حالا هم با پارتی دموکراتها در آمریکا شده استاد دانشگاه!!!! ببینید چگونه این بی پدر و مادر ها در جهان با هم در اتباطند و در هم میلولند و فقط کم مانده از هم حامله شوند! ژست دموکراسی و ادای تنگ ها را برای مردم درمیاورند در حالیکه خودشان فاسد ترین و کثیف ترین موجودات این سیاره هستند!
آذر
از یکسو مقامات رژیم آگاهند که هیچیک از اقدامات لابیگری، جاسوسی، فساد اقتصادی و تروریستیشان، در داخل و خارج و ایجاد تنشهای موقتی در روابط با کشورهای غربی، موجب قطع حمایت اروپا از ج-ا، نگشته و نخواهد شد.
گذشته از منافع اقتصادی کلانی که این روابط در سالهای پیش از این نصیب سرمایهداران غربی کرده است و در آینده نیز چنین انتظاری میرود، بنا به ارزیابی اتحادیه اروپا، ج-ا، پایگاه استواری در خاورمیانهایست که هم اکنون دستخوش بیثباتی متعدد است.
بنابراین اروپا از سرنگونی ج-ا و آیندهٔ پرابهام از آن وحشت دارد. ج-ا، نیز آگاه بر آن، به تشدید سرکوب روی آورده است.
از دگر سو یکی از اهداف رژیم نیز برای ایجاد جو ارعاب در میان نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور است. فساد سیاسی و زدوبندها در دایرهٔ قدرت و قدرتمداران جهت دستیابی به مقامات اداری و سیاسی و سوءاستفاده از این پستها در جهت اعمال نفوذ سیاسی و برخورداری از مزایای مالی کلان از جنبههای دیگر شرایط رایج در ایران است.
نقش هر یک از مسئولان سابق و کنونی رژیم در این بلبشو، تنها با سرنگونی این رژیم و دستیابی تودههای مردم به اسرار محرمانه رژیم میسر خواهد شد.
KEHAN/LNDN / MAR/DW/BILD
این گزار شها در حال تکمیل شدن است.
خبر گزاری مردانی نیوز
بیشتر بخوانید مطالب مرتبط در این ضمیمه از